تحولات کوتاه‌مدت غرب آسیا؛ عدم ثبات و ضرورت برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت!

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
منطقه غرب آسیا طی ۶ ماه آینده شاهد حجم بالایی از تغییرات در رؤسای دولت‌ ها، سیاست‌ های ملی و… است که ایجاب می‌کند تا بگوییم چشم‌انداز نظم منطقه ‌ای در سال جاری بسیار مبهم بوده و عمده تمرکز باید معطوف بر ۶ ماه آینده باشد.

به تعبیر دیگر، شش ماه آینده را باید «دوره گذار» خواند که می‌ تواند تا حدی نظم منطقه ‌ای سال ‌های آینده غرب آسیا را برسازد. از رویکرد ابرقدرت ‌های جهانی تا قدرت‌های فرامنطقه‌ای و منطقه ‌ای و بالاخره تغییرات سیاسی در داخل کشورها، همگی بر این نکته دلالت دارند که نیمه نخست سال ۱۴۰۰ را باید دوره گذار و عدم ثبات دانست.

تحلیل:

منطقه غرب آسیا طی قرون اخیر همواره کارزار رقابت ‌های ژئوپلتیکی ابرقدرت‌ های جهانی بوده است. در حالی که نظم منطقه خاورمیانه طی سه دهه اخیر مرهون مشارکت مستقیم آمریکاست، هم ‌اکنون واشنگتن منافع و وابستگی کم ‌تری به این منطقه دارد و به نظر می‌ رسد بخش مهمی از توجه و انرژی ایالات متحده به شرق (چین) شیفت کند.

این در حالی است که تغییر موازنه ‌ها در دوره ترامپ ثابت می‌ کند هنوز کشورهای منطقه آمادگی کافی برای دوره «پساآمریکاگرایی» ندارند.

با کاهش وزن آمریکا به عنوان قدرت اول، «چین» و «روسیه» دو ابرقدرت خارجی دخیل در حوزه غرب آسیا هستند و می ‌توان تعمیق روابط کشورهای منطقه با این دو ابرقدرت را رصد کرد که بر روی روابط با «آمریکا» و «هند» نیز اثرگذار است. «شیفت پارادایم» را باید از المان ‌های برجسته «دوره انتقال» دانست. این نکته زمانی بارزتر می‌شود که ابرپروژه ‌های راهبردی مانند «جاده ابریشم»، «راه شمال» و «دیوار سبز» را در نظر بگیریم.

در داخل کشورهای منطقه نیز بی‌ثباتی نسبی را به خوبی می‌توان مشاهده کرد. طی ماه‌ های آینده قرار است در کشورهای «ایران»، «عراق»، «سوریه» و «فلسطین» انتخابات برگزار شود که در میان آن ‌ها، شاید فقط دیپلماسی سوریه از ثبات حداقلی در دوره انتخابات و پساانتخابات برخوردار باشد.

طی ماه‌ های آینده باید در «لبنان» و «سرزمین‌ های اشغالی» دولت جدید تشکیل گردد. احتمالا «یمن» نیز به این لیست اضافه گردد. در اردن نیز یک «کودتا» کشف شده و علاوه بر آن، کابینه ‌های هیئت وزیران از بی‌ ثباتی شدید رنج می‌برد. در کویت نیز علی رغم برگزاری انتخابات در پایان سال گذشته میلادی، هنوز پارلمان به ثبات نرسیده تا جایی که برخی دموکراسی در کویت را به عنوان الگوی منفی معرفی می ‌کنند.

کشورهایی که در آن دموکراسی جایی ندارد نیز فاقد ثبات هستند. بن سلمان در ریاض خود را برای دوره پساترامپ آماده می ‌سازد و تغییر رویکردهای آن محرز است. ابوظبی برای ورود به شورای امنیت تلاش می‌کند و در این راستا از شدت تقابل‌ ها و ماجراجویی ‌های خود کاسته است. دوحه بعد از سه سال شاهد پایان حصار است و می‌خواهد روابط خود در عصر پساحصار را تنظیم کند.

از نظر جنگی هم منطقه به شدت بی‌ ثبات است. احتمال وقوع جنگ در «افغانستان» را باید بالا ارزیابی کرد. از سوی دیگر تنش‌ های «سد النهضه» به صورت مستقیم «سودان» و حتی «مصر» را درگیر می‌ سازد که به طور جدی بر نظم منطقه و رقابت ‌های میان ابوظبی و آنکارا را تحت تأثیر قرار می‌ دهد. علاوه بر آن، تنش در «اوکراین» نیز می ‌تواند بر نقش «ترکیه» و معادلات منطقه‌ ای سایه اندازد.

به موارد فوق باید برگزاری انتخابات در کشورهای اروپایی مانند آلمان و انگلستان را افزود که احتمالا در مواضع خاورمیانه ‌ای اتحادیه اروپا مؤثر باشد.

آخرین نکته ‌ای که در این‌جا باید مورد توجه قرار داد، مسأله «کرونا»ست. احتمالا به زودی «امارات» و «رژیم صهیونیستی» وارد دوره پساکرونا خواهند شد که از یک طرف در معادلات اقتصادی و فرهنگی طرفین مؤثر بوده و از طرف دیگر می‌ توان احتمال داد که وارد پروسه مدیریت واکسیناسیون کشورهای منطقه شوند.

جمع بندی:

  1. وضعیت نیم ‌سال پیش رو را باید «دوره انتقالی» خواند. در اهمیت و ضرورت دوره انتقالی تردیدی نیست؛ زیرا تا حد زیادی نظم دوره آینده را پی‌ ریزی می‌کند. هوشیاری و هوشمندی در این دوره و عنایت ویژه به نگرش ‌های کوتاه ‌مدت می‌ تواند منافع بیش ‌تری را برای کشورمان رقم بزند.
  2. در بحث شیفت پارادایم، ایران باید بتواند فاکتور «زمان» را به عنوان یک امتیاز در مذاکرات با واشنگتن لحاظ کند. ضمن این‌که نفس شیفت پارادایم نیز به مثابه یک امتیاز مهم می ‌تواند مورد توجه باشد. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که از ابتدای ۲۰۲۱ فروش نفت ریاض به واشنگتن به صفر رسیده (برای اولین بار طی ۳۵ سال اخیر)؛ ولی ریاض طی فرآیندی چند ساله هم ‌اکنون نزدیک به دو سال است که به اصلی ‌ترین فروشنده نفت چین بدل شده است.
  3. چه در انتخابات‌ های عراق و سوریه و چه در تشکیل دولت در لبنان و یمن، ایران یکی از بازیگران مؤثر منطقه ‌ای محسوب می ‌شود و زمینه ‌سازی برای تعامل با دیگر قدرت ‌های منطقه ‌ای در این زمینه فرصت و تهدیدهایی می‌سازد که باید در جای خود تشریح گردد.

 

منابع پژوهش در دفتر اندیشکده موجود است .

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟