دورنمای همکاری‌های روسیه و ایران در مسائل منطقه

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
روسیه و ایران در میدان ‌های مختلفی در حال همکاری با یکدیگرند. روسیه با تمهید مقدمات برای عضویت رسمی ایران در شانگهای یک گام بلند اعتمادساز به سمت ایران برداشت و با خروج آمریکا از افغانستان دو کشور در حال طراحی برای بازیگری فعال در این کشور هستند.

همکاری‌ های ایران و روسیه در سوریه نیز کماکان ادامه دارد، هرچند در برخی نقاط به اختلافاتی نیز رسیده است. در قفقاز جنوبی نیز پس از جنگ 2020 که منجر به آزادسازی مناطقی که 30 ‌سال در اختیار ارمنستان شده است، کریدورهای ارتباطی جدیدی در حال شکل‌ گیری است که ایران از این نظم نوین احساس به خطر افتادن منافع خود را می ‌کند. روسیه بازیگر اصلی تحولات قفقاز است و ایران از روسیه انتظار دارد منافع این کشور هم درنظر گرفته شود. تداوم مذاکرات ایران با طرف‌ های اروپایی به اضافه روسیه و چین در برجام نیز از سطوح همکاری‌ های دو کشور است. گزارش زیر به بررسی مختصر دورنمای همکاری‌ های ایران و روسیه در این مسائل می‌ پردازد.

 

همکاری در افغانستان پس از خروج آمریکا

تسلط طالبان بر افغانستان در اواسط ماه اوت و ظهور شاخه خراسان داعش، مشارکت بیشتر ایران و روسیه در ثبات افغانستان را ایجاب کرد. در اواخر سال 2016، تهران و مسکو مذاکرات با طالبان را آغاز کردند و در سال 2017، سازمان همکاری شانگهای برای احیای گروه تماس این سازمان با افغانستان (که در سال 2005 برای ارائه یک قالب گفتگوی موازی برای افغانستان با کشورهای عضو و ناظر تأسیس شد، اما در سال 2009 منحل شد) مذاکراتی را آغاز کرده بود. روسیه و ایران از زمان آغاز روند صلح افغانستان در سال 2018 به بازیگران منطقه‌ ای فعال ‌تر در امور افغانستان تبدیل شده ‌اند.

عقب ‌نشینی ایالات‌ متحده و خلاء قدرت بالقوه‌ ای که در منطقه حاصل شده، به روسیه اجازه می ‌دهد تا جای پای ژئوپلیتیکی در افغانستان ایجاد کند. برای این منظور، از چندین سال قبل روسیه شروع به ایجاد روابط با جناح‌ های سیاسی افغانستان کرده است. روسیه همچنان خود را یک هژمون منطقه ‌ای می ‌داند و خروج آمریکا را فرصتی برای احیای نقش خود و گسترش قدرت خود از طریق ایجاد اتحاد در منطقه با چین ارزیابی می ‌کند. در چارچوب سیاست‌ های خارجی کلان، روسیه به‌ طور مداوم نفوذ خود را در آسیای مرکزی گسترش داده است. خروج نیروهای آمریکایی انگیزه بیشتری به روسیه برای گسترش حضور نظامی خود در منطقه داده است.

تهران و مسکو با پیروی از قانون «دشمن دشمن من، دوست من است» مشتاق تضعیف واشنگتن بودند و از همین رو از خروج آمریکا استقبال کردند و حتی با حضور طالبان در کل کشور همراهی‌ هایی نیز کردند. اندیشکده ‌های غربی معتقدند هم روس‌ ها و هم ایرانی ‌ها به طالبان در پیشروی با سرعتی سرسام‌ آور در ماه می تا آگوست 2021 کمک کردند. هر دو با میانجی ‌گری در معاملات با احزاب، گروه‌ ها و شخصیت‌ های نزدیک به هر یک به آن‌ ها کمک کردند. در حال حاضر، هم تهران و هم مسکو حضور خود را در افغانستان حفظ خواهند کرد تا از تهدیدات بالقوه ‌ای که بی ‌ثباتی در این کشور می‌ تواند برای امنیت آن ‌ها ایجاد کند، جلوگیری کنند. اگرچه هیچ‌ یک از دو کشور نمی ‌خواهند «امارت اسلامی» در نزدیکی خودشان وجود داشته باشد، اما در صورت تأمین منافع آن ‌ها ممکن است با چنین سیستمی موافقت کنند؛ این مستلزم حفظ رابطه با طالبان است. مقامات ایرانی از همان ابتدا در استقبال از به قدرت رسیدن طالبان در ماه اوت، محتاط بودند، در حالی که مقامات روسیه در ابتدا بسیار مثبت ‌تر بودند. با این ‌حال، آن ‌ها به ‌طور فزاینده ‌ای با همان مخمصه روبرو هستند و طالبان به ‌سرعت از هر دو فاصله می ‌گیرند.

روسیه بر لزوم تعامل با تهران در چارچوب مذاکرات چهارجانبه روسیه، چین، پاکستان و آمریکا درباره افغانستان تأکید کرده است. مشارکت مسکو در روند صلح افغانستان و مشارکت آن در پلتفرم ‌های منطقه ‌ای – به‌ویژه از طریق گروه تروئیکا پلاس متشکل از ایالات‌ متحده، روسیه، چین و پاکستان – بیشتر به تهدیدات ناشی از ناامنی افغانستان، افراط‌ گرایی مذهبی، مواد مخدر مرتبط است. تولید و قاچاق مواد مخدر در این مرحله، نگرانی اصلی روسیه و کشورهای آسیای مرکزی از امنیت خودشان است. آن‌ ها می ‌خواهند مطمئن باشند که شورش یا بی‌ ثباتی سیاسی افغانستان پس از خروج آمریکا وارد مرزهای آن ‌ها نخواهد شد. این از جمله نگرانی ‌های ایران نیز محسوب می­ شود.

 روسیه احتمالاً راه ‌هایی برای همکاری با طالبان پیدا خواهد کرد، طالبانی که بسیاری انتظار دارند در افغانستان جدید، قدرت را (چه به‌صورت رسمی و چه غیررسمی) حفظ کنند. ناظران معتقدند یکی از مسائلی که  نظر روسیه را برای تبدیل ایران به عضویت کامل سازمان همکاری شانگهای تقویت کرد، وضعیت به‌ وجود آمده در افغانستان است.

 

تضاد منافع ایران و روسیه در قفقاز

تهران در معادلات قفقاز پس از پایان جنگ 2020 یک نگرانی بزرگ دارد و آن قطع مرزهایش با ارمنستان است، موضوعی که علی‌ رغم انکار آن توسط مسکو، باکو و ایروان هنوز جریان دارد. طبق توافق سران روسیه، آذربایجان و ارمنستان در 10 نوامبر 2020، کریدوری با عبور از ارمنستان، قلمرو اصلی آذربایجان را به منطقه خودمختار نخجوان متصل خواهد کرد. ایران مخالف ایجاد این کریدور است. این مخالفت به‌ طور غیرمستقیم با منافع روسیه در تضاد است، زیرا نیروهای مرزی روسیه باید حفاظت از این بزرگراه را تضمین کنند که قطعاً اهرم‌ های بیشتری را در اختیار مسکو در قفقاز جنوبی خواهد گذاشت.

در دیدارهای اخیر بین مقامات وزارت خارجه دولت جدید ابراهیم رئیسی در ایران با مقامات روسیه درخصوص مسائل جاری در قفقاز جنوبی رایزنی شده و نگرانی‌ های ایران منتقل شده است. لاوروف وزیر امور خارجه روسیه درباره موارد مذاکره‌ شده با مقامات ایرانی درخصوص قفقاز گفت: «به یاد ندارم که در تمام سال ‌های تصدی من به‌ عنوان وزیر امور خارجه روسیه، در جریان تماس‌ های متعدد ما با همکاران ایرانی، موضوع قره ‌باغ در رایزنی ‌ها یا مذاکرات ما موردتوجه قرارگرفته باشد.»

به ‌هرحال طبق پیش ‌بینی ‌ها به‌ زودی محل دقیق عبور کریدور اتصالی غرب آذربایجان به نخجوان از خاک ارمنستان به تصویب سران سه کشور خواهد رسید و باید دید ایران چه واکنشی نسبت به نادیده گرفته شدن نگرانی‌ هایش نشان خواهد داد.

از همکاری تا رقابت در سوریه

در سوریه، روسیه به ‌سختی می‌ تواند از تلاش‌ های مستمر گروه‌ های هم‌ پیمان ایران چشم ‌پوشی کند. در درجه اول نگرانی‌ های روسیه، لشکر چهارم ماهر اسد قرار دارد که به ‌احتمال ‌زیاد برای کنترل مناطق مرزی با اردن و اسرائیل به‌ کارگیری خواهد شد. اگر کنترل این مناطق به لشکر 4 منتقل شوند، ممکن است گروه‌ های هم‌ پیمان ایران در آنجا مستقر شوند که اسرائیل، شریک استراتژیک روسیه در خاورمیانه را تهدید خواهد کرد. همچنین، ایجاد یک منطقه تقریباً خودمختار هم ‌پیمان ایران در منطقه دیرالزور، قطعاً روسیه را نگران می ‌کند. در کنار این مسائل، تأثیر تهران بر تصمیم‌گیری‌ ها در دمشق تعیین ‌کننده است.

 

چشم‌ انداز همکاری‌ های منطقه‌ ای در آینده نزدیک

در سطح منطقه ‌ای، روسیه به ‌طور سنتی ایران را به ‌عنوان یک نیروی تثبیت‌ کننده در برابر چالش‌ ها و تهدیدهای مشترک مانند قاچاق مواد مخدر، تروریسم و جنایات فراملی می‌ داند و این راه را برای تداوم همکاری‌ های دو کشور بازخواهد گذاشت. اما برای مسکو، تناقضات با تهران ممکن است بسیار حساس‌ تر از اختلافات با آنکارا باشد.

این نکته را هم می ‌توان از ذهن گذراند که خطوط تضادهای روسیه و ایران در قفقاز جنوبی مکمل رقابت روسیه و ایران در سوریه است. کما این ‌که دایره نقش ‌آفرینی ترکیه در قفقاز نیز مابه ‌ازای دادوستد این کشور با روسیه در سوریه، لیبی و مدیترانه است. روسیه علی رغم دیدگاه‌ های مشترک با ایران در مورد نیروهای آمریکایی، نمی‌ خواهد ایران قدرتمندی با نفوذ منطقه ‌ای ایجاد شود. یکی دیگر از نگرانی های روسیه، نزدیک شدن ایران و آمریکا است که می‌ تواند نفوذ روسیه را تضعیف و به حاشیه براند. در کنار همکاری ‌های منطقه ‌ای، ایران و روسیه در سوریه و افغانستان همدیگر را رقیب می ‌بینند و درحال رقابت با یکدیگر هستند و این نکته را هم باید درنظر گرفت که مسکو گاهی از روابط خود با تهران برای ایجاد توازن در روابط خود با واشنگتن استفاده می ‌کند.

 

 

منابع پژوهش در دفتر اندیشکده موجود است .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟