نفوذ امریکا در خاورمیانه بهروشنی رو به کاهش است. این وضعیت تا حد زیادی نتیجه عقبنشینی خود امریکا از منطقه با کاهش نیازش به نفت خاورمیانه پس از آنکه خود بزرگترین تولیدکننده نفت جهان شد، است. در این میان چین آرامآرام نفوذ خود را در منطقه افزایش میدهد، اما با رهبردی متفاوت از امریکا.
چین با پروژه کلان راه ابریشم جدید (کمربند و جاده) توجه ویژهای به خاورمیانه پیدا کرده است. این پروژه در سال 2013 توسط رئیس جمهور چین مطرح شد و هدف از آن اجرای پروژههای بزرگ زیرساختی شامل بنادر و جاده و راهآهن و فرودگاه در حدود 70 کشور جهان برای متصل کرده قارههای جهان به یکدیگر به منظور انتقال آسان کالاهای چینی به اقصی نقاط جهان است.
سران چین در پی پیش گرفتن راهی متفاوت از آن چیزی هستند که کشورهای غربی در خاورمیانه پیش گرفتند. در این راستا، اهتمام اصلی چین در سالهای اخیر بستن قراردادهای تجاری با قدرتهای مهم و رقیب منطقه است.
چین هم روابط تنگاتنگی با اسرائیل دارد هم فلسطین. در مقام بزرگترین خریدار نفت جهان، هم با ایران روابط نزدیکی دارد هم با عربستان سعودی. این روابط در حدی است که نیروی دریایی چین رزمایشهای مشترک جداگانه با نیروی دریایی ایران و عربستان در فاصله چند هفته داشته است.
چینیها معتقدند که با این سیاست خود که دراساس مبتنی بر منافع و بی توجهی به مسائلی مانند دموکراسی و حقوق بشر است، میتوانند از افتادن در چالههای موجود در خاورمیانه جان سالم به در برند.
در اواخر ماه مارس گذشته، وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، به 6 کشور خاورمیانه سفر کرد و در یکی از این سفرها از «عواقب وخیم دخالتهای خارجی در منطقه» ابراز تأسف کرد. همزمان او توافقنامهای 25 ساله با ایران امضا کرد که جزئیات چندانی از آن منتشر نشده جز اینکه شامل همکاری در بخش ارتباطات، راه آهن، بیمارستان، و ساخت بندر چابهار میشود.
چینیها همه اهتمام خود را در سیاستشان بر تجارت گذاشتهاند. شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، در سال 2016 در سخنانی در نشست اتحادیه عرب تأکید کرد که چین در پی نفوذ یا ایجاد نیروهای نیابتی در منطقه نیست بلکه در پی پیشرفتی مبتنی بر رشد اقتصادی است و افزود که علت اصلی بی ثباتی در منطقه نبود رشد اقتصادی است.
با این همه چین نشان داده که در موضوع هستهای ایران و لزوم محدود کردن آن با کشورهای غربی همنظر است. چین دلایل خاص خودش را برای نگرانی از مسابقه تسلیحات هستهای در منطقه دارد چون سرازیر شدن سرمایه کشورهای بزرگ منطقه (ایران، عربستان، ترکیه) به این رقابت، مانع از سرمایهگذاری آنها در برنامههایی میشود که چین در این کشورها در نظر دارد.
در کنار آن، چین معتقد است که با کشاندن ایران به میدان بازارهای جهانی و تعاملات اقتصادی میتوان ایران را در روند جهانی وارد کرد و در این راستا از لغو تحریمها علیه ایران حمایت میکنند.
در مذاکرات وزرای خارجه امریکا و چین که در مارس گذشته در آلاسکا برگزار شد، موضوع توافق هستهای با ایران یکی از اندک مسائل مورد بحث بود و سخنگوی وزارت خارجه امریکا گفت که این یکی از معدود مسائلی است که دو کشور درباره آن «اتفاق نظر تاکتیکی» دارند.
برخی کارشناسان چینی معتقدند که در فضای تضعیف نقش امریکا در خاورمیانه و افزایش بی اعتمادی به سیاستهای امریکا در منطقه، جای خالی چین در این منطقه کاملا محسوس است.
با این همه کارشناسان تأکید میکنند که بستن قراردادهای بلندپروازانه همیشه با ریسکهای سیاسی همراه است، «هرچه تأثیر و نفوذت بیشتر باشد در افت و خیز حوادث خاورمیانه، وضعت شکنندهتر خواهد بود».
در نهایت، مهمترین متحدان چین در منطقه در میان کشورهای عربی همانهایی هستند که بهترین روابط را با امریکا دارند و امریکا به صورت سنتی حامی امنیت آنهاست. در این صورت، ممکن است که امریکا در شرایطی خاص مانند ساخت یک بندر راهبردی یا یک همکاری مشترک امنیت یا نظامی از این کشورها بخواهد تکلیفشان را در تعیین متحدشان معلوم کنند.
در نتیجه، شاید مبنا قرار دادن تجارت با بی توجهی کامل به ارزشها، چین را از افتادن در بسیاری گودالها در منطقه نجات دهد اما لزوما به معنای آن نیست که کشتی بلندپروازیهای چین در سلامت کامل به مقصد برسد.
منبع:https://mdeast.news
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.