چشم‌انداز آلمان پسامرکل و چالش‌های اروپا

 
در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
با پایان انتخابات آلمان و تغییرات پیش رو از جمله احتمال بالای خروج محافظه کاران از قدرت بسیاری منتظر پیامدهای آن در سطح اروپا هستند

انتخابات سراسری پارلمان آلمان که هر چهار سال یکبار برگزار میشود این بار توجه بسیاری را به خود جلب نمود، بخشی از این امر را میتوان ناشی از پایان دوران طولانی صدرات مرکل بر این کشور مهم اروپایی دانست. در این انتخابات که در روز یکشنبه 4 مهرماه برگزار شد حزب سوسیال دمکرات استSPD   موفق شد با کسب  25.7 درصد بیشترین میزان کرسی ها را به خود اختصاص دهد. این حزب چپ میانه از قدیمی ترین احزاب سیاسی آلمان محسوب و از چهره های تاریخی آن میتوان به فردریش ابرت و ویلی برانت اشاره کرد، مطابق نتایج این حزب در ایالت های شمالی عملکرد قوی تری از خود به نمایش گذاشت. اگرچه باید توجه داشت پایگاه اجتماعی این حزب همانند بسیاری از احزاب سوسیال دمکرات دیگر در اروپا لزوما مانند دهه های پیشین طبقات کاگری نیست بلکه طیف متنوعی از طبقات متوسط شهر های بزرگ را دربرمیگیرد. اولاف شولتز نامزد این حزب که وزیر دارایی و معاون مرکل بوده است موفق شد در رقابت های انتخاباتی چهره ای معقول و مورد پسند رای دهدگان آلمانی ارائه دهد، با این وجود این حزب همچنان با دوران اوج خود فاصله زیادی دارد. لازم به ذکر استSPD  طی دو دوره اخیر شریک مرکل در دولت ائتلافی بود.

چشم‌انداز آلمان پسامرکل؛ چه‌کسی صدراعظم ژرمن‌ها می‌شود؟

در مقابل اتحادیه احزاب مسیحی قرار دارد که طی 16 سال گذشته با صدرات مرکل دولت ائتلافی آلمان را در اختیار داشتند و نماینده ایدئولوژی راست میانه و محافظه کاری محسوب میشود. این حزب در واقع شامل دو حزب دمکرات مسیحی CDU  و سوسیال مسیحی CSU است که در سطح فدرال با یکدیگر متحد هستند اما در سطح ایالتی حزب  CSU در غیاب متحد خود فقط در ایالت بایرن فعالیت میکند. پایگاه اصلی محافظه کاران را معمولا ایالات صنعتی جنوب آلمان و نواحی کاتولیک تشکیل میدهند .از زمان تشکیل جمهوری فدرال آلمان غربی در سال 1949 این حزب نقش مهمی در عرصه سیاسی این کشور بازی کرده است و هلموت کوهل  را میتوان یکی از چهره های تاریخی آن دانست. با وجود حمایت مرکل از آرمین لاشت نامزدCDU-CSU  برای مقام صدراعظمی در انتخابات اخیر وی نتوانست نظر کافی رای دهندگان را به خود جلب کند. ماجرای خندیدن وی در مقابل دوربین های تلویزیونی در هنگام بازدید از مناطق سیل زده تاثیر بدی در جهت کاهش محبوبیت حزب به دنبال داشت و از سویی کمپین نسبت ضعیف و اختلافات درونی هم در این امر بی تاثیر نبود.  بنابریاین بر همین مبنا بیشترین میزان کاهش آرا مربوط به احزاب مسیحی بود که حتی پایین ترین حد تاریخی خود را از زمان جنگ جهانی دوم را به ثبت رساند و در واقع علیرغم کسب جایگاه دوم بازنده اصلی این انتخابات محسوب میشود.

 
 

از طرفی باید توجه داشت آلمان طی سال های اخیر با تحولاتی در عرصه سیاسی مواجه بود که در این کشور نسبتا باثبات کم سابقه بوده است، از جمله راهیابی حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان در دور پیشین (2017) که به نوبه خود ناشی از بحران پناهجویی سال 2015 بود. حزب آلترناتیو برای آلمان AfD که ابتدا به عنوان حزبی مخالف واحد پولی یورو در سال 2013 تاسیس شد توانست در عرض مدت کوتاهی به یک حزب قدرتمند راست افراطی مبدل شود و بر خلاف احزاب دیگری مانند NPD  که گرایشات علنی نژادپرستی و نئونازی داشتند این حزب تمکز خود را بیشتر بر روی مسایل هویتی ، فرهنگی و ملی گرایی آلمانی گذاشت و از این طریق موفق شد رای بخشی از طبقات ناراضی که خود را بازنده روند جهانی شدن محسوب میکردند به سوی حزب جلب کند. در این میان رای طبقه کارگر و کم تحصیلات بویژه ساکنین مناطق روستایی AfD را به یکی از قدرتمند ترین احزاب در ایالات شرق آلمان و مناطقی که زمانی جزو خاک جمهوری دمکراتیک آلمان شرقی  GDR محسوب میشدند مبدل کرده است. با این حال این حزب  در انتخابات اخیر موفق نشد روند رو به رشد پیشین خود را حفظ کند و با کاهشی جزئی حدود 10 درصد آرا را بدست آورد. لازم به ذکر است احزاب سیاسی آلمان از هرگونه ائتلاف و همکاری با AfD در سطح فدرال خودداری میکنند.

در جناح رقیب حزب سبز آلمان Bündnis 90/Die Grünen هم اکنون به عنوان یکی از پدیده های رو به رشد در این کشور به شمار میرود، این حزب که در دهه 1980 میلادی تاسیس شده است از احزاب محیط زیست گرا به شمار میرودو سابقه حضور در دولت ائتلافی مابین سال های 1998-2005  را در کارنامه خود دارد ، از چهره های آن میتوان به یوشکا فیشر وزیر خارجه اسبق آلمان اشاره کرد. سبزها در انتخابات اخیر توانستند نظر بخش قابل توجهی از جوانان را به خود جلب کرده و به ویژه در مناطق شهری موفق باشند بطوریکه  بیشترین میزان افزایش آرا در مقایسه با همه احزاب مربوط به این حزب بود و  نهایتا هم 14.8درصد را به خود اختصاص داد. شاید بتوان گفت اهمیت یافتن بحث تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین نسبت به موضوع مهاجرت نیز به نفع سبزها تمام شد.

 
 

حزب دمکرات آزاد FDP نیز از احزاب لیبرال آلمان محسوب میشود که در طول حیات سیاسی خود سابقه حضور در دولت های ائتلافی مختلف را داشته است. این حزب هوادرا لیبرالیسم، بازار آزاد، کاهش مالیات و خصوصی سازی تلقی شده و از نظر سیاسی در میانه طیف قرار میگیرد ، حزب دمکرات آزاد اگرچه در طول حیات خود میزان حمایتی در حد احزاب بزرگ را نداشته اما با ریزش آرای احزاب اصلی نقش مهمی پیدا کرده است و در انتخابات کنونی هم با کسب 11 درصدو عملکرد مناسب در میان جوانان تحصیلکرده برای حضور در ائتلاف پیش رو آماده میشود. در انتها هم حزب چپ آلمان Die Linke که در جایگاه چپ رادیکال در منتهی علیه طیف سیاسی قرار میگیرد و به نوعی جانشین حزب حاکم در جمهوری دمکراتیک آلمان شرقی (کمونیست) محسوب میشود. این حزب پوپولیست و مخالف ناتو در این انتخابات عملکرد بسیار ضعیفی داشت و توانست به سختی به پارلمان راه یابد. 

حال مذاکرات برای تشکیل دولت ائتلافی که گاه ماه ها به درازا می انجامد پیش رو است و تا آن هنگام دولت کنونی همچنان زمام امور را در اختیار خواهد داشت، گمان میرود با توجه به عدم تمایل دو حزب اصلی به ائتلاف با یکدیگر حزب سوسیال دمکرات بتواند دولت بعدی را بدون حضور محافظه کاران و با ائتلاف با دو حزب سبزها و دمکرات های آزاد تشکیل دهد ائتلافی که به دلیل شباهت رنگ احزاب به نام چراغ راهنمایی معروف است، با این وجود یکی از چالش های پیش رو تفاوت ها و اختلاف نظر های میان دو حزب سبز ها و دمکرات های آزاد خواهد بود.

انتخابات آلمان و چالش های پیش روی اروپا

مرکل

با پایان انتخابات آلمان و تغییرات پیش رو از جمله احتمال بالای خروج محافظه کاران از قدرت بسیاری منتظر پیامدهای آن در سطح اروپا هستند. اگرچه بطور کلی برخی تحولات عرصه داخلی در زمینه احزاب، انتخابات و جریان های سیاسی به نوبه خود تاثیرات مهمی در ماورای مرزها میگذارد با این حال برخی واقعیات ژئوپلیتیکی نیز وجود دارند که با تغییر ایدئولوژی همچنان ثابت باقی می‌مانند.

در این بین باید توجه داشت اتحادیه اروپا علیرغم مشکلاتی که در سالهای اخیر گریبانگیر آن بوده همچنان به عنوان یکی از مهم ترین نمودهای عملی همگرایی و نظم لیبرال در جهان به شمار میرود، آلمان هم به عنوان یکی از محورهای اصلی این اتحادیه و با توجه به نقش مهم اقتصادی و سیاسی خود همواره داعیه رهبری آن را داشته است. نباید فراموش کرد همزمان با دوره زمامداری با ثبات مرکل، اتحادیه اروپا درگیر مشکلات مختلفی بوده که از جمله ان ها میتوان به بحران اقتصادی یورو ، رشد تروریسم، ورود پناهجویان، بحران کریمه، رشد ملی گرایی، خروج بریتانیا از اتحادیه و  نیز همه گیری کرونا اشاره کرد.  

چالش ورود پناهجویان به اروپا یکی از بزرگ ترین این مشکلات برای اروپا تلقی میشود،کشور مبدا بسیاری از آن ها از خاورمیانه (بویژه سوریه، عراق و افغانستان) بوده است، در عین حال بخش قابل توجهی هم از مبدا افریقا به سمت اروپا مهاجرت کرده اند. راه های ورود مهاجران خارجی از مسیر زمینی بالکان تا مسیر دریایی مدیترانه مرکزی نیز در طی این سال ها دچار تغییراتی شده است، برای مثال  در آخرین تحول دولت بلاروس ضمن درک آسیب پذیری اتحادیه اروپا سعی کرده از این مسئله به عنوان یک اهرم فشار استفاده کند ، بر همین اساس لوکاشنکو در طی ماه های گذشته تعدد قابل توجهی از پناهجویان حاضر در این کشور  به سمت مرز لیتوانی کرده است و بسیاری از آن نیز از طریق عبور از لهستان وارد آلمان شده اند.

در عین حال ورود پناهجویان خارجی یکی از علل رشد مهاجرستیزی، بیگانه هراسی و ملی گرایی بوده و این امر نیز خود را در قدرتیابی احزاب راست افراطی در کشورهای مختلف اروپا نشان داده است، امروزه این جریان سیاسی تقریبا در همه انتخابات سطوح مختلف از سطح محلی و تا ملی و پارلمان اروپا حضور دارد و به طور میانگین بین 10 تا 20 درصد آرا را به خود اختصاص میدهد، در کشور هایی که بنا به ساختار حزبی امکان رقابت احزاب کوچکتر کمتر است این جریان با تاثیر بر افکار عمومی موضوع مهاجرت، کنترل روی مرزها و هویت ملی را برجسته کرده که نمونه متاخر آن را میتوان در خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا مشاهده کرد.

 
 

یکی دیگر از چالش های پیش روی آلمان اختلافات با برخی از کشورهای عضو اتحادیه مانند مجارستان و لهستان بر سر حاکمیت قانون است، در سال های گذشته کشورهای اروپای مرکزی با محوریت گروه کشورهای موسوم به ویزگراد 4 (لهستان ، مجارستان، اسلواکی و چک) تلاش های موفقی را برای ایجاد یک بلوک متحد ایجاد کرده اند که بر پایه پوپولیسم و  یوروسپتیسیزم ( بدبینی به عملکرد اتحادیه اروپا) بنا شده است، در مجارستان حزب حاکم فیدز به رهبری ویکتور اوربان با پیاده کردن مدل دمکراسی غیرلیبرال و محدود کردن آزادی های فردی و رسانه های آزاد باعث واکنش اتحادیه اروپا و آلمان شده است. اتحادیه در عین حال لهستان و پوپولیست های حاکم از حزب عدالت و قانون را متهم نموده است استقلال قضات را نادیده میگیرند امری که در دولت جدید آلمان بویژه با توجه به مواضع جدی تر سبزها میتواند به یک مسئله مهم مبدل شود. در عین آلمان نگرانی هایی هم از سوی روسیه دارد این موارد از مسئله اوکراین گرفته تا دخالت در کشورهای بالتیک و تهدیدات سایبری و حمایت روسیه از احزاب مخالف اتحادیه اروپا را دربرمیگیرد.

حال با موفقیت سوسیال دمکرات ها در انتخابات اخیر آلمان  برخی این امر را تحولی مهم و الهام بخش محبوبیت احزاب سوسیالیست دانسته و معتقد هستند این امر به رشد جناح چپ در سطح کل اروپا خواهد انجامید  و بعضی دیگر همچون پروفسور متیو گودوین معتقد اند این جریان همچنان در ضعف گسترده به سر میبرد. شواهد نشان میدهد این امر الگوی ثابتی ندارد برای مثال در بسیاری از کشورهای اروپایی چپ های میانه هنوز در شرایط خوبی نیستند. در فرانسه حزب سوسیالیست هنوز نتوانسته قدرت پیشین خود را بازیابد و قادر به کسب محبوبیت  10 درصدی هم نیست، در هلند نیز حزب کارگر موفق نشده عملکرد خوبی از خود به نمایش بگذارد، و در بعضی کشورهای اروپایی کاهش رای سوسیالیست ها در دهه گذشته مستقیما به سبد رای راست افراطی رفته است. در عین حال وضعیت در دیگر کشورها متفاوت است برای مثال در انتخابات اخیر پارلمانی در نروژ چپ های میانه پس از 8 سال توانسته اند به عنوان بزرگ ترین جریان به قدرت بازگردند و در چند کشور دیگر نیز اکثریت را در اختیار دارند .

آنچه مشخص است بطور کلی آرای دو جریان سیاسی اصلی و سنتی راست میانه( محافظه کاران) و چپ میانه(سوسیالیست ها) که در طی بیش از هفتاد سال گذشته قدرت را به شکل دوره ای در اختیار داشتند همانند سابق نیست و رشد احزاب کوچک تر دیگر همچون سبزها و راست افراطی در اغلب کشورهای اروپایی کاهش آرای احزاب بزرگ شده، امری که حتی درصورت کسب مقام نخست در انتخابات آن ها را ناچار به ائتلاف ها با احزاب کوچکتر متعدد خواهد کرد و بر همین اساس تشکیل دولت را دشوار تر مینماید. امروزه احزاب چپ میانه به سختی میتوانند به نیمی از میزان آرای خود در انتخابات های دهه 1970 تا 1990 دست پیدا کنند. بنابراین آنچه در سطح کلی میتوان در آینده کشورهای اروپایی تصور کرد افزایش اقبال به سمت احزاب نوین و کوچک تر خواهد بود. بر همین اساس میتوان حدس زد با حضور سبزها در دولت ائتلافی پیش رو آلمان گام هایی را در جهت مقابله با تغییرات اقلیم برخواهد داشت.

حال با مشخص شدن نتایج انتخابات آلمان رهبران مختلف کشورهای اروپایی از جمله در اسپانیا از آن استقبال کرده اند ، فرانسه نزدیک ترین شریک آلمان در اتحادیه نیز آن را عامل ثبات بیشتر خوانده است، پاریس خواهان استقلال دفاعی  امنیتی اروپا است و به نظر میرسد در این مورد به همراهی آلمان چشم دوخته باشد. با این وجود با کنار رفتن مرکل از قدرت اروپا یکی از چهره های کلیدی خود را از دست خواهد داد و  از سویی هم مکرون نشان داده به تنهایی از توان کافی رهبری بلوک برخوردار نیست، بنابراین هوادران اتحادیه اروپا امیدوارند شولتز بتواند این امر را با کمک مکرون در فرانسه و همکاری دراگی در ایتالیا به پیش ببرد امری که بخشی از آن به نتایج انتهابات پیش رو در فرانسه بستگی خواهد داشت

 

 

منبع:https://www.eghtesadnews.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟