واقعیت این است که در علم روابط بین الملل باید باب و فصل ویژهای برای تعاریف جدید از دیپلماسی و مذاکره از منظر ایرانی گشوده شود. دستگاه دیپلماسی تاکید میکند که ایران هیچ مذاکره مستقیم و غیر مستقیمی با آمریکا ندارد و نخواهد داشت. تعریف هر دو نوع مذاکره مشخص و مبرهن است و نیازی به شرح و بسط ندارد و آنچه در وین در جریان است از نوع مذاکره مستقیم نیست که دو طرف بحران رو به روی هم بنشینند و گفتگو کنند؛ بلکه یک نوع مذاکره غیر مستقیم از طریق واسطههای متعددی است که شرکای برجام هستند. با این وجود، مدام تاکید میشود که هیچ نوع مذاکرهای چه مستقیم چه غیر مستقیم با آمریکا انجام نمیشود؛ حال پرسش این است که این نوع گفتگویی که در وین در جریان است اگر مذاکره غیر مستقیم نیست پس چیست؟ وقتی دو طرف یک مشکل مجتمعا یا یکی از آنها به هر دلیلی مخالف گفتگوی رو در رو باشد، تنها راه باقیمانده فراروی آنها برای حل دیپلماتیک مشکل مذاکره غیر مستقیم از طریق میانجیگران است؛ نمونه آن چیزی که هم اکنون در وین در جریان است. حتی رد و بدل کردن پیام میان دو طرف بحران خود یک نوع مذاکره غیر مستقیم است.
پس چه ایرادی دارد که پس از مخالفت با مذاکره مستقیم، گفته شود در حال مذاکره غیر مستقیم با آمریکا در وین هستیم؟ مگر جنبش حماس و حزب الله برای تبادل اسرا با اسرائیل مذاکره غیر مستقیم از طریق مصر و آلمان انجام ندادند؟
گفته میشود ما در حال مذاکره با 4+1 هستیم و گفتگوی آنها با طرف آمریکایی به ما هیچ ربطی ندارد! چه عجب! با چه منطقی میتوان این گزاره را تجزیه و تحلیل کرد؟ خوب اگر طرف گفتگو همین 1+4 است که چرا این همه گفتگو با آنها پس از خروج آمریکا از برجام هیچ ثمرهای نداشته است و هیچ کدام منفردا یا مجتمعا حاضر به جبران پیامدهای تحریمهای آمریکا نشدند و چرا همین شرکای برجام بیشتر از بقیه کشورها به این تحریمها پایبند بودند.
اما صرف نظر از نکته پیشگفته، فعلا دو دور از گفتگوهای کمیسیون مشترک برگزار شده است و دور سوم نیز چهارشنبه آتی برگزار خواهد شد. در کنار آن هم طرفهای برجام گفتگوهای فشردهای با دو طرف ایرانی و آمریکایی انجام داده و میدهند که این گفتگوهای جداگانه مهمتر از نشستهای کمیسیون مشترک است و در واقع در این کمیسیون جمعبندی مذاکرات با دو طرف به ویژه طرف آمریکایی به بحث و بررسی گذاشته میشود. فعلا همه طرفها از روند مذاکرات اظهار رضایت کردهاند و یک نوع خوشبینی محسوس است. البته واقعیت این است که کاربرد واژگان مثبتی چون “سازنده” و غیره به نظرم بیشتر تعارفات دیپلماتیک است تا این که منعکس کننده واقعیتها و حقایق موجود. جالب این جاست که همین واژه “سازنده” را پس از هر نشست کمیسیون مشترک برجام در دو سال گذشته پس از خروج آمریکا از برجام مدام از زبان همه شرکت کنندگان از جمله مذاکره کنندگان ایرانی شنیدهایم. پس زیاد نمیتوان روی این واژگان برای تحلیل آنچه در جریان است، حساب باز کرد.
فعلا طرفهای مختلف با تشکیل دو کار گروه “رفع تحریمها” و “اقدامات هستهای” در حال رایزنی با آمریکا و ایران برای قانع کردن دو طرف به یک راه حل میانه هستند؛ اما به نظر میرسد هنوز تا رسیدن به این راه حل میانه فاصله زیاد است. هنوز مشخص نیست در ورای پرده مذاکرات در وین دقیقا چه میگذرد؛ اگر سیاست ایران درباره رفع یکباره و کامل تحریمها از باب “به مرگ بگیر به تب راضی شود” جهت تحصیل حداکثر امتیاز ممکن باشد که میتوان انتظار داشت که نوعی بازگشت جزئی دو طرفه به برجام صورت گیرد، اما بسیار بعید است که رفع حداکثری تحریمها در کار باشد. در کل با توجه به مخالفت آمریکا با لغو همه تحریمها بعید به نظر میرسد گشایشی جدی حاصل شود. البته ناگفته هم نماند که بنا به برخی اظهارنظرها و مواضع، آنچه عملا آمریکا بدون تصریح به آن در وین دنبال میکند به دور از همان طرح گام به گام نیست.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.