خاورمیانه و معضلی به نام تجزیه طلبی کردی

 
در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
مساله اصلی کردستان که اجازه می دهد گروهک های تروریستی بر احساسات توده های کرد سوار بشوند، از احساسات قومی دختران جوان و ناپخته قوم کرد سوء استفاده کنند و از آنها در اردوگاه های خود به عنوان تروریست استفاده کنند، در درجه اول فقر و در درجه دوم جهل است که این دو در هم آمیخته هستند، زیرا با فقرزدایی در مناطق کردستان ایدئولوژی های منحطط کمرنگ تر می شوند، تعداد دانشگاه ها گسترش می یابد، بدون تردید دانشجویانی که بر سر کلاس های علوم انسانی و رشته هایی مثل اقتصاد و علوم سیاسی نشسته اند و با مسائل روز دنیا و اقتصاد بین المللی و جهانی سازی و منطقه گرایی آشنا شده اند، با ایدئولوژی های منحط گروهک های کردنما که آمیخته ای از ناسیونالیسم قومی کور و اندیشه های چپ است فریب نخواهند خورد.

شاید بتوان یکی از ریشه های چالش های امنیتی کردستان عراق را به دوران پس از جنگ جهانی اول و قرارداد سایس پیکو نسبت داد که پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی کشورهای متعددی در منطقه پدید آوردند که از جمله آنها می توان به ترکیه کنونی، عراق، سرزمین های اشغالی، لبنان، اردن و سوریه اشاره کرد.

البته ذکر این مساله ضروری است که در صورت عدم فروپاشی امپراطوری عثمانی ایران در منطقه با یک حریف سرسخت قوی رو به رو بود؛ اما فروپاشی این امپراطوری نیز چندان به سود ایران نبود، زیرا در درجه اول کشوری به نام اسرائیل شکل گرفت که ایران چالش های امنیتی متعددی را با این کشور دارد. در درجه دوم عراق شکل گرفت که هرچند هم اکنون یک کشور دوست برای ایران محسوب می شود ولی در دوران صدام ایران و عراق هشت سال با همدیگر در حال جنگ بودند. در درجه سوم فروپاشی امپراطوری عثمانی و عدم تشکیل کشور کردی احساسات ناسیونالیستی کردی را در بین برخی از توده های اکراد برانگیخت که این مساله ایران و عراق و ترکیه را دچار چالش های امنیتی متعددی کرده است. هم اکنون ده ها گروه تجزیه طلب مختلف در کردستان عراق مشغول مبارزه با ایران و ترکیه هستند و جنایات مختلفی را مرتکب شده اند. در زمان صدام نیز بخشی از کردها با ایران و بخشی با عراق می جنگیدند و هم با همه کشورهای همسایه شان دچار چالش بوده اند.

البته این مساله هم قابل پیش بینی است که حتی اگر این حق به اکراد اعطا می شد، نیز ایران و سوریه دچار این چالش های امنیتی از جانب کردها بودند، زیرا از یک سو این کشور کردی برای گسترش قلمروی خود به داخل ایران تلاش می کرد و از سوی دیگر به دلیل اینکه همانند افغانستان یک locked land”” محسوب می شد باید با سوریه یا ترکیه بر سر تصاحب مناطقی که به دریای مدیترانه راه داشت جنگ می کرد.

البته حضور و دخالت قدرت های بزرگ و رژیم صهیونیستی در منطقه کردستان و حمایت های لوجستیک آنها از این گروهک ها قابل چشم پوشی نیست اما مساله کردستان بسیار ریشه ای تر از این مساله است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

این نکته قابل ذکر است که همه مشکلات خاورمیانه دارای راه حل است. اگر به تاریخ اتحادیه اروپا نگاهی بیندازیم کشورهای این اتحادیه در حدودا یک قرن گذشته دو جنگ بزرگ را با ده‌ها میلیون کشته تجربه کرده اند، اما عاملی که باعث کاهش منازعات در این اتحادیه شد این بود که به مرور زمان مردم این اتحادیه به نوعی منطقه گرایی و در هم آمیختگی اقتصادی و جهانی سازی اقتصاد رو آوردند، مساله ای که هم اکنون بین ایران و عراق بصورت ضعیف جاری است ولی در آینده قوی تر خواهد شد و علاوه بر این کلیدواژه قومیت را به عنوان یک مساله مناقشه برانگیز در فرهنگ سیاسی خود کمرنگ کردند و گروهای وطن پرست افراطی را به حاشیه راندند. (البته این مساله قابل ذکر است که وطن دوستی در حد متعادل به هیچ وجه مساله ناپسندی نیست و هر انسانی باید کشور خود را دوست داشته باشد، اما این وطن پرستی نباید به فاشیسم هیتلری که به قیمت از دست رفتن جان میلیون ها انسان شد ختم شود)، حال زمانی که این تجربه در اروپا با دو جنگ بزرگ و نزدیک صد میلیون کشته پیاده شد، یک منطقه گرایی موفق نیز در خاورمیانه این منطقه را می تواند به یک اتحادیه موفق تبدیل کند.

مساله اصلی کردستان که اجازه می دهد گروهک های تروریستی بر احساسات توده های کرد سوار بشوند، از احساسات قومی دختران جوان و ناپخته قوم کرد سوء استفاده کنند و از آنها در اردوگاه های خود به عنوان تروریست استفاده کنند، در درجه اول فقر و در درجه دوم جهل است که این دو در هم آمیخته هستند، زیرا با فقرزدایی در مناطق کردستان ایدئولوژی های منحطط کمرنگ تر می شوند، تعداد دانشگاه ها گسترش می یابد، بدون تردید دانشجویانی که بر سر کلاس های علوم انسانی و رشته هایی مثل اقتصاد و علوم سیاسی نشسته اند و با مسائل روز دنیا و اقتصاد بین المللی و جهانی سازی و منطقه گرایی آشنا شده اند، با ایدئولوژی های منحط گروهک های کردنما که آمیخته ای از ناسیونالیسم قومی کور و اندیشه های چپ است فریب نخواهند خورد. این مساله که توده های کرد به راحتی در برابر کشیده شدن عکس مار روی دیوار توسط گروهک هایی مانند پژاک و پ.ک.ک و کوموله فریب می خورند به واسطه فقر است که این ذهنیت را در آنها ایجاد می کند که به واسطه تشکیل یک کشور مستقل کردی همه مشکلات اقتصادی آنها حل خواهد شد؛ یعنی می توان گفت آمیخته ای از احساسات و فقر و ناسیونالیسم افراطی و عدم گسترش دانشگاها و علوم انسانی در این مناطق این چالش ها را برای ایران و ترکیه و تا حدی سوریه و عراق ایجاد کرده است، اما در صورتی که یک در هم آمیختگی اقتصادی شدید بین کشورهای منطقه حاکم بود بسیاری از چالش های امنیتی به مرور زمان خود به خود از بین می رفت.

حال ممکن است که در برابر مسائل مطرح شده در بالا این سوال مطرح بشود که چرا با این وجود که اقتصاد مناطق ترک نشین ایران کمی بهتر است و دانشگاه های زیادی در این مناطق وجود دارد باز هم گاهی اوقات گرایش های تجزیه طلبانه در این مناطق وجود دارد؟

پاسخ این سوال ساده است،گرایش تجزیه طلبی ترکی که در یک قرن قبل در زمان پیشه وری مسلحانه بود، امروز اکثر بعد فرهنگی به خود گرفته است و ما شاهد انجام عملیات تروریستی از سوی پانترک ها نیستیم، حتی در مناطق کردنشین ایران نیز این مساله تعدیل شده است. البته مناطق کردنشین ایران با مناطق کرد نشین عراق قابل مقایسه نیست، اما باید اشاره کرد در مناطقی که فقر بیشتر و آموزش عالی کمتر است، احساسات وطن پرستی کور و استفاده از سلاح بیشتر می شود.

 

 

منبع:http://irdiplomacy.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟