نشانههای نزدیکی عربستان به سوریه
عربستان سالهاست که در پشت پرده، تماسهای سیاسی و امنیتی با سوریه دارد، اما اولین نشانه تغییر رویکرد ریاض در برابر سوریه در 10 سال گذشته را باید در سفر سپهبد «خالد الحمیدان» رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان و از شخصیتهای نزدیک به محمد بنسلمان در اردیبهشتماه به سوریه جستجو کرد. گزارش شده او در این سفر غیرعلنی با برخی مقامات عالی سوریه ازجمله بشار اسد، علی مملوک، معاون رئیسجمهوری در امور امنیتی و فیصل مقداد، وزیر خارجه سوریه دیدار و گفتگو داشته است. ازسرگیری مجدد روابط دیپلماتیک، بازگشایی سفارت عربستان در دمشق و بازگشت سوریه به اتحادیه عرب «سه محور مهم» مورد بحث در آن سفر بود.
در روزهای گذشته نیز شبکه تلویزیونی الجزیره خبر از «عادیسازی قریبالوقوع» روابط دیپلماتیک میان عربستان و سوریه داده است. یک چهره ارشد نظامی وابسته به معارضین سوریه که به وزارت خارجه عربستان سعودی نزدیک است به الجزیره گفته است: «تفکر سیاسی آل سعود تغییر کرده و بسیاری از مقامات ارشد خاندان سلطنتی ازجمله محمد بنسلمان، به دنبال برقراری رابطه با بشار اسد هستند». این چهره سوری که با دولت سوریه آشتی کرده است، نگرش جدید در میان مقامهای بلندپایه سعودی را چنین توصیف کرده است که آنها به این نتیجه رسیدهاند که «زمان تغییر کرده است، بهار عربی به تاریخ پیوسته و منطقه با ویژگیهای جدید ژئوپلیتیک بهسوی آینده تازهای در حال حرکت است».
دلایل و ضرورتها
در خصوص انگیزه و ضرورت تعامل عربستان با سوریه دلایل مختلف سیاسی و میدانی وجود دارد که در ادامه به موارد مهمی از آنها اشاره میشود:
یک؛ شکست ترامپ و آغاز ریاست جمهوری بایدن، منشأ بسیاری تغییر رفتارها و سیاستهای ریاض در منطقه در ماههای اخیر است. از مواضعی که دربار سعودی در قبال یمن میگیرد تا گشودن باب تعامل با ایران و ترکیه و غیره، متأثر از این موضوع است. تعامل با سوریه نیز از این قاعده مستثنی نیست. برخلاف ترامپ، بایدن نظر مساعدی نسبت به سیاستهای سعودی ندارد و این موضع نیز به عربستان اعلام شده است. کنار گذاشتن نتانیاهو از قدرت نیز که ارتباط خوبی با بنسلمان داشت، در ماههای آینده بیشازپیش بر متعادلسازی سیاستهای عربستان سعودی اثر خواهد گذاشت.
دو؛ تحولات میدانی و سیاسی در کشورها و مناطقی که عربستان در آنها درگیر و یا مرتبط است (بهویژه سوریه، یمن، لبنان و قطر) به شکست سیاستهای سعودی منجر شده و عربستان را در یک «تنگنای ژئوپلیتیکی» قرار داده است. ورود عربستان در سال 2011 به بحران سوریه باهدف تعمیق نفوذ استراتژیک ریاض در منطقه بود. این مهم از طریق سرنگونی نظام سیاسی سوریه و قطع کانالهای ارتباطی جبهه مقاومت در این کشور پیگیری میشد. ریاض برای این منظور بیش از 80 میلیارد دلار کمک مالی در اختیار تروریستها در سوریه قرار داد؛ اما آنچه برای سعودیها حاصل شد چیزی جز «شکست» نبود. ضمن اینکه پیروزی قاطع بشار اسد در انتخابات اخیر ریاست جمهوری نیز اندک امیدهای باقیمانده بنسلمان را به هم ریخت. شایان ذکر است در چند ماه گذشته عربستان با استفاده از ابزارهای رسانهای و جنگ تبلیغاتی و کانالهای سیاسی تلاشهای زیادی برای شکست بشار اسد در انتخابات سوریه به کار بسته بود. در سوریه تقریباً همهچیز تثبیتشده و ریاض دیگر هیچ شانسی برای تغییر اوضاع سیاسی، امنیتی و میدانی در این کشور ندارد. از این نظر دراز کردن دست دوستی بهسوی اسد، محصول ناکامیهای مختلفی است که بنسلمان با اقدامات تهاجمی و تندروانه در مواجهه با رقبا در عرصه منطقهای داشته است.
سه؛ مشارکت در امر «بازسازی سوریه» موضوع دیگری است که رویکردهای آشتیجویانه عربستان نسبت به سوریه را توجیه میکند. بهخصوص اینکه کشورهای زیادی حتی در جهان عرب برای مشارکت در امر بازسازی و احیای اقتصاد و زیرساختهای سوریه اعلام آمادگی کردهاند. عربستان که خود را بزرگ جهان عرب میداند، نمیخواهد که در این موضوع از دیگران عقب بماند. عربستان چارهای جز پیوستن به روند مثبتی که بین کشورهای عربی نسبت به سوریه شروع شده ندارد. امارات که بزرگترین متحد عربستان در منطقه است و زمانی جزو نیروهای اصلی مهاجم علیه بشار اسد به شمار میرفت، ماههاست که سفارت خود را در سوریه بازگشایی کرده و به همکاریهای سیاسی، اقتصادی و غیره با دولت دمشق روی آورده است؛ درصورتیکه ریاض نخواهد و یا نتواند خود را با روندی که بهتدریج در حال پذیرش مجدد سوریه در جهان عرب است منطبق کند، بیش از این منزوی خواهد شد.
چهار؛ عربستان رویکرد خصمانهای نسبت به اخوانالمسلمین دارد. اخوان یک رقیب ایدئولوژیکی جدی برای عربستان در منطقه و جهان اسلام است. برای همین مقابله با اخوانالمسلمین حتی در کشورهای رقیب و متخاصم یکی از دستور کارهای مهم سیاست خارجی ریاض را تشکیل میدهد. عربستان میداند که تندروهایهای اخوانی قدرتمندترین و مهمترین جریان مخالف دمشق در میان معارضین مسلح دولت سوریه است که با حمایت دولت ترکیه کنترل بخش زیادی از استان ادلب را در اختیار دارد. لذا مقابله با حضور و نفوذ اخوان در سوریه از دلایلی است که رویکرد مصالحهجویانه ریاض نسبت به سوریه را توجیه میکند.
چشمانداز
عربستان در تلاش است تا بخشی از تنشها با ایران را از طریق تعامل با سوریه مرتفع کند. در همین رابطه هیئت سعودی که اردیبهشتماه به سوریه سفر کرده این پیام را به ایران ارسال کرده است که در جنگ داخلی سوریه «طرفی که ایران بیشترین سرمایهگذاری را روی آن کرده به پیروزی رسیده و عربستان قصد ندارد این واقعیت را به چالش بکشد». بااینحال نباید از این نکته مهم غافل شد که عربستان سعودی در راستای یک «سیاست سنتی» که سوریه را بخش غیرقابلچشمپوشی از جهان عرب میداند، بهبود رابطه با سوریه را در راستای تلاش قدیمی خود برای خارج کردن سوریه از مدار استراتژیک جمهوری اسلامی ایران قرار داده است، اگرچه به سوریه بهعنوان یک پل طلایی برای تعامل با ایران نیز مینگرد. بر طبق گزارشهای دریافتی بن سلمان از طریق هیئتی که به سوریه گسیل داشته بود به بشار اسد گفته است که دیگر به دنبال تغییر و جایگزینی رئیسجمهور سوریه نیست، اما در عوض دولت سوریه باید خود را از ایران دور کرده و به عربستان نزدیکتر باشد.
با توجه به اینکه جمهوری اسلامی جزو شرکای راهبردی سوریه در منطقه به شمار میرود، چنین درخواستی از سوی ریاض نمیتواند موردپذیرش دولت دمشق باشد، درنتیجه موفقیت هرگونه گفتگو و مذاکره در خصوص ازسرگیری مناسبات دوجانبه را نیز در ابهام قرار میدهد. چراکه مشابه چنین درخواستی در سال 1396 نیز از سوریه شده بود. در آن سال بنسلمان ولیعهد سعودی از بشار اسد خواسته بود که اگر روابطش را با ایران و حزبالله قطع کند، برای همیشه در حکومت خواهد ماند و عربستان متعهد خواهد شد که هزینه کامل بازسازی سوریه را بپردازد، اما بشار اسد نپذیرفته بود.
سوریه یکی از بازیگران مهم جبهه مقاومت اسلامی است. برای بقاء و دوام حضورش در این جبهه نیز هزینههای زیادی داده است. مواضع آشتیجویانه سعودی در قبال سوریه، بدون تغییر سیاستهای این کشور در قبال سایر اجزاء درهمتنیده جبهه مقاومت اسلامی ازجمله در قبال یمن، فلسطین، لبنان و ایران، نمیتواند موفقیت چندانی در پی داشته باشد.
منبع:https://www.scfr.ir
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.