جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد برای بررسی مشکل سد رنسانس اتیوپی که در روز 8 ژوئیه (17 تیر) گذشته برگزار شد شاهد موضع گیری صریح روسیه در طرفداری از اتیوپی بود و ممانعت این کشور از صدور قطعنامه بر ضد آدیس آبابا و حتی ممانعت از صدور بیانیه ای با لحن تند بر ضد این کشور بود. این امر که منجر به سرخوردگی عمیق قاهره شد سبب شد تا روسیه آماج حملات و انتقادات رسانه ای و دیگر منابع غیررسمی مصری قرار گیرد.
با وجود روابط نسبتا گسترده اقتصادی و نظامی میان مسکو و قاهره از جمله انعقاد معامله خرید جنگنده های سوخو 35، ساخت نیروگاه اتمی در مصر و ساخت شهرک صنعتی روسی در منطقه ویژه اقتصادی کانال سوئز، حمایت روسیه از موضع دولت مرکزی اتیوپی در نزاع تیگرای و کاهش آهنگ همکاری های اتمی دوجانبه از دیگر نشانه های واگرایی میان دو کشور است. از این رو به دلیل اهمیت مصر و روسیه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، شناخت حوزه های همگرایی و واگرایی و روند آینده روابط دوجانبه میان قاهره و مسکو می تواند برای سیاست گذاران جمهوری اسلامی راه گشا باشد.
با عزل محمد مرسی توسط ارتش مصر در سال 2013 و روی کار آمدن ژنرال عبدالفتاح سیسی در سال 2014 میلادی، رژیم جدید مصر که درگیر چالش های بزرگی از جمله مشکلات اقتصادی، بی ثباتی سیاسی، کمبود انرژی، کاهش وزن راهبردی و بین المللی و همچنین تنش با ایالات متحده بر سر کودتا بود، تلاش داشت تا با اتخاذ رویکردهایی نو در سیاست خارجی و داخلی از بدتر شدن اوضاع جلوگیری نموده و موقعیت بین المللی خود را در راستای حفظ و افزایش کمک های خارجی و ایجاد فرصت های اقتصادی جدید ترمیم نماید.
از این رو از سال 2014، قاهره افزایش روابط با روسیه را به یکی از اولویت های اصلی سیاست خارجی خود تبدیل نمود. افزایش تبادل تجاری دوجانبه میان روسیه و مصر از 4.6 میلیارد دلار در سال 2014 به 7.7 میلیارد دلار در سال 2018، سرمایه گذاری 7 میلیارد دلاری بیش از 400 شرکت روسی در مصر، تأسیس شهرک صنعتی روسی در منطقه ویژه کانال سوئز و ساخت «نیروگاه اتمی ضبعه» مصر به وسیله شرکت «روس اتم» و تأمین مالی مسکو از جمله مهم ترین نمودهای این روابط اقتصادی است.
در حوزه های نظامی و امنیتی نیز دو کشور همکاری های خود را افزایش دادند که امضای قرارداد اجازه استفاده از حریم هوایی دو کشور برای پروازهای نظامی، همکاری های نزدیک در لیبی و سوریه، تأسیس پایگاهی روسی در سیدی برانی در ساحل مدیترانه و خرید جنگنده های سوخو 35 از جمله مهم ترین نمودهای همکاری های رو به رشد روسیه و مصر طی سال های اخیر بوده اند.
با این وجود، روند روابط میان مصر و روسیه از سال 2019 تاکنون دچار نوعی واگرایی شده است که مهم ترین نمود آن را می توان گسترش روابط نظامی و امنیتی مصر و اتحادیه اروپا و کاهش وزن سیاسی قاهره در سیاست آفریقایی روسیه در مقابل رقبای این کشور به خصوص اتیوپی دانست. تلاش روسیه برای ایجاد یک پایگاه دریایی در سودان، حمایت این کشور از موضع اتیوپی در زمینه سد هزاره در شورای امنیت و حمایت مسکو از دولت آبی احمد در جنگ تیگرای از جمله مواردی بودند که سبب بروز نارضایتی در مصر شده اند. از جانب دیگر درز کردن اخباری تأییدنشده مبنی بر شکست جنگنده های سوخو 35 در مانور برگزارشده در مصر در برابر جنگنده های رافائل و همچنین توقف همکاری های اتمی میان دو کشور صرف نظر از درستی یا نادرستی از جمله مواردی هستند که در راستای این واگرایی قلمدامی گردند.
به نظر می رسد روسیه طی سال های 2014 تا 2019 از نزدیکی به مصر به دنبال اهداف زیر بود:
* افزایش نقش بین المللی و شکستن انزوای سیاسی: الحاق شبه جزیره کریمه به فدراسیون روسیه در سال 2014 منجر به ایجاد اجماع بر علیه روسیه در جهان غرب، اعمال برخی تحریم های اقتصادی و انزوای سیاسی نسبی مسکو در سطح بین المللی شد. دولت روسیه در آن دوران تلاش داشت تا علاوه بر شکستن انزوای بین المللی به وجود آمده به دلیل الحاق کریمه، نقش بین المللی مسکو در تحولات جهانی را به عنوان قدرت تراز اول به خصوص در منطقه غرب آسیا ارتقا بخشد.
* افزایش حضور در دریای مدیترانه: روسیه حضور در دریای مدیترانه، به خصوص در نزدیکی تنگه سوئز را مؤلفه ای مهم در گسترش نفوذ بین المللی خود و نظارت بر مسیرهای دریایی می داند و از این رو حضور در پایگاه دریایی سیدی برانی را در این راستا مهم قلمداد می کند.
* افزایش حضور در قاره آفریقا: روسیه طی سال های اخیر اهمیت بسیاری به حضور در قاره آفریقا داده است و نیروهای شرکت های امنیتی و شرکت های اقتصادی این کشور حضور بارزی در بسیاری از کشورهای منطقه از جمله لیبی، آفریقای مرکزی، موازمبیک و مالی داشته اند. در این راستا مسکو روابط نزدیک به قاهره در آن برهه را تسهیل کننده حضور خود در قاره آفریقا به خصوص لیبی و حتی سودان می دانست.
* بحران سوریه: با حضور روسیه در سوریه از سال 2015 میلادی، مسکو به عنوان یکی از طرف های اصلی تأثیرگذار در بحران این کشور به دنبال استفاده از ظرفیت کشورهای عربی برای تأثیرگذاری بر مخالفان و ارتقای نقش خود به عنوان یکی از کشورهای میانجی در بحران سوریه بود و از این رو با توجه به موضع نسبتا سرسختانه عربستان سعودی در قبال دمشق، قاهره گزینه ای مناسب برای این امر تلقی می شد. از جانب دیگر مواضع نزدیک مصر و روسیه در زمینه هایی همچون مبارزه با تروریسم یکی از مشوق هایی بود که منجر به افزایش سطح همکاری میان مسکو و قاهره می شد.
* گسترش بازار اتمی و نظامی: روسیه به دنبال گسترش سهم خود از بازار تسلیحات جهانی و همچنین بازار ساخت نیروگاه های اتمی در جهان است و از این رو مسکو، مصر را مشتری مناسبی برای شرکت های تسلیحاتی روسی و همچنین شرکت روس اتم می دانست و رویکرد نزدیک شدن به قاهره منجر به عقد قراردادهای نظامی و اتمی متعددی میان دو کشور شد.
* منافع اقتصادی: رشد اقتصادی مطلوب مصر در سال های اخیر و جذابیت های نسبی به وجود آمده در این کشور برای سرمایه گذاری در نتیجه اصلاحات اقتصادی، رشد بخش انرژی و افزایش مشوق ها برای توسعه در حاشیه کریدورهای بین المللی، مصر را به گزینه جذابی برای حضور شرکت های روسی تبدیل کرده است.
به نظر می رسد مصر در فاصله سال های 2014 تا 2019 اهداف زیر را از نزدیک شدن به روسیه دنبال می نمود:
* هشدار به آمریکا و غرب: با وجود تداوم روابط میان مصر و دولت های غربی به خصوص ایالات متحده آمریکا در پی کودتای سال 2013، روابط قاهره و این کشورها به دلیل تاکید آنها بر ارزش های دموکراتیک و همچنین مجادلات سیاسی میان آمریکا و ارتش مصر تا حدودی به سردی گرایید و نمود بارز این سردی را می توان در تغییر ساختار کمک های مالی آمریکا به ارتش و دولت مصر در فاصله سال های 2014 تا 2018 مشاهده کرد که شامل کاهش کمک های اقتصادی، عدم تحویل برخی خریدهای نظامی، عدم توانایی مصر در استفاده از اعتبارات خرید نظامی، ربط دادن برخی کمک ها به مصرف شدن در حوزه مبارزه با تروریسم و همچنین ربط دادن میزانی از کمک های نظامی و اقتصادی به وضعیت حقوق بشر مصر دانست.[1] این امور سبب شده اند که دولت مصر با گسترش روابط اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی خود با کشورهای متعدد از فضای چندقطبی به وجود آمده در سطح بین المللی برای هشدار به آمریکا استفاده نماید. این امور علاوه بر پرونده امنیت رژیم صهیونیستی، ترس آمریکا از تغییر تأمین کنندگان اصلی سلاح به قاهره و تروریسم سبب شده اند که دولت آمریکا از تغییر میزان کمک های نظامی به مصر خودداری نموده، میزان کمتری از کمک ها را به وضعیت حقوق بشر منوط سازد و مواضع نرم تری در قبال مصر اتخاذ نماید.
* بهبود جایگاه منطقه ای: سیاست منطقه ای و بین المللی انزواگرایانه مبارک، کاهش وزن اقتصادی مصر طی چهل سال اخیر که منجر به وابستگی این کشور به کمک های اقتصادی خارجی می شد، تثبیت صلح با رژیمصهیونیستی به عنوان یک حقیقت مورد اجماع میان اغلب نخبگان مصری و همچنین ناآرامی های سیاسی و اجتماعی در این کشور در فاصله سال های 2011 تا 2014 از جمله عواملی بودند که سبب شدند جایگاه منطقه ای مصر با افت شدید مواجه گردد و دولت مصر این افت جایگاه را یکی از دلایل تهدید مستمر به قطع کمک های آمریکایی و همچنین فشارهای بین المللی بر این کشور می دانست. از این رو قاهره گسترش روابط با چین و روسیه و همچنین دخالت در پرونده های منطقه ای همچون سوریه، غزه و لیبی را در راستای بازسازی جایگاه منطقه ای و در نتیجه بهبود قدرت خود می دانست.
* مبارزه با تروریسم و اسلام گرایی: مخالفت اساسی مسکو با گروه اخوان المسلمین و درج نام این گروه در فهرست گروه های تروریستی خود از سال 2006 و همچنین مبارزه این کشور با گروه های تندرو سبب شده است که روسیه و مصر دیدگاه ها و مواضع بسیار نزدیکی در زمینه مبارزه با تروریسم داشته باشند.
* نوسازی زرادخانه نظامی به خصوص در بخش نیروی هوایی: با وجود اینکه هم اکنون بیش از 80 درصد تسلیحات مورد نیاز ارتش مصر از طریق آمریکا تأمین می گردد، این کشور از مخالفت آمریکا با اعطای تجهیزات پیشرفته هوایی به خصوص موشک های هوا به هوای با برد بالای 80 کیلومتر و همچنین هواپیماهای جنگنده سنگین و سیستم های پیشرفته دفاعی محروم نموده است و این امر سبب شده است که دولت مصر در حوزه نیروی هوایی دارای ضعف های عمده ای باشد.[2] دولت و ارتش مصر ارتقای توان نظامی متعارف خود به خصوص در حوزه های دریایی و هوایی را مکمل تلاش این کشور برای افزایش نقش منطقه ای، حفظ منطقه ویژه اقتصادی خود به خصوص در حوزه مدیترانه و بازدارندگی در برابر خطرات امنیتی جدید در لیبی و اتیوپی می دانند.
* سد رنسانس: با افزایش چالش های مصر از جانب اتیوپی بر سر ساخت و آبگیری سد هزاره اتیوپی و تمایل مصر به مطرح نمودن این پرونده در محافل بین المللی، این کشور بهبود روابط با چین و روسیه را در راستای تقویت موضع بین المللی خود در مجامع جهانی قلمداد می نمود.
* منافع اقتصادی: قاهره روسیه را منبع مهمی برای همکاری های اقتصادی دوجانبه به خصوص در حوزه هایی همچون گردشگری، صنعت و انرژی می بیند و در این راستا دو کشور همکاری های خوبی را در این حوزه ها داشته اند.
با وجود روابط گسترده روسیه و مصر در حوزه های مختلف، این دو کشور شاهد برخی اختلافات و سردی در روابط بودند که احتمالا ریشه در عوامل واگراکننده زیر در روابط دوجانبه میان مسکو و قاهره است:
* وابستگی بیش از اندازه ارتش مصر به آمریکا: کمک های نظامی آمریکا به ارتش مصر طی چهل سال اخیر که به صورت اعتبار خرید از شرکت های اسلحه سازی آمریکا انجام می شود و همچنین سرمایه گذاری آمریکا در تربیت نیروهای ارتش این کشور در ایالات متحده سبب شده است که ارتش این کشور از سه جنبه منابع مالی، تعمیر و نگهداری و نیروی انسانی وابستگی شدیدی به ایالات متحده داشته باشد به گونه ای که برخی گزارشات تأیید نشده مدعی اند در حدود 80 درصد زرادخانه نظامی مصر دارای منشأ آمریکایی است. این امر سبب شده است که قاهره از یک سو توانایی ادغام تسلیحات پیشرفته روسی در ساختار آمریکایی را نداشته باشد و به این دلیل برخلاف کشورهای دارای سیستم شرقی، مانند الجزایر، توانایی کمتری برای خرید سلاح از روسیه داشته باشد. از جانب دیگر این وابستگی مانعی عمده بر سر عمق بخشی به روابط نظامی و امنیتی دوجانبه به دلیل ترس از تحریم های آمریکایی و همچنین مشکلات بوروکراتیک خواهدبود و مصر را در بسیاری از موارد علاقه مند به متنوع سازی سلاح خود از طریق اروپا، با هدف جلوگیری از تحریم نموده است.
* کریدورهای انرژی: برنامه مصر برای تبدیل شدن به مرکز منطقه تبادل انرژی طی سال های اخیر که بر چند ستون اصلی منابع گاز شرق مدیترانه از طریق تبدیل شدن به ترمینال اصلی صادراتی گاز، تولید برق برای صادرات از طریق اتصال خطوط برق مصر و یونان ، کانال سوئز و خط سومد و در نهایت خطوط انتقال انرژی از عراق و خلیج فارس به مصر به منظور دور زدن تنگه ها استوار است، یکی از نگرانی های عمده مسکو در حوزه انرژی محسوب می گردد. این برنامه که بازار هدف خود را به طور عمده اتحادیه اروپا قرار داده است در صورت تحقق می تواند بخش عمده ای از انرژی مورد نیاز اتحادیه اروپا را در قالب گاز، برق و حتی نفت تأمین نماید و نقش مهمی در متنوع سازی سبد انرژی این اتحادیه و کاهش وابستگی این کشور به گاز روسیه ایفا نماید. امری که می تواند منجر به کاهش نفوذ بین المللی روسیه و کاهش برندگی ابزارهای نفوذ این کشور در اروپا شود. انتشار اخباری مبنی بر خرید گسترده روزانه ۱۴۲ هزار بشکه نفت از جانب لهستان از طریق خط لوله سومد مصر در سال گذشته که بالغ بر ظرفیت دو سوم پالایشگاه های این کشور است از نمودهای بارز این تضاد منافع است که به دلیل بحران اوکراین ظاهر شده است. تکمیل ظرفیت های تولید برق مصر و همچنین ساخت خط لوله عراق به مصر در آینده می توانند بخش بیشتری از نیاز اروپا را به برق و نفت خام تأمین نموده و وابستگی این کشور به روسیه را کاهش دهد.
* عدم نگاه راهبردی به رابطه دوجانبه از جانب روسیه و مصر: به نظر می رسد مصر و روسیه هر دو از افزایش رابطه و گسترش همکاری های دوجانبه، با وجود گستردگی روابط، به عنوان تاکتیکی در جهت رسیدن به اهداف کوتاه مدت و میان مدت نگاه می کردند و طرفین به خصوص مصر به دنبال تغییر جایگاه خود در نظم فعلی جهانی و تغییرات کلان در صف بندی های خود در صحنه بین المللی نبوده اند. این امر برای روسیه از این جهت اهمیت دارد که حضور نظامی در مصر قدرت مانوری بالا و همچنین دست باز امنیتی و نظامی برای تأثیرگذاری بر محیط پیرامون، به مانند دولت هایی مانند اتیوپی، سودان و سوریه، را به این کشور نخواهدداد و از این رو احتمالا مسکو حضور در این کشورها را بیش از مصر در راستای تحقق اهداف خود میبیند. در جانب مصری نیز این کشور نشان داده است که در صورت به دست آوردن بهای مناسب از جانب ایالات متحده حاضر است رابطه خود با مسکو را در برخی زمینه ها کاهش دهد. از جانب روسیه اما با گسترش نفوذ مسکو در قاره آفریقا و همچنین تثبیت جایگاه این کشور در لیبی، آفریقای مرکزی و مالی سبب شد که مسکو نیاز کمتری به مصر برای حضور در آفریقا داشته باشد.
* حضور در دریای سرخ: بازیگری مستقل روسیه در لیبی و تلاش این کشور برای حضور در منطقه دریای سرخ و باب المندب به خصوص سودان، که قاهره آن را حیاط خلوت خود می داند، ازرجانب مصر به عنوان تهدیدی برای امنیت ملی مصر تلقی می گردد. این امر از این جنبه اهمیت می یابد که این حضور می تواند سودان را به سمت استقلال عمل بیشتر در سیاست خارجی و اتیوپی را به سمت سرسختی بیشتر در پرونده سد رنساس سوق دهد.
* سقوط هواپیمای مسافربری روسیه در سینا در سال 2015: با ساقط شدن هواپیمای مسافربری روسیه در صحرای سینا توسط داعش و قطع جریان گردشگران روس به مصر در پی آن، قاهره ضررهای اقتصادی بسیار بزرگی را از این بخش متحمل گردد. از جانب دیگر شروط بسیار سخت مسکو و مطالبه امتیازات گوناگون برای بازگرداندن پروازها در مقایسه با رفتار این کشور با ترکیه در پی بحران ساقط نمودن جنگنده روسی سبب شد تا دولت مردان مصری با وجود اعطای امتیازات گوناگون، این رفتار روسیه را نشانه زیاده خواهی تلقی کنند.
وابستگی شدید دولت و ارتش مصر به بلوک آمریکایی که حاصل چهل سال رژیم سازی ایالات متحده و ادغام این کشور در مجموعه امنیتی غرب است علاوه بر نیازهای راهبردی و امنیتی روسیه که تحقق آنها نیاز به حضور در کشورهایی است که یا شکننده باشند و یا استقلال عمل بیشتر از آمریکا داشته باشند سبب شده است که مصر و روسیه نتوانند سطح همکاری های دوجانبه خود را به سطحی راهبردی ارتقا دهند. این مسئله موجب شده است که روسیه برای تحقق اهداف خود به دنبال متحدانی جدید باشد که به دلیل تعارض جدی این امر با امنیت ملی قاهره سبب بروز برخی اشکالاتی در مناسبات دو کشور شده است.
با این وجود تمایل دو کشور به گسترش روابط اقتصادی سبب خواهد شد که مسکو و قاهره سطح مطلوبی از روابط را حفظ نموده و تا حد امکان پرونده روابط سیاسی دوجانبه را از روابط اقتصادی جدا کنند. با این وجود به نظر می رسد روند رابطه میان مسکو و قاهره در میان مدت به سمت سردی بیشتر و مشکلات و رقابت های سیاسی و امنیتی مضاعف در منطقه دریای سرخ سوق پیدا کند.
[2] https://www.washingtoninstitute.org/ar/policy-analysis/fhm-wjht-nzr-aljysh-almsry-bshan-sfqt-mqatlat-sw-35
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.