کرونا و سقوط راست‌های افراطی اروپا

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید

کرونا شرایط را برای راست‌های افراطی اروپا جهت مسدودسازی مرز روی ملت‌های اروپایی و غیراروپایی مهیا کرد و درکنار آن به‌دلیل بروز مشکلات در جامعه، دورنمایی از امکان جایگزینی احزاب سنتی را برای راست‌های‌افراطی گشود، نتیجه اما اندکی متفاوت از چیزی شد که پیش‌بینی می‌شد. ویروس کرونا به‌جای آنکه نردبان قدرت شود به بلای جان راست‌های‌افراطی تبدیل شد.

 ویروس کرونا فرصت مغتنمی برای راست‌های افراطی بود تا به‌وسیله آن خود را به راس قدرت برسانند. همه‌گیری ویروس جدید باعث شد تعداد کشته‌ها بالا برود، ظرفیت بیمارستان‌ها اشباع و اقتصاد به‌ویژه بخش‌های خرد آن دچار ضربات شدیدی شود. این موارد می‌توانستند به نارضایتی مردم از دولت‌های مستقر دامن بزنند؛ از آنجا که دولت‌های اروپایی به‌خصوص در دو کشور آلمان و فرانسه در دستان احزاب سنتی اروپایی است، این احتمال وجود داشت که با مدیریت غیرمطلوب آنها، فضایی برای راست‌های افراطی به‌وجود آید تا این گروه‌ها خود را به‌عنوان آلترناتیو وضع موجود به مردم معرفی کنند. این مساله به‌ویژه در نیمه‌نخست سال 2020 و درحالی‌که کرونا قاره اروپا را درنوردیده بود، به‌شدت جدی گرفته می‌شد. راست‌های‌افراطی با توجه به برآیندی که از وضعیت جدید داشتند، چنین تحلیل‌هایی را وارد محاسبات‌شان کرده و تلاش کردند خود را برای در دست‌گیری دولت‌ها آماده نشان دهند.

راست‌های‌افراطی غیر از ذوق‌زدگی‌شان به‌دلیل پیش‌بینی‌ها درباره رشد اقبال‌شان، موقعیت رو به بهبودی‌شان را تنها از لحاظ سلبی نگاه نمی‌کردند. نگاه سلبی شامل شکست احزاب سنتی در اداره جامعه کرونا زده و جایگزینی آنان با نیرویی جدید بود. راست‌های افراطی جز این نگاه سلبی یک نگاه ایجابی نیز داشتند؛ نگاهی که حوادث پیش رو را به‌نوعی در راستای عقاید و ایده‌های آنها ترسیم می‌کرد. راست‌های افراطی با ملی‌گرایی رادیکال خود چندین سال پیش از شکل‌گیری بحران کرونا مخالف مهاجرت بوده و خواستار مسدود شدن مرزها دربرابر مهاجران غیراروپایی و پررنگ شدن محدودیت‌های مرزی حتی درمقابل دیگر ملت‌های اروپا بودند. انتشار کرونا از طریق جابه‌جایی مردم در میان کشورهای مختلف و سرایتش به نواحی گسترده‌ای از جهان باعث شد راست‌های افراطی برای به اجرا درآوردن آرزوی قدیمی خود بهانه‌ای جدید و قوی به‌دست آورند. به همین دلیل اروپا در نخستین ماه‌های ورود کرونا به قاره سبز، شاهد موضع‌گیری سران راست‌افراطی نسبت به مهاجرت‌ها و محدودیت‌های مرزی بود. متئو سالوینی، رهبر حزب «لگانور» ایتالیا و وزیرکشور وقت این کشور در مارس 2020 (اسفند 1398) درحالی‌که منشأ ویروس کرونا چین اعلام شده بود و احساسات ضدچینی درحال افزایش بود، می‌گفت اجازه ورود به پناهجویان و مهاجران از آفریقا غیرمسئولانه است. سالوینی برای اثبات ادعای خود می‌گفت بحران کرونا دلیل غیرمسئولانه بودن ورود مهاجران آفریقایی است. ادعای این رهبر راست‌افراطی در زمانی اعلام شد که در آفریقا تنها وجود کرونا در مصر اثبات شده بود و در این کشور نیز تنها یک مورد شناسایی شده بود.

درخواست‌های رهبران برجسته راست‌افراطی اروپا اما شامل محدودیت دربرابر مهاجران غیراروپایی نمی‌شد. مارین لوپن، رهبر حزب راست‌افراطی جبهه ملی فرانسه در همان دوره خواهان مسدودسازی مرزهای اروپایی کشورش بود، به‌گونه‌ای که پس از حضور تعدادی از تماشاگران ایتالیایی فوتبال در شهر لیون از صدور اجازه چنین کاری انتقاد کرد و در جمله‌ای که نشان‌دهنده اعتقادات ثابت راست‌های افراطی است، گفت: «شرایط هرچه باشد، مرز از جمعیت کشورها محافظت می‌کند.»

همزمان با این موضع‌گیری رهبران راست‌های‌افراطی ایتالیا و فرانسه، همتایان آلمانی و اسپانیایی‌شان نیز خواهان تعلیق توافقنامه شنگن شدند. این توافق امکان سفر بدون روادید میان ۲۶ عضو اتحادیه را فراهم می‌کند، برخی شهروندان کشورهای سطح پایین‌تر اتحادیه اروپایی با استفاده از سهولت عبور از مرزهای اروپایی برای شهروندان اتحادیه اروپا به کشورهای پیشرفته‌تر این قاره مانند فرانسه و آلمان مهاجرت می‌کنند. بریتانیا نیز در زمانی که عضو اتحادیه اروپا بود، شاهد مهاجرت سالانه تعداد زیادی از شهروندان کشورهای شرق اروپا به‌خصوص لهستانی‌ها بود. همین مساله فرهنگ بریتانیا را تحت‌تاثیر قرار می‌داد، زیرا لهستانی‌ها از تبار و مذهب متفاوتی نسبت به ساکنان جزیره برخوردار بودند. تغییر فرهنگ بومی کشورهای پیشرفته اروپایی از سوی مهاجران به‌شکل کلی باعث شد مهاجران اروپایی نیز وارد دایره مخالفت ملی‌گرایان شوند.

کرونا شرایط را برای راست‌های افراطی جهت مسدودسازی مرز روی ملت‌های اروپایی و غیراروپایی مهیا کرد و درکنار آن به‌دلیل بروز مشکلات در جامعه، دورنمایی از امکان جایگزینی احزاب سنتی را برای راست‌های‌افراطی گشود، نتیجه اما اندکی متفاوت از چیزی شد که پیش‌بینی می‌شد. راست‌های افراطی درحین مشاهده رویایی قدرت به ناگاه خود را در وضعیتی دیدند که بدترین پیش‌بینی‌ها درباره آن سکوت کرده بودند. ویروس کرونا به‌جای آنکه نردبان قدرت شود به بلای جان راست‌های‌افراطی تبدیل شد.

  واژگونی راست‌های افراطی

مرگ‌ومیر زیاد، مشخص نبودن داروهای موثر بر کرونا، نبود واکسن و همچنین بعدها سرعت پایین واکسیناسیون، انتقادات زیادی را علیه دولت‌ها به‌خصوص در اروپا در طول بحران کرونا برانگیخت. تمام شرایط علیه دولت‌های مستقر بود؛ دولت‌هایی که احزاب سنتی و جریان اصلی، هسته مرکزی‌شان بودند. ویروس کرونا اما همان‌گونه که ویژگی‌های پیچیده‌ای از خود در ابعاد پزشکی، دارویی، اقتصادی و اجتماعی نشان داد، در حوزه سیاسی نیز این غیرمعمول بودن را به ظهور رساند؛ تا جایی که به شکلی غیرمنتظره پیش‌بینی‌ها درباره قدرت‌گیری راست‌های افراطی درعین منطقی بودنش را به‌گونه‌ای واژگون ساخت که محبوبیت این گروه‌ها پی‌درپی درحال کاهش است.

احزاب راست افراطی در فرانسه و آلمان که پیش از بحران کرونا و حتی در اوایل و میانه این همه‌گیری درحال رشد و جلب‌نظر جامعه بودند در نظرسنجی‌ها و انتخابات‌ اخیر نتایج بدی را کسب کرده و ضعیف شدند. حمایت از احزاب راست افراطی در ایتالیا با رکود مواجه شده و همتایان این گروه در سراسر اروپا نیز شاهد کاهش محبوبیت و یا تهدید جایگاه خود از سوی رقبا هستند.

این اتفاق باعث شد برخی به‌دنبال ریشه‌های این اتفاق بروند. یکی از نظریه‌های مطرح درباره این موضع از بین رفتن زمینه شعارهای راست‌های افراطی در جامعه است. هنگامی که با بروز همه‌گیری مرزها مسدود شدند مهاجرت به کشورهای اروپایی نیز به‌شدت کاهش یافت. از سوی دیگر به‌دلیل محدودیت‌های اعمال‌شده در داخل کشورها، جرم و جنایت نیز با کاهش روبه‌رو شد. از اساس آنچه باعث ورود مجدد راست‌گرایان به سیاست اروپا شده بود مهاجرت و نسبت دادن جرم و جنایت به آنها بود. راست‌گرایان از سال 2010 به‌دلیل رخ‌نمایی مشکلات فرهنگی مهاجران، در برخی کشورهای اروپایی وارد ساختارها شدند. در سال 2015 حرکت سیل‌گونه مهاجران سوریه‌ای به اروپا باعث نارضایتی شدید ساکنان این قاره شد. راست‌های افراطی با استفاده از فرصت نارضایتی مردم و سردادن شعار علیه مهاجرت، با اقبال بی‌سابقه‌ای مواجه شدند. مهاجران سوری در سال 2015 و 2016 مشکلات اقتصادی و اجتماعی زیادی را برای اروپا به وجود آورده بودند. این آوارگان به‌دلیل شرایط سخت‌شان میزان جرم را نیز در قاره سبز افزایش دادند.

مهاجرت و جرم دو پیشران حرکت و رشد راست‌های افراطی در جامعه بودند که البته موضوع نخست، اصل به حساب می‌آمد. کرونا اما با مسدودسازی مرزها، مهاجرت را ناممکن کرد و فاصله‌گذاری اجتماعی نیز با کاهش رفت‌وآمدهای داخلی، کاهش جرم را رقم زد. این موضوع اما تنها پیشران‌های اجتماعی راست‌های افراطی را هدف قرار داد.

کارشناسان دلایل دیگری را نیز برای کاهش اقبال به راست‌های افراطی مطرح کرده‌اند. مانفرد گولنر، بنیانگذار نظرسنجی فورسای آلمان در این‌باره می‌گوید: «پوپولیست‌ها [راست‌های افراطی] در جریان بحران کرونا تلاش داشتند از خشم مردم در برابر محدودیت‌های رسمی بهره‌برداری کنند و در این راستا از اعتراضات ضدماسک و ضدواکسیناسیون حمایت کردند. این درحالی بود که چنین اقداماتی تنها برای بخش کوچکی از رای‌دهندگان اروپایی جذاب بود.» گولنر معتقد است: «در شرایطی که احزاب دولتی با مشکلات مدیریت بحران کرونا دست‌وپنجه نرم می‌کردند و به‌دنبال حل مساله بودند، پوپولیست‌ها هیچ ایده جایگزین و سیاست عملی خاصی ارائه نکردند.»

ایوان کراستف، تحلیلگر و نویسنده سیاسی مستقر در وین نیز درباره رفتارهای سیاسی نامتعارف راست‌گرایان افراطی می‌گوید: «رهبران پوپولیست که به‌طور معمول از یک دولت اقتدارگرا حمایت می‌کنند، ناگهان در کنار معترضان ضددولت و ضداقتدار قرار گرفتند، مساله‌ای که آنها را بی‌اعتبار کرد.»

کراستف معتقد است حمایت از احزاب راست افراطی در جوامع اروپایی ریشه در نگرانی ساکنان قاره سبز درباره مسائلی مانند مهاجرت و یا اسلام دارد و به همین دلیل، برخی از مردم به‌دنبال سیاستمدارانی برای انعکاس نگرانی‌هایشان بودند. کراستف می‌گوید: «در همه‌گیری کرونا فقط نگرانی از مسائلی مانند مهاجرت مهم نیست بلکه ترس از سلامتی و زندگی خود شما دارای اهمیت و اولویت است. شما در این شرایط به کسی علاقه ندارید که نگرانی شما را دنبال کند بلکه به فردی احتیاج دارید که سریع‌تر عمل کرده و مشکل را حل کند.»

  تضعیف راست‌ها به روایت آمار

حزب آلترناتیو برای آلمان یاAfD ، بزرگ‌ترین حزب مخالف ساختار در مجلس آلمان است. این حزب همچنین بزرگ‌ترین حزب سیاسی راست‌های افراطی در آلمان است. میزان گرایش به این حزب در جامعه آلمان در دوره‌های مختلف انتخابات‌ از 14درصد به 10درصد کاهش یافته است. در انتخابات ماه ژوئن گذشته در ایالت زاکسن که یکی از پایگاه‌های حزب AfD است، آنها تنها 3/18درصد از آرا را به دست آورده و عقب‌تر از بلوک محافظه‌کاران به رهبری آنگلا مرکل، صداعظم آلمان قرار گرفتند.

نظرسنجی صورت‌گرفته توسط گروه نظرسنجی فورسا نشان می‌دهد مسائل مهم از نظر مردم موضوعاتی مانند تغییرات اقلیمی، اقتصاد، آموزش، حقوق بازنشستگی و مسائلی از این‌دست است. مهاجرت که اصلی‌ترین موضوع موردتوجه راست‌های افراطی است در میان اولویت‌های مردم جایگاه هفتم را دارد.

در هفته گذشته فرانسه نیز یکی از عرصه‌های شکست راست‌های افراطی بود. در انتخابات منطقه‌ای این کشور مارین لوپن، رهبر برجسته راست‌های افراطی فرانسوی شکست سختی را متحمل شده و حتی نتوانست یک منطقه را نیز به دست بیاورد. نتایج این انتخابات نشان داد رای‌دهندگان فرانسوی بیشتر به سمت احزاب سنتی گرایش پیدا کرده‌اند.

حملات تروریستی سال‌های اخیر ازجمله سر بریدن یک معلم مدرسه در فرانسه توسط یک تکفیری و افزایش اسلام‌هراسی در این کشور به جای آنکه باعث تقویت موقعیت راست‌های افراطی شود جایگاه محافظه‌کاران را مستحکم‌تر کرد، گروهی که در اردوگاه راست‌ها دسته‌بندی می‌شوند؛ اما از ایده‌های رادیکال راست‌های افراطی پیروی نمی‌کنند.

بزرگ‌ترین بازنده بحران کرونا در میان افراطی‌ها اما کسی نیست جز متئو سالوینی. میزان محبوبیت حزب او در پاییز 2019 به بیش از 38درصد رسیده و به همین دلیل سالوینی به نخست‌وزیری چشم دوخته بود. او به امید پیروزی قاطع در انتخابات بعدی باعث فروپاشی ائتلاف دولتی ایتالیا شد اما با اتحاد دیگر جریانات سیاسی دست او از ریاست دولت کوتاه ماند. حالا میزان محبوبیت از سالوینی به نصف رسیده و روی 21درصد قرار دارد.

 

منبع:https://farhikhtegandaily.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *