هاریسون مویلیما، روزنامهنگار دویچهوله تفسیری نوشته است درباره سوم اکتبر، روز وحدت ملی آلمان. به باور او، انتخابات اخیر پارلمانی در این کشور از بقای تفاوتها در ایالتهای شرق و غرب این کشور پرده برگرفته است.
هاریسون مویلیما بر این باور است که “وحدت واقعی” چیزی بیش از ادغام مردم دوپاره شده یک کشور است. به باور او “زمان اینکه وحدت واقعی در دستور کار سیاست در آلمان قرار گیرد، فرا رسیده است”. او برای اثبات سخن به نتایج انتخابات پارلمانی روز ۲۶ سپتامبر میپردازد و مینویسد:
هرگاه کسی به نتایج انتخابات پارلمانی هفته گذشته بنگرد، به سادگی متوجه میشود که مردم در شرق و غرب آلمان به گونهای متفاوت آرای خود را به صندوقها ریختهاند. در جنوب شرقی آلمان حزب راستگرا و افراطی آلترناتیو برای آلمان (AfD) موفق شده بر میزان آرای خود بیافزاید. این در حالی است که دو حزب سنتی آلمان، حزب سوسیال دموکرات و دموکرات مسیحی بخشی از آرای خود را از دست دادهاند.
این نتایج باعث حیرت من نشد. در ایام مربوط به کارزار انتخاباتی، من با همکاران دیگرم از بخش آفریقای دویچه وله به نقاط مختلف آلمان، در شرق و غرب این کشور سفر کردم. آنچه باعث حیرت من شد، حضور پررنگ حزب آلترناتیوی برای آلمان در شهرهایی همچون هاله در شرق این کشور بود.
در آنجا من این امکان را داشتم که با سیاستمداران و رایدهندگان صحبت کنم. آنجا بود که متوجه شدم رویکرد مردم در ایالتهای شرقی آلمان نسبت به احزاب با سابقه این کشور، رویکردی منفی و انتقادی است.
بسیاری از مردم شرق آلمان بر این باورند که دولت آلمان به مشکلات آنها توجهی ندارد. به باور آنها، رای دادن به حزب راستگرای آلترناتیوی برای آلمان، امکانی برای ابراز خشمشان درباره سیاستمداران این کشور است. وحدت تنها زمانی پدید میآید که هر دو بخش به تفاوتها و نابرابریها آگاهی یابند.
جدایی برای کسی و وحدت برای دیگران
برای این موضوع میتوان علتهای متنوعی یافت. جنگ سرد باعث شد که آلمان به دو بخش تقسیم شود. اما تجزیه آلمان در بین کشورهای بلوک سوسیالیستی نوعی احساس وحدت و همبستگی پدید آورد.
آن دسته از کشورهای آفریقایی که توسط احزاب سوسیالیست اداره میشدند نیز از این حس همبستگی سوسیالیستی بهره بردند.
در سایه حمایت و پشتیبانی کشورهای سوسیالیستی از یکدیگر، هزاران جوان از کشورهای آنگولا و موزامبیک راهی جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی سابق) شدند و در آن کشور شروع به کار کردند و به دولت آن کشور برای تامین نیازهای خود به متخصصان در صنایع کلیدی کمک کردند. جوانان بسیاری از کشورهای آنگولا و موزامبیک نیز با دریافت بورس تحصیلی وارد دانشگاههای آلمان شرقی شدند.
این حس وحدت و همبستگی بین کشورهای سوسیالیستی پس از فروریختن یکباره دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ از بین رفت. شماری از کارگران کشورهای آفریقایی یادشده در آلمان ماندند و مابقی به کشورهای خود بازگشتند.
وحدت میتواند چیزی فراتر از اینها باشد!
نگاهی به تاریخ نشان میدهد که معنایی گستردهتر و متنوعتر در پس واژه و مفهوم “وحدت” نهفته است. ادغام و پیوستن میتواند در سطوح متفاوت روی دهد و روندی است زمانبر.
یکی از آمالهای بزرگ و مهم اتحادیه اروپا و همچنین اتحادیه آفریقا است. من احساس میکنم که انگیزه و تمایلی قوی برای وحدت بین انسانها، مناطق و کشورها وجود دارد.
پس از گذشت ۳۱ سال از پیوستن دو بخش آلمان، زمان آن رسیده است که ایده نیک و آروزی وحدتی واقعی در دستور کار سیاست قرار گیرد. و این آن روندی است که به “وحدت” همچون تلاشی طبیعی و مستمر مینگرد.
منبع:https://www.dw.com
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.