دولت بایدن مکرراً چین را بهعنوان مهمترین چالش سیاست آمریکا معرفی میکند. لوید آستین وزیر دفاع آمریکا از چین بهعنوان اولویت اصلی پنتاگون یادکرده است.
در بخش ذیل به مهمترین نکات و گزارههای اصلی این یادداشت اشاره خواهیم کرد
- دولت بایدن مکرراً چین را بهعنوان مهمترین چالش سیاست آمریکا معرفی میکند. لوید آستین وزیر دفاع آمریکا از چین بهعنوان اولویت اصلی پنتاگون یادکرده است. آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه، چین را بهعنوان مهمترین آزمون ژئوپلیتیکی قرن بیست و یکم توصیف کرده است و خود بایدن رقابتی شدید بین پکن و واشنگتن متصور است. رقابت بین آمریکا و چین یکی از ویژگیهای تعیینکننده جهان امروز میباشد و تحلیلگران ویژگی روابط آنها را تغییر از تعامل به رقابت میدانند.
- یکی از ویژگیهای نادر مشترک بین ترامپ و بایدن کنار گذاشتن راهبرد تلاش برای ادغام چین با نظم جهانی از طریق همکاری است. بدینصورت که امروزه ایالاتمتحده در تلاش است تا برای حفظ منافع و ارزشهای آمریکا با قاطعیت بیشتری در مقابل چین بایستد. بااینحال یک غفلت و سهلانگاری آشکار در این سیاست جدید وجود دارد و آن: فقدان یک هدف است. بدینصورت که در پایان تمام بیانیهها و سیاستهای اعلامی آمریکا هدف خاصی وجود ندارد. بدون یک هدف مشخص هر استراتژی احتمالاً صرفاً منابع را هدر خواهد داد و از حمایت داخلی برخوردار نخواهد بود. متحدان و شرکای ایالاتمتحده مایلاند بدانند هدف ائتلافهایی که واشنگتن به دنبال ایجاد آنهاست، چیست. از این رو دولت بایدن باید فوراً هدف مشخصی را برای این سیاستها مشخص کند.
- سرنوشت روابط ایالاتمتحده و چین تأثیر عمیقی بر نظم جهانی دارد، بنابراین هدف سیاست آمریکا را باید در نوع نظمی که واشنگتن برای جهان میخواهد؛ جستوجو کرد. ایالاتمتحده عموماً به دنبال جهانی است که در آن کشورها از حاکمیت برخوردار باشند، اختلافات بهصورت مسالمتآمیز حل شود، بازارها برای تجارت باز باشد، حقوق بشر جهانی تلقی شود و دمکراسی گسترش یابد.
- هدف اصلی سیاست آمریکا امروز باید حفظ پایههای اصلی نظم بینالملل باشد. سیاست آمریکا در قبال چین باید از این هدف کلی سرچشمه بگیرد. با توجه به افزایش قدرت نظامی و فناوری چین، وابستگی متقابل اقتصادی بین دو کشور و ناسازگاری بسیاری از اقدامات چین با نظم موجود، زمان آن فرارسیده تا واشنگتن هدفی را در قبال چین اتخاذ کند که هم واقعبینانه باشد و هم محافظ منافعش. هدف سیاست خارجی آمریکا باید در قبال چین این باشد که اطمینان حاصل کند که چین قادر و مایل به نظم منطقهای و جهانی نیست.
- بهطورکلی پکن صرفاً به دنبال لغو و جایگزینی آنچه در حال حاضر وجود دارد نیست، بلکه به دنبال رد برخی اصول، پذیرش برخی دیگر و بازنویسی بقیه است. از این رو ایالاتمتحده در میانمدت باید به دنبال بهبود موقعیت نظامی خود در ایندو-پاسفیک نسبت به چین باشد، با استفاده چین از اجبار اقتصادی بهوسیله یک سیاست تجاری با هدف کاهش اتکای کشورها به بازار چین، مبارزه کند، مشارکتهای فناوری جدید ایجاد کند تا جریان آزاد اطلاعات را حفظ کند و با ائتلافها از دموکراسی محافظت کند. همه اینها نیازمند تغییر در نحوه ارتباطات و تفکرات دولت بایدن در مورد سیاست خود در ارتباط با چین است.
نویسنده در بخش پایانی یادداشت مینویسد:
موازنه نظامی در اقیانوس هند و آرام به ضرر آمریکا و به نفع چین در حال تغییر است. چین بهطور فزایندهای از نظر اقتصادی بر آسیا مسلط میشود و حوزههای همکاری بین دو کشور در حال کاهش است. معکوس کردن این روند کار آسانی نیست. سالها طول میکشد و خطراتی در بر خواهد داشت. ایالاتمتحده برای دستیابی به موازنه در بلندمدت نیازمند آن است که افزایش تنش در میانمدت را بپذیرد. این امر هرروز در مباحث سیاسی ایالاتمتحده در حال افزایش است اما ایالاتمتحده باید روشن کند که هدف نهایی چیست.
https://www.foreignaffairs.com/articles/china/2022-01-14/washingtons-missing-china-strategy
منبع:
اندیشکده جریان