به تعبیر دیگر، شش ماه آینده را باید «دوره گذار» خواند که می تواند تا حدی نظم منطقه ای سال های آینده غرب آسیا را برسازد. از رویکرد ابرقدرت های جهانی تا قدرتهای فرامنطقهای و منطقه ای و بالاخره تغییرات سیاسی در داخل کشورها، همگی بر این نکته دلالت دارند که نیمه نخست سال ۱۴۰۰ را باید دوره گذار و عدم ثبات دانست.
منطقه غرب آسیا طی قرون اخیر همواره کارزار رقابت های ژئوپلتیکی ابرقدرت های جهانی بوده است. در حالی که نظم منطقه خاورمیانه طی سه دهه اخیر مرهون مشارکت مستقیم آمریکاست، هم اکنون واشنگتن منافع و وابستگی کم تری به این منطقه دارد و به نظر می رسد بخش مهمی از توجه و انرژی ایالات متحده به شرق (چین) شیفت کند.
این در حالی است که تغییر موازنه ها در دوره ترامپ ثابت می کند هنوز کشورهای منطقه آمادگی کافی برای دوره «پساآمریکاگرایی» ندارند.
با کاهش وزن آمریکا به عنوان قدرت اول، «چین» و «روسیه» دو ابرقدرت خارجی دخیل در حوزه غرب آسیا هستند و می توان تعمیق روابط کشورهای منطقه با این دو ابرقدرت را رصد کرد که بر روی روابط با «آمریکا» و «هند» نیز اثرگذار است. «شیفت پارادایم» را باید از المان های برجسته «دوره انتقال» دانست. این نکته زمانی بارزتر میشود که ابرپروژه های راهبردی مانند «جاده ابریشم»، «راه شمال» و «دیوار سبز» را در نظر بگیریم.
در داخل کشورهای منطقه نیز بیثباتی نسبی را به خوبی میتوان مشاهده کرد. طی ماه های آینده قرار است در کشورهای «ایران»، «عراق»، «سوریه» و «فلسطین» انتخابات برگزار شود که در میان آن ها، شاید فقط دیپلماسی سوریه از ثبات حداقلی در دوره انتخابات و پساانتخابات برخوردار باشد.
طی ماه های آینده باید در «لبنان» و «سرزمین های اشغالی» دولت جدید تشکیل گردد. احتمالا «یمن» نیز به این لیست اضافه گردد. در اردن نیز یک «کودتا» کشف شده و علاوه بر آن، کابینه های هیئت وزیران از بی ثباتی شدید رنج میبرد. در کویت نیز علی رغم برگزاری انتخابات در پایان سال گذشته میلادی، هنوز پارلمان به ثبات نرسیده تا جایی که برخی دموکراسی در کویت را به عنوان الگوی منفی معرفی می کنند.
کشورهایی که در آن دموکراسی جایی ندارد نیز فاقد ثبات هستند. بن سلمان در ریاض خود را برای دوره پساترامپ آماده می سازد و تغییر رویکردهای آن محرز است. ابوظبی برای ورود به شورای امنیت تلاش میکند و در این راستا از شدت تقابل ها و ماجراجویی های خود کاسته است. دوحه بعد از سه سال شاهد پایان حصار است و میخواهد روابط خود در عصر پساحصار را تنظیم کند.
از نظر جنگی هم منطقه به شدت بی ثبات است. احتمال وقوع جنگ در «افغانستان» را باید بالا ارزیابی کرد. از سوی دیگر تنش های «سد النهضه» به صورت مستقیم «سودان» و حتی «مصر» را درگیر می سازد که به طور جدی بر نظم منطقه و رقابت های میان ابوظبی و آنکارا را تحت تأثیر قرار می دهد. علاوه بر آن، تنش در «اوکراین» نیز می تواند بر نقش «ترکیه» و معادلات منطقه ای سایه اندازد.
به موارد فوق باید برگزاری انتخابات در کشورهای اروپایی مانند آلمان و انگلستان را افزود که احتمالا در مواضع خاورمیانه ای اتحادیه اروپا مؤثر باشد.
آخرین نکته ای که در اینجا باید مورد توجه قرار داد، مسأله «کرونا»ست. احتمالا به زودی «امارات» و «رژیم صهیونیستی» وارد دوره پساکرونا خواهند شد که از یک طرف در معادلات اقتصادی و فرهنگی طرفین مؤثر بوده و از طرف دیگر می توان احتمال داد که وارد پروسه مدیریت واکسیناسیون کشورهای منطقه شوند.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.