جنجال در روابط امارات و عربستان؛ بازگشت به وضعیت همیشگی در خاورمیانه

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
اختلافات میان امارات و عربستان ابتدا در موضوع جنگ یمن، سوریه و اسرائیل، سهمیه بندی اوپک بود و الآن بر سر تجارت مرزی است. سرعت اختلافات بین عربستان سعودی و امارات متحده عربی در حال افزایش است. ناظران خلیج فارس در فکر این هستند که آیا این جنجال، بیانگر تغییر بیشتر در روابط منطقه ای است؟

نه دقیقا. در حالی که واگرایی استراتژیک جدیدی وجود دارد، به ویژه در مورد اقدامات آب و هوایی و مداخلات در درگیری های منطقه ای، اختلاف در روابط سعودی و امارات متحده عربی چیز جدیدی نیست. اختلاف در این اتحاد به معنای بازگشت به وضعیت موجود قبل از سال 2015 تلقی می شود و نه یک جدال دیپلماتیک خاص.
در هر صورت، این اختلافات نتایج جالبی داشته است. علاوه بر اختلاف عجیب درباره تولید نفت، درگیری های عربستان و امارات متحده عربی به محور ضد ایران خلیج فارس پایان داده است.

هر دو سلطنت تنش‌ها با تهران را کاهش داده اند که چندی پیش مشتاقانه تمایل به تحریک آنها داشتند. در اینجا نیز شاهد بازگشت به وضعیت عادی تر امور هستیم.

ملاقات مغزهای متفکر و دیگر هیچ

روابط بین عربستان سعودی و امارات متحده عربی تا زمان به پادشاهی رسیدن ملک سلمان در سال 2015 و “ملاقات میان دو مغز متفکر” یعنی ولیعهد محمد بن سلمان (MbS) از عربستان سعودی و محمد بن زاید (MbZ) از ابوظبی خیلی گرم نبود.

 محافظه‌کاری و احتیاط به خرج دادن، میراث اختلافات ارضی بین عربستان سعودی و ابوظبی در سالهای اولیه استقلال امارات در دهه 1970 بود. هنگامی که یک توافقنامه مرزی در سال 1974 میدان نفتی فوق العاده بزرگ شیبه را به سعودی ها تحویل داد، اماراتی ها کاملاً مأیوس شدند.

موضوعات مرزی تا سال 2006 هم برای اماراتی‌ها ناراحت‌کننده بودند، زمانی که دولت امارات متحده عربی نقشه ای را منتشر کرد که به نظر می رسد ادعاهای اماراتی ها در مورد استان شرقی را احیا می کند. ریاض بلافاصله مرز را بست و باعث ترافیک طولانی در سمت امارات شد.

وضع تعرفه های مرزی عربستان در ماه اخیر برای کالاهایی که کارگران خارجی در کشورهای همسایه تولید می کنند، بازگشت به سوء تفاهم‌های 2006 است. به دلیل بخش تولیدی تحت مالکیت خارجی که صادرات به منطقه دارد، امارات متحده عربی و به ویژه دبی بیشترین آسیب را می بینند.

اوج پیشین تنش میان عربستان و امارات متحده عربی در سال 2009 زمانی بود که امارات از پروژه واحد پول مشترک خلیجی خود را بیرون کشیدند، ارزی که قرار بود در سال 2010 راه اندازی شود. ابوظبی کمپین سختی به راه انداخته بود تا بتواند بانک مرکزی خلیج را فقط برای اینکه ریاض را شکست داده باشد، میزبانی کند.

این بهار عربی بود که روابط پویای سعودی-اماراتی را بهبود بخشید. این قیام ها این دو کشور را بر آن داشت تا تلاش کنند ثبات به رژیم‌های استبدادی و پادشاهی منطقه دوباره برگردد و دستاوردهای متعلق به گروه های اسلامگرا مورد حمایت ایران یا قطر از بین برود.

به پادشاهی رسیدن سلمان در سال 2015 و برجستگی پسرش، ولیعهد محمد بن سلمان، در ابتدا روابط نزدیکتر را ایجاد کرد. این دو سلطنت جنگ را در یمن آغاز کردند و پس از انتخاب رئیس جمهور ترامپ در سال 2016، قطر را به طور مشترک محاصره کردند.
اکنون، پایان این روابط پویا، تغییر و عدم اطمینان را به همراه خواهد داشت.

اقدام اقلیمی در مقابل اوپک

 جدی ترین عواقب مربوط به اوپک بوده است، جایی که امارات متحده عربی به طور معمول یک شریک سرسخت برای رهبر واقعی این کارتل، عربستان سعودی به حساب می‌آمد. حکومت عربستان سعودی بر اوپک ترکیبی از بندبازی و قربانی کردن خود به شیوه‌ای نامتناسب است. پادشاهی بزرگترین کاهش تولید را انجام می دهد، اما در عوض نیاز به وفاداری دارد.

اما در این ماه، تقاضای امارات برای افزایش هفتصد هزار بشکه در روز در مبنای تولید نفت خود -تعداد مورد استفاده برای محاسبه سهمیه یک عضو – باعث شکست در مذاکرات شد. این هفته، مقامات امارات متحده عربی از نزدیک شدن اوپک به سازش خبر دادند .

خواسته های جسورانه امارات متحده عربی، مبتنی بر چندین سال سرمایه گذاری در افزایش تولید نفت در ابوظبی، نشانگر تغییر در نحوه برنامه ریزی سلطنت برای مقابله با اقدامات آب و هوایی و افزایش احتمالی تقاضای جهانی نفت است.ابوظبی به جای اینکه به دنبال بیشترین قیمت برای صادرات نفت خام خود باشد، اکنون استراتژی بهینه خود را استراتژی تولید و سهم بازار می داند.

این استراتژی به انتظارات برای تشدید اقدامات آب و هوایی و محدودیت های استفاده از سوخت های فسیلی بستگی دارد، همانند آنچه در اتحادیه اروپا و چین اعلام شده است . هرچه دولت های رقیب درگیر کاهش سوخت های فسیلی شوند، احتمال اینکه قیمت های آینده نفت کاهش یابد افزایش پیدا می کند. پیش بینی های معتبر نشان می دهد نفت می تواند به طور متوسط کمتر از 20 دلار در هر بشکه تا سال 2050 باشد.

ابوظبی با وجود چنین پیش‌بینی‌هایی بیکار نمی‌نشیند. امارات در حال افزایش تولید از 3.5 میلیون بشکه در روز در سال 2018 به 5 ملیون بشکه در روز تا سال 2030 است، تا از ذخیره شدن ذخایر در زیر زمین جلوگیری کند. حتی اگر این کار به کاهش قیمت نفت بیانجامد. ابوظبی می تواند این کار را انجام دهد زیرا امارات متحده عربی در حال حاضر اقتصاد متنوعی دارد – که بیشتر آن مدیون سرمایه گذاری های محتاطانه دبی در پنج دهه گذشته است.

سعودی ها همچنین ظرفیت تولید نفت را از 12 میلیون بشکه در روز به 13 میلیون بشکه در روز می رسانند، اما بافت اجتماعی و بودجه دولت این کشور که به شدت تحت سلطه نفت است، هنوز آماده مقاومت در برابر افت چشمگیر درآمد نفت نیستند.

بهبود روابط با ایران

 با خراب شدن محور امارات و عربستان سعودی، خط مشی سخت علیه ایران نیز رو به افول است. سرنخ هایی که به این سمت اشاره می کنند به طور فزاینده ای آشکار می شوند زبان بن سلمان در مورد ایران از زمان جنگ 18-2016 که پادشاهی ناگهان روابط دیپلماتیک را قطع کرد، به طرز چشمگیری نرم شده است.

 حمله سال 2019 به پالایشگاه بزرگ ابقیق، که در آن موشک ها و هواپیماهای بدون سرنشین مرتبط به ایران تقریباً 6 میلیون بشکه در روز از تولید نفت عربستان را از بین بردند، به نظر می رسد ذهن سعودی ها را بر راه آمدن با تهران متمرکز کرده است. رد شدن هرگونه پاسخ ایالات متحده به واقعه فوق توسط پرزیدنت ترامپ نیز یکی از علل بیدار شدن شرکای خلیج فارس بود که پاسخ شدید آمریکا را امری بدیهی تلقی کرده بودند.

 در ماه اخیر شاهزاده عبدالعزیز وزیر نفت عربستان سعودی سخنان بسیار شگفت انگیزی درباره همتای بازنشسته ایرانی خود بیان کرد و بیژن زنگنه را “دوست” خود و شخصی که می تواند بدون توجه به تنش بین دو کشور با او کار کند، توصیف کرد.

 به همین ترتیب، امارات متحده عربی نیز درگیر نزدیک شدن با ایران بوده است. امارات متحده عربی شاید بیش از پادشاهی در معرض دید باشد. علاوه بر زیرساخت های آب و انرژی که مانند سیبل هدف در امتداد ساحل امارات قرار گرفته اند، امارات متحده عربی همچنین میزبان هزاران شاغل ایرانی و صدها هزار نفر از اتباع کشور ایران است. در صورت جنگ، ایران دارای گزینه های متعارف و نامتقارن است.

 شایان ذکر است که سعودی ها و اماراتی ها جداگانه و به طرق مختلف به ایران پیام فرستاده اند. سعودی ها این کار را به طور غیر مستقیم از طریق واسطه هایی مانند عراقی ها انجام داده اند، در حالی که امارات متحده عربی هیئت هایی را مستقیماً به تهران اعزام کرده است.

در نهایت، عربستان سعودی و امارات متحده عربی در سرعت های مختلف در حال بازیابی روابط با قطر پس از شکاف سه و نیم ساله‌ای هستند که در ژانویه 2021 به پایان رسید.

 فشار برای پایان دادن به محاصره قطر از سوی یک رهبر سعودی ایجاد شده بود که مشتاق بود به دولت بایدن نشان دهد که محمد بن سلمان از اقدامات اشتباه خود در طول دوران ریاست جمهوری ترامپ درس های خوبی آموخته است.

 امیر قطر در ماه مه از جده دیدار کرد و روابط قطر با عربستان سعودی (و مصر مسدودکننده دیگر) از ماه ژانویه سریعتر و بهتر در حال ترمیمی است و امارات متحده عربی عقب مانده است.

 در حالی که اختلافات آشکار میان امارات و عربستان هر روز بیشتر نمایان می‌شود – از جمله اختلافات در مورد سوریه و اسرائیل – لازم به یادآوری است سرد شدن این دوستی که از سال 2018 شروع شد، یک ناهنجاری است. به عبارت دیگر روزهای بد گذشته بازگشته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *