در بخش ذیل به نکات و گزارههای اصلی این یادداشت اشاره خواهیم کرد
تغییرات لحظهای در سیاست جهان میتواند مهمتر و پیچیدهتر از حد انتظار باشد. در سیلی از تحولات که سیاستمداران باید با آن دستوپنجه نرم کنند، افتتاحیه بازیهای المپیک زمستانی پکن در این ماه هرچند اتفاقی حاشیهای به نظر میرسد اما جلسات سیاسی در حواشی این رقابتهای ورزشی میتواند لحظهای مهم برای نظم بینالملل باشد.
رهبران چین در کنفرانس امنیتی مونیخ شرکت نکردند اما “شیجینپنگ” از پوتین در پکن میزبانی کرد. دیدار با پوتین نهتنها اولین تعامل شی با یک رئیس دولت از زمان آغاز پاندمی کرونا بود بلکه حکایت از نوع جدیدی از روابط بین دو طرف بود. چین تحت رهبری شی در مناقشات خود با آمریکا، اروپا و کشورهای هند و اقیانوس آرام همانند ژاپن و جنوب شرقی آسیا خود را در انزوا میبیند. دلیل آنهم میتوان به نقض گسترده حقوق بشر در سینکیانگ، سیاستهایش در قبال تایوان و رفتارهای اقتصادی غارتگرایانه با دیگر کشورها اشاره کرد.
تصمیم شی برای نزدیک شدن به پوتین قبل از هر چیز نمایش قدرت در سطح داخلی و بینالمللی بود. این سیگنالی مهمی بود که چین شرکا و جایگزینهای مهمی برای نظم بینالمللی با محوریت غرب دارد.
از میان رهبران حاضر در مراسم افتتاحیه، پوتین مطمئناً برجستهترین چهره بود. حضور وی به شی این فرصت را داد تا غیاب رهبران غربی را بهگونهای جبران کند.
در زمان افزایش شدید تنش بین روسیه و غرب بر سر تجاوز روسیه به اوکراین، پوتین میتواند با پشتیبانی چین از گسترش ناتو جلوگیری کند و به یک توافق گازی جدید دست یابد. این اولین بار بود که پوتین چنین حمایت آشکاری از طرف چین در برابر ناتو دریافت میکرد. ظاهراً این اقدامات برای چین بهای قابلتحملی دارد و یا شاید شی معتقد است اکنون بهاندازه کافی قدرتمند است. درعینحال شی میتواند اطمینان حاصل کند که روسیه از مواضع او در مورد تایوان به عنوان بخش جداییناپذیر چین حمایت میکند و به مشارکت استراتژیک جامع برای عصر جدید دست یابد.
برخی این امر را هیاهو برای هیچ میدانند، زیرا از نظر فناوری و اقتصادی، چین آنقدری به روسیه نیاز ندارد که روسیه به چین نیاز دارد و چین مراقب است تا منافع اقتصادی خود را فدای ماجراجویی روسیه در اوکراین نکند؛ اما باید گفت که حمایت دیپلماتیک متقابل آنها بسیار مهم است و کلید جاهطلبیهای جهانی چین و بازیابی موقعیت استراتژیک روسیه است. این مشکلی است که غرب بهراحتی نمیتواند آن را حل کند، این امر دقیقاً بخش پویاییهایی است که به تنظیم مجدد جایگاه کشورها در نظم جهانی در حال تغییر میانجامد.
محور چین-روسیه همچنین چالشی مستقیم برای نظم منطقهای در اقیانوس هندو اقیانوس آرام ایجاد میکند، جایی که چین مصمم است مرزها و حوزههای نفوذ خود را بازتعریف کند و مسئله تایوان را حلوفصل کند. حمایت غیرمستقیم روسیه از این امر همانند پرت کردن حواسها به سمت دیگر جهان، یا حمایت مستقیم به شکل دخالت در حوادث احتمالی تایوان در آینده، سناریوهایی هستند که پایتختهای اروپای دیگر نمیتوانند بهراحتی آن را غیرقابلتصور یا غیرمنطقی بدانند.
نویسنده در بخش پایانی یادداشت مینویسد:
برای اروپا این امر مستلزم بازنگری در سیاستهای خود در قبال چین و رویکرد جدید در قبال روسیه است. در کوتاهمدت این سیاست میتواند شامل ارسال سیگنال هزینه اقتصادی و سیاسی برای پکن در قبال حمایت از تجاوز روسیه به اوکراین باشد. در میانمدت هم میتوان از طریق نظارت دقیق ناتو بر همکاری نظامی روسیه و چین، تشدید اشتراکگذاری اطلاعات با شرکای هند و اقیانوسیه و فرا آتلانتیک، افزایش جمعآوری اطلاعاتی در مورد جریان سرمایهگذاری چین در روسیه و همکاری اروپا با ایالاتمتحده و شرکای هند و اقیانوس آرام برای ارزیابی و نظارت دقیق بر تأثیر افزایش همکاری چین و روسیه بر تایوان یا مناطقی مانند خاورمیانه، آسیای مرکزی و آفریقا، به موضوع پرداخت.