پاکستان واسطه چین و طالبان

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید

آمریکا به‌همراه برخی از متحدانش در ناتو مانند بریتانیا با اعزام ناوهای جنگی به دریای چین جنوبی و برگزاری رزمایش‌های نظامی و مانورهای دیپلماتیک در شرق‌آسیا درحال پیشبرد امنیتی‌سازی چین هستند، اما در چند سال اخیر سیاست ناامن‌سازی را در شرق این کشور نیز کلید زده‌اند که به‌تازگی پرونده افغانستان نیز به آن افزوده شده است.

 عرض‌اندام طالبان در افغانستان و تضعیف دولت مرکزی در این کشور بار دیگر باعث‌شده تا این سرزمین به محور اخبار و تحلیل‌های جهانی تبدیل شود. طالبان به‌صورت روزانه پی‌درپی خبر از تصرف شهرهای افغانستان می‌دهد و دولت مرکزی نیز در مقابل، خواستار کمک‌های بین‌المللی است.

تسلط طالبان بر بیشتر نقاط افغانستان در بهترین پیش‌بینی‌ها که با بیشترین خوش‌بینی مطرح شده‌اند نیز امری مطلوب نیست، اما درعین‌حال از چنین وضعیت غیرمطلوبی راه گریزی وجود ندارد. چین یکی از کشورهایی است که بی‌شک با تبعات تشدید بی‌ثباتی در افغانستان روبه‌رو می‌شود. این کشور گرچه مرزهای کمی با همسایه خود دارد، اما به‌دلیل شرایط پیچیده مناطق شرقی‌اش که در مجاورت افغانستان و آسیای‌میانه قرار دارد، از شکل‌گیری هر کانون بحرانی در سمت شرق خود بیمناک است. اتفاقی که درهرحال با تسلط طالبان بر مناطق گسترده‌ای از افغانستان خواهد افتاد و بخش‌های شرقی چین را به یکی از اولویت‌های پکن تبدیل خواهد کرد.

باید توجه داشت که بی‌ثباتی و خلأ قدرت شکل‌گرفته در افغانستان به‌دنبال تلاش آمریکا برای خروج غیرمسئولانه از افغانستان ایجاد شده است. واشنگتن بدون آنکه ساختارهایی محکم برای افغانستان ایجاد کند، به ناگاه و بدون اطلاع دولت مرکزی کابل، در فوریه 2020 با طالبان توافق کرد، به‌گونه‌ای از این کشور خارج شود تا این گروه دست بالا را در معادلات به‌دست آورد. هدف کاخ‌سفید از چنین اقدامی ایجاد خلأ قدرت در حاشیه مرزهای امنیتی چین، روسیه و ایران است تا با یک تیر هر سه رقیب آمریکا در افغانستان دچار چالش شوند. در این میان البته کاخ‌سفید اولویت‌هایی دارد. در نگاهی کلی چین اصلی‌ترین خطر قریب‌الوقوع برای آمریکاست که می‌تواند قدرت جهانی این کشور را به چالش بکشد.

اصلی‌ترین مسیر چین برای رسیدن به بالاترین جایگاه اقتصادی جهان، تکمیل طرح «یک کمربند یک جاده» است؛ طرحی که خود از زیرمجموعه‌های زیادی تشکیل شده و از سمت مرزهای شرقی این کشور پی‌ریزی شده است. این مسیر می‌تواند چین را به‌عنوان موطن یک‌پنجم ساکنان کره‌زمین و بزرگ‌ترین مرکز تولید جهانی، به قاره اروپا مرکز اصلی ثروت و منابع انسانی دنیا متصل کند. این طرح بین مبدا و مقصد خود کشورهای زیادی را در اوراسیا، غرب‌آسیا و شمال‌آفریقا دربرخواهد گرفت. چین با این طرح عملا به اصلی‌ترین نقاط مهم جهان از طریق شبکه‌های مویرگی از بزرگراه‌ها و خطوط ریلی مرتبط می‌شود.

به همین دلیل است که آمریکا می‌کوشد به هر طریقی که شده چین را در سمت مرزهای شرقی خود وارد درگیری‌های امنیتی کرده و در سمت مرزهای غربی و جنوبی‌اش به سیاست «امنیتی‌سازی» دچار کند. امنیتی‌سازی می‌تواند از چین در چشم همسایگانش و دیگر کشورهای جهان، تصویری رعب‌انگیز بسازد.

آمریکا به‌همراه برخی از متحدانش در ناتو مانند بریتانیا با اعزام ناوهای جنگی به دریای چین جنوبی و برگزاری رزمایش‌های نظامی و مانورهای دیپلماتیک در شرق‌آسیا درحال پیشبرد امنیتی‌سازی چین هستند، اما در چند سال اخیر سیاست ناامن‌سازی را در شرق این کشور نیز کلید زده‌اند که به‌تازگی پرونده افغانستان نیز به آن افزوده شده است.

تا چندی پیش محور عملیات رسانه‌ای و عملیاتی آمریکایی‌ها استان سین‌کیانگ بود که بخشی از جمعیت آن از ترکان اویغور هستند. پوشش اصلی رسانه‌های غربی در این حوزه نیز سرکوب ساکنان این استان توسط دولت چین بود؛ اقدامی که گرچه توسط پکن صورت می‌گیرد اما ریشه‌های آن توسط واشنگتن ایجاد شده است. آمریکا پس از فروپاشی شوروی تلاش کرد با استفاده از ترکیه به‌عنوان یکی از اعضای ناتو، دست به جذب اویغورها بزند، زیرا این گروه با ترکیه قرابت‌های نژادی و زبانی داشتند. همزمان به‌دلیل ضعف مالی ترکیه در دهه 1990 میلادی، عربستان سعودی نیز به‌عنوان قدرتی مالی و ایدئولوژیک سعی در نفوذ در این منطقه داشت تا بذر تکفیری‌گری و تروریسم را در منطقه به‌همراه ترکیه بکارد.

تلاش‌های این دو کشور باعث شد در طول بحران سوریه، تروریست‌های اویغورتبار نقش بزرگی در بحران سوریه ایفا کرده و جنایات بزرگی را در این کشور بیافرینند. تروریست‌های اویغورتبار به‌خصوص در شمال سوریه فعال بودند، به‌گونه‌ای که گفته می‌شود درحال‌حاضر تنها 5 هزار تروریست در استان ادلب دارند.

چین نیز با مشاهده رشد جریانات تکفیری در مناطق شرقی خود راه سرکوب را در پیش گرفت که حاصل آن برپایی اردوگاه‌های بازآموزی برای مردم استان سین‌کیانگ بود. فشار پکن به اویغورها گرچه مشت‌آهنین دولت را به ساکنان سین‌کیانگ نشان داد، اما راهکاری مناسب نبود. برخورد سخت با ساکنان این منطقه بهانه‌ای به‌دست آمریکا داد تا به‌وسیله آن ضمن کاشتن بذر اختلاف در شرق چین، از این کشور در میان افکار عمومی جهانی، دولتی به‌شدت سرکوب‌گر را ترسیم کنند.

واشنگتن اما به همین حد قانع نخواهد ماند، زیرا پکن برایش معضلی کوچک نیست. از سوی دیگر سین‌کیانگ با مشت‌آهنین دولت مرکزی چین به آتشی زیرخاکستر بدل‌شده که می‌توان روی آینده آن برای تشکیل گروه‌های تروریستی حساب باز کرد. افغانستان بهترین نقطه برای ملتهب‌کردن استان سین‌کیانگ است تا به این وسیله کشورهای غربی محصول اقدامات سه دهه‌ای خود را برداشت کنند. تروریست‌های اویغورتبار با تضعیف دولت مرکزی می‌توانند در مناطق کوهستانی افغانستان مستقر شده و با استفاده از جغرافیای مناطق شرقی چین، به سین‌کیانگ نفوذ کنند. چین با این وجود ناگزیر به ورودی جدی‌تر به صحنه معادلات افغانستان است. دیر جنبیدن پکن می‌تواند جایگاه اقتصادی و سیاسی این کشور را از راه تخریب امنیت چین به‌خطر بیندازد.

واسطه‌گری پاکستان میان دو دوست خود

پکن از مدت‌ها پیش براساس برآوردهای اطلاعاتی خود و سرویس‌های اطلاعاتی کشورهای دوست متوجه تغییر و تحولات در افغانستان شد. برگزاری چندین دوره نشست امنیتی مشترک بین چین، روسیه، ایران، هند و پاکستان با حضور مشاوران امنیت ملی این 5 کشور برای مبارزه با تروریسم نشان داد کشورهای همسایه افغانستان وارد فاز جدیدی از همکاری‌ها پیرامون این کشور شده‌اند که پیش‌تر در چنین سطحی قرار نداشته است. از رهگذر همین نشست‌ها بود که چین به شکل عملیاتی‌تری وارد معادلات افغانستان شد. پکن در این زمینه کوشید با توجه به ارتباطات گسترده خود با پاکستان، از ارتباط ویژه این کشور با طالبان بهره برده و به شکلی مستقیم وارد مذاکره با این گروه شود.

روزنامه فایننشال تایمز روز دوشنبه هفته‌جاری (‌5 جولای/ 14تیر) در مطلبی با عنوان «چین به خروج آمریکا از افغانستان با نگرانی نگاه می‌کند» به ایجاد ارتباط میان چین و طالبان با واسطه‌گری پاکستان پرداخت. بر اساس گزارش این روزنامه یک مقام دولت هند اعلام کرده است که چین از طریق پاکستان مبالغی پول در اختیار طالبان قرار داده است تا از این گروه برای پیگیری سیاست‌هایش استفاده کند. این مقام گفته است که چین مانند کیف پول پاکستان عمل کرده و برای بازسازی برخی از زیرساخت‌های افغانستان به طالبان پول می‌دهد. یک دیپلمات دیگر نیز به این روزنامه گفته است: «چین به درخواست پاکستان از طالبان حمایت خواهد کرد.» این دیپلمات معتقد است پکن دربرابر این مبالغ اصرار دارد طالبان از گروه‌های تروریستی اویغورتبار حمایت نکند.

مطالب منتشرشده در این گزارش و نقل‌ قول از دیپلمات‌های کشورهای درگیر در بحران افغانستان، نشان می‌دهد پاکستان به‌عنوان یک واسطه می‌کوشد برای حفظ منافع خود، روابط میان چین و طالبان را تنظیم کند. پاکستان برای آنکه طالبان در چشم مردم افغانستان مشروعیت به‌دست آورد از چین درخواست کرده تا هزینه‌های چنین کاری را در اختیار طالبان قرار دهد تا برخی از زیرساخت‌های افغانستان بازسازی شوند. همچنین قول طالبان به چین برای عدم‌حمایت از تروریست‌های اویغورتبار باعث می‌شود زمینه درگیری میان دو طرف به‌عنوان دو متحد پاکستان کاهش یابد.

این موضوع باعث افزایش وزن جایگاه منطقه‌ای پاکستان خواهد شد. پاکستان به‌وسیله طالبان، سرمایه‌گذاری‌های هند را درهم خواهد کوبید و برای آنکه مردم از این گروه دلخور نشوند آن را با سرمایه‌گذاری‌های چین بازسازی و جایگزین خواهد کرد. از سوی دیگر مانع از رشد تکفیری‌های اویغورتبار به‌وسیله طالبان خواهد شد تا با برانگیختن خشم پکن، سرمایه‌گذاری و کمک‌های مالی چین در پاکستان قطع نشود. تنظیم روابط میان چین و طالبان گرچه به‌دلیل واسطه‌گری پاکستان به ارتقای جایگاه اسلام‌آباد منجر خواهد شد، اما همزمان منافع این دو بازیگر را نیز تامین خواهد کرد. چین به‌طور مستقیم سرپلی در افغانستان در دست ندارد و از سوی دیگری بازیگری به اثرگذاری پاکستان در افغانستان نیز یافت نمی‌شود؛ پکن در بدترین شرایط بهترین ابزار را برای حفظ منافعش در افغانستان یافته است، اما به‌راحتی نمی‌توان گفت این سیاست پاسخگوی مشکلات چین است. جنگ طالبان و دولت مرکزی به‌محض آنکه ساختارهای کشور را متزلزل کند، فضایی کافی برای رشد گروه‌های تروریستی و فعالیتشان در افغانستان مهیا می‌کند و در اینجا نه کاری از دولت مرکزی برمی‌آید و نه طالبان. چینی‌ها درعین خوشحالی از توافقات‌شان با پاکستان و طالبان، از تبعات اقدامات این دو بازیگر در افغانستان در رنج هستند و اساسا اگر این دو در معادلات افغانستان حاضر نبودند، پکن نیز مجبور به بستن توافقی نمی‌شد که بخواهد پس از آن احساس پیروزی کند یا نگرانی. اما به‌هرحال چنین اتفاقی رخ داده و چین نیز از مسیرهای موجود خود به‌دنبال اثرگذاری بر ماجراست.

چین و ورود به سیاست همسایگی

چین دارای 22 هزار کیلومترمربع مرز سرزمینی با 14 همسایه خود است که بیشترین میزان در جهان به حساب می‌آید. چین با 9.5 میلیون کیلومترمربع وسعتی تقریبا برابر با آمریکا و 6 برابر ایران دارد. یک سوی این کشور منتهی‌الیه شرق آسیا و خاور دور، یک سوی آن شبه‌قاره هند، یک سوی آن سرزمین وسیع روسیه و سمت دیگر آن آسیای میانه و افغانستان است. به همین دلیل پکن برای کنترل مرزها و ارتباط با همسایگانش با پیچیدگی‌های زیادی روبه‌رو است.

این دشواری‌ها در سال‌های اخیر به دلیل تمرکز چین روی همسایگانش افزایش یافته است. تا پیش از این توچه پکن بر برقراری ارتباط با قدرت‌های جهانی بود تا با کمک‌های مالی و فناوری آنها رشد کرده و بازارهای جهانی را به دست آورد. با حصول نسبی این نتایج، حواس پکن در سال‌های اخیر به همسایگانش معطوف شده زیرا از این به بعد رشد چین دیگر تنها در گرو رابطه با قدرت‌های جهانی نیست بلکه به محیطی امن در پیرامون نیز احتیاج دارد. چین به همین دلیل مجبور است با تمام همسایگان خود وارد تعاملات گسترده‌ای شود؛ اتفاقی که در ارتباط با کشورهای شرق آسیا رخ داده اما در حوزه شرق چین به تازگی مطرح شده است.

این سیاست حتی بدون حضور طالبان در افغانستان و دیگر گروه‌های رادیکال نیز باعث ورود جدی‌تر چین به آسیای میانه می‌شود. چین نیازی شدید به ارتباطات جغرافیایی خود در سمت شرقی‌اش دارد. اساسا چین در این منطقه دو هدف عمده دارد که نخستین مورد جلوگیری از اثرگذاری بحران‌های امنیتی شکل‌گرفته در افغانستان و آسیای میانه بر استان سین کیانگ است. دومین مورد نیز دارای ارتباطی با مورد نخست بوده و شامل ایجاد امنیت برای اجرای طرح «یک کمربند، یک جاده» است. تکفیری شدن جایی مثل افغانستان می‌تواند با اثر‌گذاری بر آسیای میانه راه‌های عبور تجاری چین از ایران را مسدود کرده و مسیر روسیه را نیز دورتر سازد.
پکن اما به جز طالبان نگرانی‌های دیگری نیز در این منطقه دارد، زیرا تلاش روسیه برای ادغام جمهوری‌های شوروی سابق در ساختارهای اوراسیایی می‌تواند دست چین را از آسیای میانه و افغانستان کوتاه کند. همچنین باقی ماندن آمریکایی‌ها در افغانستان در طولانی‌مدت تهدیدی بزرگ برای پکن بود.

 

 

 

منبع:https://farhikhtegandaily.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *