بازگشت به برجام و تمرکز بر مبارزه با تروریسم، دو هدف اصلی دولت بایدن در این یک سال بوده است.
در بخش ذیل به نکات و گزارههای اصلی این یادداشت اشاره خواهیم کرد
- بازگشت به برجام و تمرکز بر مبارزه با تروریسم، دو هدف اصلی دولت بایدن در این یک سال بوده است… بااینحال یک کاستی بزرگ این است که واشنگتن با چالشهایی درهمتنیده روبروست اما سیاستهایش اینگونه نیست. کارهایی هم که برای رسیدن به یک مجموعه اهداف انجام میشود، تأثیری مغایر بر بقیه دارد. این پویشها، موجب میشود که خواستههای واشنگتن در سایه قرار گیرند. این است که باید جهتگیریهای سیاستش بهگونهای باشد که چالشهای منطقهای را به شکلی منسجمتر چاره کند وگرنه این خطر وجود دارد که بهجای رسیدن به ثبات و امنیت، به پیامدهای وارونهای بیانجامد.
- اگر آمریکا به دنبال ثبات در منطقه است، باید سیاست چرخش به شرق آسیای خود را با تدابیری امنیتی و غیرامنیتی که میان کشورهای خاورمیانه از مسیر گفتگو حاصل شود، همراه سازد و از این گذر، آینده منطقه را شکل دهد.
- برای مثال، توافقهای ابراهیم از یکسو در مسیر ائتلافی اسراییلی – عربی علیه ایران حرکت میکند که بستر اقدام نظامی در آینده علیه این کشور را هموار میکند و در سوی دیگرش، دست اسرائیل را برای شهرکسازی در سرزمینهای اشغالی باز میگذارد و حلوفصل منازعه فلسطین را پیچیدهتر و راهحل دو کشوری را ناممکن میسازد.
- آمریکا با چالش دوگانهای در تعامل با ایران و مهار آن روبرو بوده است. اگر توافقی به دست نیاید و ایران به مرحله ساخت بمب هستهای نزدیک شود، بهاحتمالزیاد کشورهای اطراف هم به همین سو خواهند رفت و اسرائیل هم در تلاش برای حمله به تأسیسات هستهای ایران برمیآید. پیامدهای این وضعیت، میتواند فاجعهبار باشد.
- هرگونه گشایش در تحریمها، احتمالاً به تأمین مالی بیشتر نیابتیها و متحدان تهران در لبنان، یمن، عراق و سوریه میانجامد. در این میان، تقویت حزبالله در لبنان، خطرات ویژهای برای اسرائیل و سیاستهای آمریکا در خود لبنان دارد؛ بنابراین توافقی برای جلوگیری از یک مسابقه تسلیحاتی و رسیدن به ثبات بیشتر در منطقه، شاید به ثبات کمتری بیانجامد. آنچه سیاستگذاران آمریکایی نادیده میگیرند این است که برای حکومت ایران، پس از دههها هماوردی با آمریکا و بسیاری از کشورهای عربی، حفظ رژیم و سامانه سیاسی و اجتماعیاش در اولویت قرار دارد و این مستلزم برخورداری از دست بالاتر در سراسر منطقه است.
- دولت آمریکا ابتدا باید با متحدانش برای گذاشتن سنگ بنای یک معماری امنیتی منطقهای همکاری کند تا چارچوبی را فراهم آورد که دایره سیاست آمریکا را وسیعتر میکند و همزمان به توسعه منطقه هم یاری میرساند. جهتگیری دومی که تلاشهای آمریکا نیاز دارد، تقویت ابتکارهای گفتگوی منطقهای است. واشنگتن باید در کنار گفتگوهای برجامی، از گفتگوهای ادامهدار ایران و عربستان سعودی حمایت کند. جهتگیری سوم در رفتار آمریکا هم واردکردن ایدههای تازه برای حلوفصل اختلافات دیرپای منطقه است. این تصور وجود دارد که این کشمکشها، همیشگی است، حالآنکه میتواند نباشد.
نویسنده در بخش پایانی یادداشت مینویسد:
نتیجه آنکه، بهرغم چالشهای جهانی و اولویتهای رقابتی پیش روی ایالاتمتحده، نیاز به یک سیاست منسجمتر در خاورمیانه و شمال آفریقا، هرگز بیشتر از اکنون، اهمیت نداشته است.