افغانستان که در خفقان نارضایتی از حضور طالبان در خاک خود به سر می برد و در زیر بحران ها و مشکلات ناشی از آن کمر خم کرده است و هنوز تکلیفش با طالبان و امارات اسلامی برخاسته از آن مشخص نیست که مهمان ناخوانده داعش نیز سر برآورده و بدنه بحران های ناتمام افغانستان را به لرزه درآورده است.
در خبر های روزهای گذشته از حمله انتحاری داعش و قبول مسئولیت این انفجار توسط این گروه سخن رفته است. این در حالی است که رسانه های داعش علاوه بر قبول مسئولیت این حمله و انفجار، بیان داشته اند که با عبور از بازرسی های طالبان موفق به نزدیک شدن به تجمعات سربازان و همکاران آمریکایی شده اند. بنابر اعلان رسانه های وابسته به گروه داعش، این انفجار توسط گروه داعش خراسان رخ داده است. علت آن را نارضایتی از توافق طالبان و آمریکا و عدم تفکرات جهادی خوانده اند. پس از خروج نیروهای آمریکایی، داعش بارها مخالفت خود را با این امر یعنی خروج آمریکا و حضور طالبان بیان کرده است و اگر دست اندرکاران قدرت در افغانستان به نتایج آن فکر می کردند و این هشدارها را تا حدی مخاطره آمیز می پنداشتند، بی تردید امروزه تاریخ شاهد چنین انفجارهایی و از دست دادن جان انسان های بی گناه و زخمی شدن آنها نبودیم. در هر حال در این آشفته بازار افغانستان که دیگر از دست نیروهای داخلی خارج شده است و به تنهایی قادر به هیچ حرکت مقاومتی نمی باشند، حضور داعش زنگ خطر بزرگی نه تنها برای افغانستان بلکه برای منطقه نیز می باشد.
شاید پس از این حمله یخ های حمایتی از طالبان کمی آب شود و نیروهای خارجی به خود بیایند که حضور طالبان به نظر برای اداره افغانستان مناسب نیست و حمایت از آن چنین خطراتی را در پی دارد. در واکنش به این امر شاهد تدابیر فوری برخی از کشورها نظیر ارتش آمریکا به منظور مقابله با داعش هستیم که ضرب العجلی بودن آن نیاز مبرم این خاک و بوم است و در غیر این صورت اگر داعش بخواهد به اقدامات خود ادامه دهد هرچند در حد انفجارات کوچک، هر روزه شاهد افزایش هرج و مرج و آنارشی افسار گسیخته در افغانستان خواهیم بود.
به نظر می رسد بر اساس اوضاع جهانی و داخلی در افغانستان حمله داعش در روز گذشته، زنگ خطری برای حمایت از طالبان و آینده پیش روی افغانستان بوده و هست. در صورت ادامه دار بودن این فاجعه عظیم انتظار نمی رود قدرت های مداخله گر به سکوت حمایتی خود از طالبان ادامه دهند، چرا که علاوه بر افغانستان منطقه نیز در خطر قرار خواهد گرفت. تنها چیزی که باقی می ماند سرنوشت هزاران انسان آواره افغانستانی است که شاید تا نسل ها بعد نتوانند صحبتی از دمکراسی وحقوق بشر را در اذهان خود بگنجانند و اگر امروزه جامعه افغانستان بخواهد حقوق بشر و دمکراسی را در این کشور فریاد بزند، بی تردید همچون انسانی نیمه جان و دارای لکنت زبان، حقوق بشر در افغانستان را فریاد زده و خواستار آن خواهد شد.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.