موضوعات مرتبط با قفقاز هم در این میان استثنا نیست. اندیشکدههای غربی در هفته های گذشته سعی کرده اند با بازخوانی تاریخچه مسائل بین ایران و کشورهای قفقاز جنوبی به خصوص بعد از جنگ 2020 بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان به پیشبینی رفتار دولت ابراهیم رئیسی در قبال مسائل قفقاز بپردازند. «بنیاد جیمز تاون» مستقر در واشنگتن دی سی ایالات متحده، اندیشکده «کوئینسی» که در سال 2019 برای راهبری مسائل سیاست خارجی آمریکا در واشنگتن تاسیس شد و روزنامه وال استریت ژورنال در دو هفته گذشته به موضوع روابط ایران با کشورهای قفقاز پرداخته اند.
اصلی ترین عامل موثر در موضوع یادشده از نگاه هر سه مرکز، جنگ 2020 قره باغ دانسته شده که معماری امنیتی جدیدی برای قفقاز جنوبی به بار آورده و توازن بازیگران خارجی را برهم زده است. نویسنده وب سایت Responsible Statecraft وابسته به اندیشکده «کوئینسی» معتقد است آذربایجان، ادامه سیاست های دولت معتدل حسن روحانی را ترجیح می دهد: «الهام علی اف، در پیام تبریک خود به رئیسی همکاری استراتژیک بین دو کشور را تمجید کرد. علی اف به طور قابل توجهی تأکید کرد که برقراری مجدد کامل مرزهای ایران و آذربایجان، فرصت های جدیدی را برای همکاری منطقه ای ایجاد میکند. برخی از تحلیلگران، این اظهارات را به عنوان دعوت از ایران برای تبدیل شدن به یک سهامدار در نظم جدید پس از جنگ در قفقاز جنوبی تفسیر کردند.»
این اندیشکده در گزارش خود روابط ایران و ارمنستان شکست خورده در جنگ در دوره رئیسی را هم اینطور تحلیل میکند: «ارمنستان با شرایط بسیار آسیب زایی روبرو است و بعد از جنگ هنوز نتوانسته یک استراتژی منسجم سیاست خارجی متناسب با واقعیت های جدید ایجاد کند. برخی از تحلیلگران ارمنی، به ویژه آنهایی که موافق اپوزیسیون هستند، اکنون به اتحاد مسکو، ایروان و تهران برای مقابله با اتحاد باکو و آنکارا امیدوارند. اما نیکول پاشینیان، نخست وزیری که مجدداً انتخاب شده است، به نظر می رسد بیشتر تلاش دارد به توافق صلح با آذربایجان دست یابد نه اینکه با کمک روسیه و ایران به دنبال ایجاد تعادل در روابط با آذربایجان و ترکیه باشد.»
کوئینسی نتیجهگیری میکند که با توجه به این که در حال حاضر مهمترین اولویت رئیسی رسیدگی به وضعیت اقتصادی ایران است، او برای تمرکز بر چالش های داخلی چندگانه خود به ثبات در مرزهای کشورش نیاز دارد و در سیاست خارجی هم قفقاز برای ایران اولویت نیست: «خاورمیانه و خلیج فارس عرصه هایی هستند که ایران در آنها منافع حیاتی دارد؛ علاوه بر این شرایط افغانستان به سرعت در حال ظهور به عنوان یک منبع تهدید برای ایران است؛ اما قفقاز جنوبی چنین نیست.»
اندیشکده جیمز تاون به ابعاد دیگری از تاثیر جنگ2020 بر روابط تهران با قفقاز پرداخته و حضور ایران در بازسازی مناطق آزاد شده را از اولویت های دولت رئیسی میداند: «پس از پایان جنگ، آذربایجان برنامه وسیعی برای بازسازی مناطق آزاد شده خود تصویب کرد و از شرکت های خارجی برای مشارکت دعوت کرد. به گفته شاهین مصطفایف، معاون نخستوزیر آذربایجان، همکاری اقتصادی با ایران در قره باغ میتواند به ویژه در زمینه انرژی مثمر ثمر باشد. اما برای تسهیل مشارکت شرکت های ساختمانی ایران در بازسازی قره باغ، احتمالاً توافق بین تهران و واشنگتن در مورد برنامه هسته ای ایران بسیار مهم خواهد بود.»
مواجهه با حضور ترکیه در قفقاز مساله دیگری است که «امید شکری» محقق ایرانی-آمریکایی این اندیشکده به آن پرداخته و نوشته: «با وجود انگیزه های اقتصادی برای همکاری، نگرانی های امنیتی شدید همچنان روابط ایران و آذربایجان را تحت فشار قرار می دهد. در اواخر ژوئن، ترکیه و آذربایجان مانورهای نظامی مشترک خود را در باکو آغاز کردند. وزارت دفاع جمهوری آذربایجان هدف اصلی این رزمایش ها را با نام مصطفی کمال آتاتورک 2021، بهبود تعامل بین واحدهای نظامی دو کشور در طول عملیات نظامی و افزایش مهارت تصمیمگیری فرماندهان عنوان کرد. در پاسخ، تهران رزمایش های دریایی خود را برای نشان دادن قدرت نظامی ایران در دریای خزر برگزار کرد».
اندیشکده کوئینسی هم با اشاره به همین موضوع در گزارش خود نوشته: «اگر تهدیدات ترکیه و آذربایجان بیشتر درک شوند، ممکن است حضور نسبتاً اندک ایران در قفقاز جنوبی تغییر کند و تهران نقش موثرتری در این منطقه برعهده بگیرد. گفتنی است، ایران اتحاد ترکیه با آذربایجان و رشد جاه طلبی ها در آسیای میانه را برخلاف منافع ملی خود می داند. در همین ارتباط باید توجه داشت که مشارکت نظامی ترکیه در این منطقه باعث افزایش حضور ناتو در اطراف مرزهای ایران می شود.»
برپایی مجدد راهآهن شوروی سابق و نفع اقتصادی که برای ایران دارد، موضوع دیگر مورد مطالعه این اندیشکده ها است. آنان معتقدند یکی دیگر از زمینه های مهم همکاری از طریق اتصال فیزیکی، فعال سازی راه آهن نخجوان – تبریز و ارتقاء پیشرفت در پایانه مرزی جلفا است. این راهآهن در پروژه مهم توسعه کریدور ترانزیتی فرامنطقه ای شمال به جنوب، تاکنون از سوی دولت ایران مورد توجه کافی قرار نگرفته بود. به گفته رئیس جمهور آذربایجان، علی اف، افتتاح این کریدورها فرصت های جدیدی را برای کل منطقه از جمله افزایش تجارت با ایران به همراه خواهد داشت.
از مسائل اصلی ایران در قفقاز جنوبی در سال های آینده مساله کریدورها و دو دالان جدید حملونقل در قفقاز خواهد بود.کوئینسی در اینباره نوشته: «تهران نگران اجرای ماده ای از توافق آتشبس است که یک کریدور زمینی مستقیم بین سرزمین اصلی آذربایجان با نخجوان و ترکیه از طریق خاک ارمنستان ایجاد کرده و ایران را دور میزند. موضع مخالف رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران درباره مخالفت با هر تغییری در مرزهای شناخته شده بین المللی در قفقاز که در عمل نگرانی از دست دادن مرزها با ارمنستان را معنا می دهد، واکنش رسانه های هوادار دولت در آذربایجان را به همراه داشت که ایران را به خیانت و زدن خنجر از پشت به این کشور متهم کرد. چنین حوادثی تنش های اساسی در روابط باکو و تهران را برملا کرده است.»
اندیشکده های آمریکایی پیش بینی میکنند گسترش فعالیت های اطلاعاتی اسرائیل و غرب در مرزهای تازه آزادشده آذربایجان با ایران چالش جدیدی برای دولت سید ابراهیم رئیسی باشد. کوئینسی با اشاره به این موضوع در پیشبینی خود آورده: «این روندها تمامی دولت ها در ایران را با هر ایدئولوژی ای وادار میکند که توانایی بازدارندگی خود را در قفقاز جنوبی افزایش دهند. از سوی دیگر، باید دقت داشت که محافظه کاری رئیسی و نزدیکی وی با نهادهای قدرت، هماهنگی بیشتر بین زمینه های دیپلماتیک و امنیتی را تضمین میکند.»
مناسبات اقتصادی ایران با آذربایجان در موضوعات مختلف مثل تبادل برق و راهآهن طبق پیش بینی این نهادها در دوره رئیسی افزایش خواهد یافت.
اما موضوع دیگری که مورد توجه موسسات آمریکایی قرار گرفته است، حمایت ایران از اسلامگرایان در جمهوری آذربایجان است که بر رفتار متقابل جمهوری آذربایجان تاثیرگذار خواهد بود. اندیشکده کوئینسی در تحلیل خود آورده: «آذربایجان بارها از حمایت ایران از برخی گروه های اسلامگرا در این کشور ابراز نارضایتی کرده که تهران سعی کرده از آن به عنوان اهرم نفوذ بر باکو استفاده کند و همچنین آنچه را که ناشی از نفوذ باکو بر اقلیت بزرگ آذربایجانی ساکن ایران است، جبران کند. به نظر می رسد که در دوران ریاست جمهوری رئیسی، این رویکرد، از جمله در مورد آذربایجان، ادامه خواهد یافت». نویسنده اندیشکده جیمز تاون دولت آذربایجان را آماده مقابله با این راهبرد دولت ایران در صورت وقوع عنوان میکند: «باکو البته می تواند از چنین تنش هایی سود ببرد. مقامات آذربایجان در صورت لزوم ارزش ژئوپلیتیکی این کشور را به عنوان یکی از متحدان آمریکا و اسرائیل در برابر تهدید ایران تقویت میکنند. آذربایجان به لحاظ داخلی هم می تواند از این شرایط بهره برداری کند، به طوری که با وجود یک رئیس جمهور اصولگرا در ایران، باکو راحت تر میتواند به سرکوب داخلی به عنوان اقدامی ضروری علیه افراطگرایان! مورد حمایت ایران بپردازد. این تاکتیکی است که مدت ها توسط باکو برای خفه کردن مخالفان مورد توجه بوده و تغییرات قانونی که اخیراً تصویب شده اند، دامنه فعالیت های مذهبی مستقل در کشور را محدود میکند.گفتنی است، این مصوبات به عقیده بسیاری، شیعیان را در آذربایجان هدف قرار می دهد و زمینه ایجاد محدودیت های بیشتر را در آینده فراهم می کند.»
آنچه از گزارش اندیشکده های آمریکایی به دست میآید این است که این مراکز انتظار بالارفتن تنش بین ایران با جمهوری آذربایجان را در چهار سال آینده دارند و معتقدند ارمنستان هم از ایران دور خواهد شد و نیاز کمتری به ایران خواهد داشت. این درحالی است که سطح روابط ضعیف ایران با گرجستان باعث شده است که هیچ پیش بینی از روابط ایران و این کشور مهم قفقاز جنوبی وجود نداشته باشد.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.