سطح همکاری آمریکا و چین تا چه حد است؟

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
همانطور که تنش‌های راهبردی آمریکا و چین تثبیت می‌شود، این نتیجه‌گیری نیز که آنها وارد جنگ سرد جدیدی شده‌اند نیز افزایش می‌یابد.
یکی از دلایلی که این قیاس مشکل‌ساز است، این است که دلالت بر این دارد که واشنگتن یا پکن می‌توانند بر دیگری چیره شوند. با توجه به گستردگی وابستگی متقابل دو کشور و تعداد منافع حیاتی مشترک آنها، احتمال همچین موضوعی بعید به نظر می‌رسد. احتمال بیشتری وجود دارد که یک زندگی مشترک نامشخص بین تنها ابرقدرت جهان و رقیب اصلی آن وجود داشته باشد.در حالی که آمریکا ممکن است در حال افول نسبی باشد، تعدادی از مزیت‌های رقابتی منحصر به فرد را حفظ کرده است.
دیپلماسی خود محدودکننده پکن از زمان شروع همه‌گیری ویروس کرونا باعث پس‌رفت کوتاه‌مدت چین شده است. همچنین شبکه اتحادها و مشارکت‌های واشنگتن و اعلام مشارکت امنیتی سه جانبه استرالیا، بریتانیا و آمریکا را در نظر بگیرید.
استقرار نیروی دریایی در آسیا، اقیانوسیه توسط بریتانیا، فرانسه و آلمان و تأسیس شورای تجارت و فناوری آمریکا و اتحادیه اروپا دیگر رویدادهای مثبت اخیر برای آمریکا می باشد.
این تحولات ظهور یک ائتلاف دموکراتیک را که خود را در تقابل با چین تعریف می‌کند، پیش‌بینی نمی‌کند. آمریکا باید به مجموعه‌ای در حال تکامل از گروه‌بندی‌های خاص تکیه کند.
علاوه بر این، تلاش‌های آمریکا در برابر چین به طور فزاینده‌ای در لایه‌های قدرت نابرابر سازماندهی می‌شود: اولین مورد شامل تعمیق و هماهنگی قوی با بریتانیا، استرالیا، هند و ژاپن است. دومی شامل همسویی آزمایشی و انتخابی بیشتر با دوستان اروپایی و آسیای جنوب شرقی است که مایلند از گرفتار شدن در رقابتی پیوسته فراگیرتر بین واشنگتن و پکن اجتناب کنند.
با این حال، توانایی آمریکا برای بسیج متحدان و شرکای خود به طور قابل توجهی از چین بیشتر است.
چین احتمالاً با تسریع نوسازی نیروهای مسلح خود به آکوس پاسخ خواهد داد و احتمالاً تأکید بیشتری نسبت به سرمایه‌گذاری در فناوری ضد زیردریایی دارد. اما توازن نظامی میان‌مدت تا بلندمدت منطقه‌ای برای پکن چالش‌برانگیزتر خواهد شد.
در حالی که معاهده چین و روسیه در حال تقویت است، روابط چین با اکثر قدرت های بزرگ یا رو به وخامت است یا در حال رکود است. هر چقدر هم که نظم تحت حمایت آمریکا ترسناک باشد، این کشور از چندین دهه استحکام سود می‌برد.
برای کاهش تأثیر روندهای نظامی و دیپلماتیک نامطلوب، چین احتمالاً برای تقویت مزیت اصلی رقابتی خود سخت‌تر کار خواهد کرد.
این کشور نه تنها از واقعیت عملکرد خود بزرگترین کشور تجاری و محور زنجیره‌های تامین جهانی  سود می‌برد، بلکه در مسیر رسیدن به بزرگترین تولید ناخالص داخلی جهان نیز می‌باشد.
چین همچنین مرکز رو به رشد نوآوری‌های تکنولوژیکی است که شرکت‌های رقابتی جهانی مانند علی بابا، هواوی و تنسنت را در اختیار دارد. «نیکلاس لاردی» از -موسسه اقتصاد بین‌الملل پترسون- گزارش می‌دهد که سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در چین در سه ماهه اول سال جاری تقریباً سه برابر بیشتر از سه ماهه اول سال 2020 بوده است.
افزایش عقب‌نشینی نظامی و دیپلماتیک، محیط منطقه‌ای چین را پیچیده خواهد کرد و تضعیف روابط با اکثر قدرت‌های بزرگ، چشم‌انداز جهانی آن را به چالش خواهد کشید. اما تناسب محض و شتاب کنونی آن به این معنی است که احتمالاً به عنوان یک بازیگر اصلی در امور جهانی دوام خواهد آورد. آمریکا نباید از دستیابی چین به برتری تک‌قطبی بترسد و نباید تصور کند که پکن تجزیه داخلی را تجربه خواهد کرد. در همین حال، چین نباید ظرفیت سنگین اقتصادی برای جمع‌آوری سودهای استراتژیک را اغراق کند و یا تصور کند که واشنگتن در حال افول نهایی است.
آمریکا و چین زمانی تلاش کردند الگوی جدیدی از روابط بین قدرت های بزرگ ایجاد کنند. همانطور که آنها به دنبال تثبیت روابط خود هستند، ممکن است شروع با یک هدف ساده‌تر را در نظر بگیرند: پذیرش ضرورت پایدار همزیستی بین قدرت‌های بزرگ.

با این حال، اگر واشنگتن و پکن موفق به انجام این کار شوند، ممکن است واشنگتن و پکن بتوانند نرده‌های محافظی را بر رقابت خود تحمیل کنند و به طور بالقوه خط پایه همکاری را در مورد چالش‌های فراملی که به طور فزاینده‌ای مسیر جهان را تعیین می‌کند، بازگردانند.

 

منبع:http://souriancss.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟