در حالی که دولت ایالات متحده امریکا در تلاش برای ائتلافسازی به منظور مهار رشد فزاینده چین در عرصههای تجاری، اقتصادی و تکنولوژی است، تنش موجود میان دو غول تجاری و اقتصادی جهان رو به روز در حال افزایش است.
در این میان، نخستین علامت افزایش تنش میان دو کشور، به بنبست رسیدن گفتوگوها و مذاکراتی است که روز دوشنبه گذشته میان «وندی شرمن»، معاون وزیر امور خارجه امریکا و مقامات چینی در پکن برگزار شد و بدون هیچ گونه نتیجهای به پایان رسید.
ناظران تحولات سیاسی معتقدند که دولت بایدن طی سالهای آتی سیاست سختگیرانهتری در قبال چین نسبت به دولت ترامپ در پیش خواهد گرفت زیرا واشنگتن اکنون نه به صورت انفرادی بلکه از طریق ائتلاف عریض و طویل و قوی در اروپا و آسیا در تلاش برای محاصره چین است همچنین در نظر دارد تا تحریمهای تجاری و تکنولوژیک علیه شرکتهای چینی را افزایش دهد.
در میانه این تنش زودهنگام در مناسبات واشنگتن و پکن، رقابت دو کشور بر سر انرژی و مشخصا بر سر نفت کشورهای عربی ظهور و بروز یافته است چرا که نفت کشورهای عربی در صحنه انرژی جهانی دارای ثقل پررنگی است.
علیرغم حرف و حدیثها درباره انرژیهای تجدیدپذیر و پایان عصر طلای سیاه اما نفت همچنان اهمیت پررنگ خود در تامین انرژی جهان را دستکم تا پایان دهه جاری ادامه خواهد داد.
در همین رابطه، کارشناسان معتقدند که چین نسبت به امنیت وارادت نفت خود نگران است از همین رو، تلاش میکند تا «منطقه نفوذ اقتصادی و تجاری» در منطقه عربی و ایران ایجاد کند و از ناکامی امریکا در حل مسائل این منطقه مهم بهرهبرداری کند.
پروفسور جیان کارلو، اقتصاددان ایتالیایی در این باره میگوید:پکن در حال ایجاد شراکت و همکاریهای اقتصادی بلندمدت با کشورهای اصلی در منطقه خاورمیانه در چارچوب استراتژی ایجاد «فضای تجاری و اقتصادی جدید» در رقابت با منطقه تحت نفوذ امریکاست.
چین در ایجاد منطقه تجاری و انرژی جدید بر پر کردن خلاهای واشنگتن تمرکز دارد به طوری که چین بر امضای شراکت و همکاری طولانی مدت با عراق و ایران و ساخت پالایشگاهها در عربستان و مبادلات تجاری با یوان در امارات تمرکز کرده است.
پکن به این رویکرد خود از طریق همکاریهای راهبردی در مناطق نفتخیز جامه عمل پوشانده است و شراکتهای بلندمدتی با کشورهای عربی و پروژههای سرمایهگذاری در منطقه آسیانه میانه برقرار کرده است به طور مثال، چین در مارس گذشته، توافقی 25 ساله با ایران امضا کرد که شامل سرمایهگذاری 400 میلیارد دلاری طی 25 سال در زیرساختهای ایران و مشارکت در پروژههای نفت، گاز و پتروشیمی و نوسازی شبکه حمل و نقل می شود، این شراکت و همکاری چین با کشورهای یاد شده به صورت غیر مستقیم به تقویت جایگاه چین در منطقه منجر خواهد شد.
شرکتهای چینی در عراق نیز پروژههای همکاری راهبردی در قالب طرح موسوم به «نفت در مقابل اجرای پروژههای خدماتی و توسعهمحور» امضا کردند.
بر اساس تحلیل سایت امریکایی اویل پرایس، دولت عراق با طرح چین برای صادرات 300 هزار بشکه نفت در روز در مقابل ساخت پروژههای خدماتی، مسکن، توسعه صنعت نفت توسط شرکت سی ان سی ای سی موافقت کرده است، پروژههایی که برخی به 25 سال زمان نیاز دارد از جمله ساخت پالایشگاه و مجتمع پتروشیمی در منطقه فاو عراق.
به گزارش نشریه آرگوس امریکا، پالایشگاه فاو به صورت کامل توسط چین تامین مالی خواهد شد و نه برای مصرف داخلی بلکه برای صادرات فرآوردههای نفتی به چین اختصاص داده خواهد شد همچنین شرکتهای چینی فرودگاهی در الناصریه و نیز 90 هزار منزل در منطقه صدر بغعداد در قالب پروژه همکاری عراق و چین خواهند ساخت.
شرکت نفتی دولتی ساینوپک چین در اوایل سال جاری توافقی 25 ساله با وزارت نفت عراق امضا کرد که سهم 49 درصدی ذخایر گازی در منطقه المنصوریه به این شرکت داده خواهد شد لذا چین راهبردی جامع و کامل برای امنیت انرژی خود در منطقه در پیش گرفته است؛ راهبردی که شامل از ایران ،عراق، سوریه، لبنان، لیبی، امارات و عربستان می شود.
چین از چندین سال پیش با پیشی گرفتن از امریکا تبدیل به بزرگترین واردکننده نفت خام در جهان شده است، این کشور در نیمه سال جاری در هر روز چیزی در حدود 10.51 میلیون بشکه نفت وارد کرده که اغلب آن از کشورهای عربی بوده است.
در حالی که شرکتهای غربی به تدریج در حال ترک سرمایهگذاری در نفت کشورهای عربی هستند، چین برای افزایش سهم خود در توسعه و تولید نفت عراق و ایران و دیگر مناطق در شمال افریقا در تلاش است.
در این میان، علیرغم اینکه امریکا دیگر همانند چین، واردکننده اصلی نفت از کشورهای عربی نیست اما طلای سیاه همچنان اهمیت راهبردی در رقابت جاری بر سر «نظم جهانی جدید» و تقویت نفوذ مالی، پولی، اقتصادی و صنعتی دارد.
از منظر نقش نفت کشورهای عربی در حفظ هژمونی امریکا، علیرغم اینکه این کشور در سالهای اخیر نیاز چندانی به نفت خام کشورهای عربی نداشته است اما نظام پولی و مالی جهانی برپایه دلار شکل گرفته است که بخش بزرگی از آن بر نفت کشورهای عربی و نفوذ این کشورها در سازمان اوپک وابسته است؛ سازمانی که از دهه هفتاد میلادی، سیستم فروش نفت با دلار را در پیش گرفته و پس از شناورسازی دلار و قطع ارتباط آن با طلا، پوشش مهمی برای ارز امریکا به شمار میرود.
کشورهای جهان در حال حاظر روزانه 100 میلیون بشکه نفت مصرف میکنند که اغلب آن با دلار خرید و فروش میشود؛ این بدین معناست که همه کشورهای مصرفکننده نفت برای خرید این کالا نیازمند دلار امریکا هستند لذا بانکهای مرکزی کشورهای جهان برای پرداخت هزینه خرید نفت، ذخایر ارزی و دلاری خود را افزایش میدهند.
این خود عاملی است که منجز به افزایش تقاضای جهانی دلار میشود همچنین اغلب قراردادهای نفتی در بازارهای با دلار انجام می شود.
در زمینه امنیت انرژی جهان، واشنگتن به صورت غیر مستقیم مسئول تامین انرژی کشورهای همپیمان خود است که در راهبرد مهار پکن به این کشور وابسته هستند، از همین رو، ژاپن و کشورهای در حال توسعه آسیایی و کشورهای اتحادیه اروپا به صورت مستقیم وابسته به نفت کشورهای عربی هستند.
قابل ملاحظه است که ائتلاف چین و روسیه که برای مقاومت در برابر واشنگتن همکاری میکنند، منجر به افزایش فعالیت در پروژههای انرژی کشورهای عربی میشود.
از سوی دیگر، مسکو از سلاح گاز طبیعی به شکلی پررنگ برای اعمال تسلط بر تصمیمات اروپا استفاده می کند، امری که بر اهمیت نفت و گاز کشورهای عربی در تامین نیازهای کشورهای غربی میافزاید.
ژاپن چندی پیش خواهان تغییر مسیر ترانزیت نفت خام از دریای چین جنوبی به مسیری ایمنتر شده بود.
در همین رابطه، دکتر جیمز دورسی، کارشناس امور سیاسی و امنیتی تصریح کرد: چین تاکنون از ایجاد نفوذ نظامی و امنیتی در مناطق مورد نفوذ اقتصادی خود پرهیز کرده است اما در آینده شاید ناچار شود تا برای حفظ امنیت انرژی خود، دست به ساخت پایگاههای نظامی فرامرزی بزند.
منبع:https://mdeast.news
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.