با بالا گرفتن بیسابقهی درگیریهای نظامی در فلسطین بین نیروهای مقاومت و رژیم صهیونیستی، باری دیگر، نگاه جامعه جهانی به این منطقه دوخته شده است. در این شرایط، برگزاری راهپیماییها و تجمعات مردمی در نقاط مختلف جهان در حمایت از ساکنین غزه و در راستای محکومیت حملات پیاپی ارتش رژیم صهیونیستی در حالی صورت میپذیرد که تا نگارش یادداشت حاضر، تعداد تلفات حملات هوایی در غزه از ۲۴۰ نفر-شامل ۶۶ کودک-نیز فراتر رفته است. هرچند که در بیسابقه بودن ابعاد درگیریهای کنونی در فلسطین تردیدی نیست، اما در عین حال، یکی از عواملی که تحولات اخیر را از منازعات سابق در اراضی اشغالی متمایز میسازد، نقشآفرینی پررنگ چین است. تمایل چین برای حضوری پررنگتر در راستای میانجیگری و حل و فصل مناقشات بینالمللی در چند سال اخیر از دید صاحبنظران پنهان نمانده است. در این بین، غرب آسیا نیز از جمله مناطقی به شمار میرود که میزبان نقشآفرینی پررنگتر چین است. در همین راستا، یادداشت حاضر بر آن است تا ضمن تشریح چگونگی نقشآفرینی چین در جریان تحولات اخیر فلسطین، اهداف پکن را در تنظیم و پیشبرد راهبرد منحصر به فرد کنونی تبیین سازد.
چین در قامت یک ابرقدرت
در طول چهار دهه اخیر، در راستای پیشبینی ماهیت سیاست خارجی چین پس از حصول دستاوردهای کلان اقتصادی از جانب آن کشور، کارشناسان عموماً بر دو گزاره متمایز توجه داشتند؛ اول آنکه با توجه به سابقه چند صد سالهی چین در کنشگری به عنوان یک قدرت برتر در آسیای شرقی و در عین حال پرهیز از مداخلهی چشمگیر در مناسبات دیگر کشورهای آن منطقه، بازگشت آن کشور به صحنه به عنوان یک قدرت بزرگ را نمیتوان دلیلی برای تحرک بیشتر آن در عرصه بینالمللی دانست. به عبارت دیگر، با وجود ارتقای توانمندیهای اقتصادی، صنعتی و نظامی چین، جمهوری خلق همچنان بر پیشبرد جهانبینی دنگ شاو پینگ-آغازگر اصلاحات درهای باز- مبنی بر حفظ خویشتنداری و پرهیز از مداخله غیرضروری در منازعات بینالمللی مصمم خواهد ماند.
از سوی دیگر، اما گروه دوم بر این باور بودند-و هستند-که خیزش چین به عنوان یک قدرت اقتصادی در جهان، متعاقباً آن کشور را به پیشبرد یک نقشآفرینی پررنگتر و تقلا برای سهمخواهی در عرصه بینالمللی وادار خواهد نمود، حتی اگر پکن میل چندانی به سهمخواهی نداشته باشد. در این بین، شواهد دال بر آن است که علیرغم تلاش برای حفظ یک سیاست خارجی بیطرفانه، عدم مداخله در مناقشات بینالمللی و تمرکز بر تداوم رشد اقتصادی به عنوان پیشران سیاست خارجی، با این حال طیفی از تحولات ملی، منطقهای و بینالمللی، پکن را به حضور پررنگتر در عرصه جهانی وا داشتهاند.
در این راستا، تحولات اخیر در فلسطین و آغاز دور جدیدی از تقابلات نظامی نیروهای مقاومت و ارتش رژیم صهیونیستی، عرصه تازهای برای این عرض اندام نوین چین در سطح بینالمللی است. شایان ذکر است که همزمانی ریاست دورهای چین در شورای امنیت سازمان ملل متحد با تحولات فلسطین نیز، بیش از گذشته، شرایط را برای کنشگری پررنگتر چین هموار ساخته است.
رویکرد چین در قبال تحولات فلسطین؛ از تنظیم بیانیه مشترک تا معرفی پیشنهاد چهار وجهی
با بالا گرفتن درگیریها در غزه، وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، اقدامات دیپلماتیک خود را هم در چارچوب شورای امنیت و هم خارج از آن به طور موازی پیش برد. در جلسهای مجازی به پیشنهاد چین، نروژ و تونس که در شانزدهم ماه میاز سوی شورای امنیت برگزار شد، وانگ یی از پیشنهادی چهار وجهی برای پایان دادن به شرایط فعلی در فلسطین رونمایی کرد. مفاد اصلی این پیشنهاد به شرح زیر است:
برقراری آتشبس فوری و توقف خشونتها
ارائهی کمکهای بشردوستانه به قربانیان در کنار توقف هرچه سریعتر محاصره نوار غزه
همکاری بینالمللی برای پایاندهی به اوضاع خشونتبار فعلی
تاکید بر راه حل دو دولتی به عنوان تنها پاسخ منطقی برای مسئله فلسطین
در بخشی از سخنرانی خود، آقای وانگ یی، ضمن تاکید دوباره بر راهحل دو دولتی به عنوان تنها راه برونرفت از شرایط ناپایدار کنونی، مسئله فلسطین را موضوعی محوری در خاورمیانه خواند که حلوفصل جامع، منصفانه و پایدار آن میتواند صلح و امنیت مشترک در خاورمیانه را تضمین سازد. آقای وانگ همچنین حمایت دولت متبوع خود را از تشکیل دولت مستقل فلسطینی بر مبنای مرزهای ۱۹۶۷ اعلام نمود. او همچنین آمریکا را مانع اصلی انتشار بیانیه رسمی شورای امنیت خواند؛ بیانیهای که خشونت رژیم صهیونیستی را محکوم میساخت و طرفین را به برقراری هرچه سریعتر آتشبس دعوت میکرد.
همچنین طی یک تماس تلفنی با شاه محمود قریشی، وزیر امور خارجه پاکستان، وانگ یی اظهار داشت که چین، به عنوان رئیس دورهای شورای امنیت در ماه می، بیانیهای را در راستای اتخاذ تصمیمات لازم از سوی شورا جهت پایان دادن به شرایط فعلی تنظیم کرده بود؛ بیانیهای که با کارشکنیهای ایالات متحده و مانعتراشی آن کشور بر سر راه تحقق عدالت بینالمللی، منتشر نشد. آقای وانگ همچنین از همکاری سازمانهای بینالمللی همچون اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی در راستای نقشآفرینی سازنده پیرامون حل و فصل مسئله فلسطین استقبال کرد.
لازم به ذکر است که پیشتر نیز در سفر ماه مارس وانگ یی به خاورمیانه، نمایندگان فلسطین و رژیم صهیونیستی برای برقراری گفتگو به چین دعوت شده بودند که البته بنا بر نقش کمرنگ چین در موضوع فلسطین و بدبینی نسبت به پیامدهای وارد شدن یک قدرت بزرگ جدید به منازعات موجود، این پیشنهاد چندان از سوی بازیگران منطقهای جدی گرفته نشد.
تلاش برای میانجیگری در مسئله فلسطین؛ تاملی در اهداف و اولویتهای چین
اما باید اذعان کرد که اقدامات و اظهاراتی که تا کنون از جانب چین پیرامون تحولات یک هفته اخیر در فلسطین صورت پذیرفت، تحقق اهداف و اولویتهایی فراتر از فلسطین را مد نظر قرار میدهند. تمسک به راه حل دو دولتی از سوی وزیر خارجه چین، در حالی صورت میپذیرد که عموم کارشناسان و متخصصان موضوع فلسطین معتقد هستند، تداوم شهرکسازیهای غیرقانونی رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر خصوصاً در کرانه باختری رود اردن، سبب گشته تا عملاً عملیاتیسازی این راه حل در هالهای از ابهام قرار گیرد. در چهار سال اخیر نیز سیاستهای مخرب دولت ترامپ در حمایت از اشغالگری و رویکرد مبتنی بر تبعیض نژادی دولت نتانیاهو، شرایط را بیش از همیشه پیچیدهتر ساخته است. بر این اساس، میتوان گفت که تاکید بر راه حل دو دولتی در قبال مسئله فلسطین، بیش از هرچیز در راستای ارائهی وجههای بیطرفانه-و تا حدی محافظهکارانه-از جانب چین به شمار میرود تا ارائهی راه حلی عملگرایانه. از سوی دیگر نباید برخی گزارههای غیرقابلانکار چین در حمایت از فلسطین را نادیده گرفت که میتوان آنها را نشات گرفته از سه دلیل متمایز دانست.
اول آنکه چین تلاش دارد تا با محکومسازی حملات ارتش رژیم صهیونیستی به مناطق غیرنظامی غزه و حمایت از تشکیل دولت مستقل فلسطینی، وجههای مثبت از خود در افکار عمومی کشورهای مسلمان ارائه کند؛ به عبارت دیگر، پکن بر آن است تا با توجه به تبلیغات گسترده آمریکا پیرامون اوضاع مسلمانان اویغور در استان سینکیانگ چین، اقدامات نرم آمریکا علیه خود را-حداقل در سطح جهان اسلام-خنثی سازد.
دوم آنکه با توجه به تمایل آمریکا برای خروج از منطقه و توجه بیشتر به حوزه ایندو-پاسیفیک-که میتوان نمودی از آن را در خروج گام به گام نیروهای نظامی آمریکا از کشورهایی همچون افغانستان مشاهده کرد-، چین در تلاش است تا خلا قدرت ایجاد شده پس از خروج آمریکا را-البته متناسب با منافع، ظرفیتها و توانمندیهای خود-پر کند. در این راستا، حمایت از فلسطین و تلاش برای ارائهی وجههای میانجی در تخاصمات اخیر را میتوان گامهای اولیه چین برای حضور پررنگتر در منطقه نامید؛ و نهایتاً دلیل سوم را میتوان در تداوم وابستگی اقتصاد چین به غرب آسیا، علیالخصوص در واردات انرژی از کشورهای مسلمان آن منطقه جستجو کرد. چین همچنان بیش از چهل درصد از نفت وارداتی خود را از منطقه خلیج فارس تامین میکند. هرچند که طیفی از کشورهای عرب منطقه در سالهای اخیر، رویکردی سازشکارانه در قبال مسئله فلسطین در پیش گرفتهاند، اما با توجه وابستگی امنیتی آنها به ایالات متحده، چین در تلاش است تا همچنان با حمایت از تشکیل کشور مستقل فلسطینی مطابق با مرزهای ۱۹۶۷، بهانهای برای تعارض غیرضروری بین خود و کشورهای عرب نزدیک به آمریکا ایجاد نکند.
نتیجهگیری
نهایتاً باید گفت که اولویت چین نسبت به مسئله فلسطین، بیش از آنکه بر حل و فصل کامل منازعات موجود استوار باشد، بر مدیریت آن تاکید دارد؛ چرا که حل و فصل کامل مناقشات فعلی، شرایط را برای خروج آمریکا از منطقه و تمرکز بیشتر بر رقابت راهبردی آن کشور با چین، تسهیل خواهد نمود.
خیزش یک کشور در سطح بینالمللی، خواسته یا ناخواسته، پیامدهایی به دنبال خواهد داشت که یکی از آنها پذیرش بار مسئولیت سنگینتر در قبال حفظ صلح و امنیت جهانی و نقشآفرینی پررنگتر در عرصه بینالمللی است. همانگونه که آمریکا نیز علیرغم تمایل به حفظ رویکرد بیطرفانهی خود در قرن بیستم، نهایتاً مجبور به نقشآفرینی در دو جنگ جهانی شد، چین نیز با وجود تلاش چهل ساله در راستای پرهیز از مداخله در منازعات بینالمللی و سوگیری در آنها، نهایتاً چارهای جز حضور پررنگتر در منازعات بینادولتی نخواهد داشت. اما اینکه چین چقدر در مدیریت چنین حضوری مطابق با منافع خود موفق خواهد بود، سوالی است که برای پاسخ به آن همچنان باید صبر کرد.
منبع:https://csr.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.