سیاست بایدن نسبت به خاورمیانه چیزی نیست که بتوان آن را ذیل دکترین نامگذاری کرد. رویکرد دولت بایدن به ایران، امنیت خلیجفارس، مسئله دموکراسی یا روند صلح اسرائیل -فلسطین را نمیتوان دکترین یا حتی چیزی مشابه آن همانند استراتژی نامید.
در بخش ذیل به مهمترین نکات و گزارههای اصلی این یادداشت اشاره خواهیم کرد
- سیاست بایدن نسبت به خاورمیانه چیزی نیست که بتوان آن را ذیل دکترین نامگذاری کرد. رویکرد دولت بایدن به ایران، امنیت خلیجفارس، مسئله دموکراسی یا روند صلح اسرائیل -فلسطین را نمیتوان دکترین یا حتی چیزی مشابه آن همانند استراتژی نامید. این امر تا حدی ناشی از رویدادهای ناگهانی، تعداد بیشماری از بازیگران منطقهای و جهانی که در مسائل درگیر شدهاند، سیاستهای بوروکراتیک بیپایان و کشمکشهای داخلی دانست.
- تحلیلگران عرب دراینباره طیف وسیعی از تفسیرها را ارائه دادهاند که دو مورد از آنها حائز اهمیت است. گروه اول با تکرار نگرانیهای عربستان، اسرائیل، امارات و مصر بر این عقیدهاند که سیاست بایدن یک چرخش استراتژیک عمدی به سمت آسیا، بهویژه برای مهار چین است که این امر به نفع ایران و سوریه و نیروهای نیابتی آنها شده است و در سوی مقابل همپیمانان آمریکا ضرر کردهاند.
- گروه دوم نیز به ظهور نوع جدیدی از ذهنیت جنگ سرد با تمرکز بر چین تأکید میکنند؛ اما این گروه تمرکز را بر حوزه اقتصادی و سیاسی داخلی آمریکا میگذارند که درهرحال باعث توجه کمتر آمریکا به خاورمیانه میشود.
- این دو دیدگاه بهکلی با دیدگاه حازم الساقیه در شرق الاوسط در تضاد است. وی نگران است که رقابت بین دو ایدئولوژی و منافع دولتی بهویژه در زمینه اقتصادی به همراه انگیزههای توتالیتر رئیسجمهور چین نهایتاً این کشور را به سمت رویارویی با غرب پیش ببرد.
- عبدالحلیم کندیل نویسنده مصری با توجه به سیاستهای آمریکا در یک سال گذشته، بر این عقیده است که آگاهی تاریخی بایدن در جهان پس از جنگ دوم جهانی شکل گرفته و وی هشدار میدهد دولت بایدن نباید به همان ترفندهای قدیمی متوسل شود. همچنین نباید با برگزاری اجلاسها تحت عنوان دموکراسی و حقوق بشر سعی در ترمیم شکافهای گسترده در ناتو و اتحادیه اروپا کند. به نظر میرسد کندیل بر این باور است که با توجه به مشکلات داخلی همانند پاندمی کرونا و مشکلات اقتصادی ایالاتمتحده مأموریت جدیدی را در خارج تعریف کرده است که قادر به انجام آن نیست.
- دینا خطیب استدلال میکند که عقبنشینی آمریکا از امور جهانی و بهویژه منطقه خلیجفارس باعث ایجاد یک سیاست درگیری منجمد بین طرفهایی شده است که به دنبال پر کردن این خلاء هستند. وی پیشنهاد میکند که وقتی این اتفاق میافتد سیاستها میتوانند تعدیل شوند. حملات پهپادهای حوثی به امارات بهظاهر فرصتی برای انجام این تعدیل بود. وی تأکید دارد؛ ایران و روسیه وزش باد به بادبانهای خود را احساس میکنند و بهطور همزمان آمریکا جایگاه خود درصحنه جهانی را از دست میدهد. از این رو ایرانیها از مذاکره مستقیم با آمریکا خودداری میکنند و آنها را تحقیر میکنند. برای اصلاح این وضعیت دولت بایدن باید قاطعیت خود را در تعهد به متحدان و مواجهه با دشمنان نشان دهد.
نویسنده در بخش پایانی یادداشت مینویسد:
تحلیلهای فوق بر این باورند که نظم جهان در حال تغییر است از این رو سیاست خارجی آمریکا باید مجدد تنظیم شود. برخی نگران این تغییر در سیاستاند و برخی دیگر مطمئن نیستند آمریکا بتواند کاری کند؛ اما اگر بخواهیم منصف باشیم دولت هم بر این تنظیم مجدد سیاست خارجی دامن زده است. درهرحال بایدن و مشاورانش دیدگاهی در مورد جهان دارند که از چهار سال سیاست خارجی آشفته پیش؛ بهتر است. سیاست وی آشفتگی خاص خود را دارد که نمیتوان آن را استراتژی نامید. این سیاست بیشتر شبیه فقدان دکترین است که اولویتها و ارزشهای چندگانه را متعادل میکند که در مواقعی مقید و گاهی نیز ناامیدکننده است.
https://www.foreignaffairs.com/articles/united-states/2022-01-20/americas-coming-age-instability
منبع:
اندیشکده جریان