سوریه، چندین سال است که جولانگاه جنگطلبان کشورهای دیگر شده، در آتش این جنگ اما، اقلیتهای دینی بیشتر از همه سوختهاند. کشوری که هماکنون این میزان از پیروان ادیان گوناگون را به گریختن از سایه جنگ راهبری کرده، زمانی یکی از مهمترین کشورهای خاورمیانه برای سکونت اقلیتهای دینی بود.
ایزدیان
هماکنون اغلب ایزدیان سوریه در استانهای حسکه، حلب و دمشق زندگی میکنند؛ اگرچه در طول چند سال اخیر آمار مشخصی از جمعیت این اقلیت دینی در سوریه اعلام نشده است.
ایزدیان، یکی از بزرگترین قربانیان جنایتهای جنگی در سوریه هستند؛ در ماه اوت ۲۰۱۴ نسلکشی سنجار توسط داعش با تجاوز به زنان ایزدی همراه بود. این تنها یکی از نقاط اوج شکنجههای ایزدیان در طول چند داخلی در سوریه بوده است.
این معضل اما تنها به یک یا چند سال محدود نبوده است. یکی از ایزدیان سوریه در گفتوگویی تصریح کرد: « از زمان جنگ داخلی در سوریه، بردگی زنان و دختران ایزدی توسط داعش یک معضل همیشگی بود است.»
مسیحیان
تا پیش از سال ۲۰۱۱، مسیحیان از هفت تا ۱۰ درصد از جمعیت سوریه را تشکیل میدادند. در آن زمان شمار جمعیت آنان در حدود دو میلیون نفر بود؛ اکنون اما آنان در سوریه کمتر از ۷۰۰ هزار نفر اعلام شده. تا پیش از درگیریهای داخلی در سوریه، بیش از دو هزار و ۵۰۰ روستای مسیحی علاوه بر روستاهای مختلط در این کشور وجود داشت.
در این میان نگاه جامعه مسیحی سوریه به جنگ و تأثیر آن بر اقلیتهای دینی این کشور نیز مسئلهای مهم است؛ چرا که پس از لبنان، سوریه دومین کشور با اکثریت مسلمان است که جمعیت زیادی از مسیحیان را در خود جای داده بود.
از همین منظر، یک مسیحی سوری شرایط کشورش تا پیش از آغاز جنگ را این گونه توصیف کرد: «سوریه طیف وسیعی از پیروان ادیان گوناگون را در برمیگیرد. از نظر تاریخی، این منطقه موزاییکی از ادیان مختلف است. اکثریت سوریها مسلمان هستند که سنیها بیشترین تعداد آنها را تشکیل میدهند که بیشتر آنها از عربهای سوری، کردها، ترکمنها و چرکسیها هستند. گروههای شیعه (به ویژه علویها و اسماعیلیها) و همچنین دروزها بخشهای دیگری از اقلیتهای دینی و مذهبی سوریه را تشکیل میدهند. ما نیز یکی از چندین اقلیت مذهبی پیرو مسیحیت هستیم؛ بیشتر مسیحیان این کشور از پیروان مذهب کاتولیک ارمنستان، ارتدکس یونان و ارتدکس سوری هستند.»
حضور مسیحیان تا پایان دهه ۸۰ قرن بیستم در این کشور گسترده بود؛ به ویژه پیروان ارتدوکس سریانی. اما به دلیل مهاجرت بسیاری از آنان به اروپا، جمعیت مسیحی این کشور رو به کم شدن رفت.
با این وجود مسیحیان سوری اکنون در مناطق ساحلی سوریه، به ویژه در استان «طرطوس» جمعیت قابل توجهی دارند؛ اگرچه در استانهای دیگر نیز زندگی میکنند. مسیحیان در تمام سطوح عملکردی، حتی در پارلمان سوریه حضور پررنگی دارند؛ چنانکه در حال حاضر رئیس مجلس در حال حاضر یک مسیحی است.
یهودیان
تا سال ۱۹۸۷ در مجموع، کمتر از سه هزار یهودی در سوریه زندگی میکردند. پس از مهاجرت گسترده آنان سال ۱۹۹۲ تا امروز، کمتر از ۲۰۰ یهودی در این کشور زندگی میکنند که بیشترشان در پایتخت سکونت دارند.
یهودیان سوریه عربزبان هستند؛ به همین خاطر از عربهای اطراف خود به سختی قابل تشخیص هستند و کمتر به هویت دینی آنها پی میبرند. در سوریه، مانند هرجای دیگر، درجه تسلیم یهودیان در رشتههای دین خود متفاوت است.
یکی از یهودیان ساکن دمشق میگوید: «دولت سوریه با ما یهودیان به عنوان یک جامعه مذهبی رفتار میکند و نه به عنوان یک گروه نژادی. حتی در اسناد رسمی از یهودیان سوری به عنوان موسویین (پیروان موسی) یاد میشود؛ نه یاهودین (یهودیان)».
با این وجود، به نظر میآید که محدودیت یهودیان سوریه به دلایل سیاسی اعمال میشود و مشارکت آنها در امور کلان اقتصادی با محدودیتهایی از سوی حکومت همراه است.
دَروزیها
دروزیها نیز از دیگر اقلیتهای دینی این کشور هستند که در جنوب سوریه و برخی از محلههای دمشق زندگی میکنند، و در حال حاضر جمعیتی در حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار نفر را شامل میشوند. اکثر دروزیهای سوریه در مناطق «سویدا»، «جبل الشیخ» و «الشام»، و تعدادی نیز در ادلب زندگی میکنند.
بر اساس باورهای دینی آنها، دروزیهای سوریه و لبنان یک تاریخ مشترک و یک سرنوشت مشترک داشتهاند اما در زمان شورش اعراب، آنها از کوههای لبنان به جنوب سوریه نقل مکان کردند.
یکی دیگر از اقلیتهای دینی در سوریه علویان هستند که «بشار اسد» رئیسجمهور این کشور که یکی از پیروان مذهب علوی است؛ با توجه به اکثریت سنی این کشور یک اقلیت مذهبی به شمار میرود.
منبع:https://mdeast.news
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.