از زمان مداخله روسیه در سوریه در سال 2015، زنگ هشدار درباره جاه طلبی ها و توانایی های نظامی کرملین در مدیترانه به صدا درآمده است؛ اما این هشدارها اساسی ندارند. توانایی های روسیه در خاورمیانه و منطقه مدیترانه در حد متوسط است و جاه طلبی های کرملین در این منطقه هم تحت تاثیر جغرافیا و ژئوپلیتیک، منابع محدود، رویکرد معاملاتی به روابط و وضعیت نیرومند سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در جبهه جنوبی، بوده. روسیه هر اندازه هم که در آرزوی سلطه منطقه ای باشد، از امکانات لازم برای دستیابی به این هدف برخوردار نیست.
لازم به ذکر است که حضور نظانی روسیه در شرق مدیترانه تثبیت شده و مسکو روابط خوبی با قدرت های مهم منطقه ایجاد کرده و این مساله به پیچیده شدن برنامه ریزی و عملیات ایالات متحده/ناتو انجامیده است. با توجه به امکانات محدود روسیه، ظهور مجدد آن در منطقه می تواند یک موفقیت تلقی شود؛ اما همچنان نمی توان گفت که نفوذ و قدرت تاثیرگذاری روسیه در مدیترانه چشمگیر است. شرایط و موضع گیری روسیه در مدیترانه تا اندازه زیادی با هدف محافظت از دستاوردهای آن در سوریه و دفاع در برابر تهدید ناشی از توانایی های زمینی، هوایی و دریایی ناتو طراحی شده است. درباره اهمیت «حباب» ضد دسترسی/نفی منطقه ای روسیه بر سر سوریه گاهی اغراق می شود. سامانه های تشکیل دهنده این حباب محدوده محدودی دارند و بر خلاف توانایی های ناتو، در برابر اقدامات متقابل آسیب پذیر هستند.
برخلاف ادراک عمومی، جاه طلبی های مسکو در منطقه مدیترانه به چیزی بیشتر از مساله تلاشی مبهم برای به دست آوردن دوباره قدرت و ایفای نقش به عنوان یک بازیگر جهانی مربوط می شود و محصول دوام الزامات امنیت ملی روسیه است. دلیل اصلی بازگشت روسیه به منطقه، احتمال رویارویی نظامی در صحنه اروپا و نگرانی درباره آسیب پذیری جناح جنوبی در درگیری با ناتو بوده است. اگرچه روسیه حقیقتا تلاش کرده است تا جایگاه قدیمی و نفوذ خود در دوران جنگ سرد را مجددا به دست آورد، و در بهره برداری از شرایط و تحولات برای گسترش حوزه نفوذ و جای پای خود با مهارت و فرصت طلبی عمل کرده، اما در عین حال رویکردی محتاطانه داشته، از مخاطرات فاصله گرفته و بیش از همه، از رویارویی مستقیم با ایالات متحده حذر کرده است.
دوره آغاز شده پس از جنگ سرد تا زمان الحاق کریمه به خاک روسیه در سال 2014، یعنی همان دوره ای که روسیه تقریبا هیچ حضوری در منطقه مدیترانه نداشت، دوره تفاوت در سیاست گذاری های صد ساله این کشور در منطقه قلمداد می شود. اما اکنون، دوره نسبتا آرام پس از جنگ سرد پایان یافته و روابط رقابتی و خصمانه بین روسیه و غرب مجددا جای آن آرامش را گرفته است و مدیترانه، یک منطقه مهم رقابتی در صحنه اروپایی قلمداد می شود. حضور روسیه در منطقه پس از 2014 نشان دهنده تدام دوران اتحاد جماهیر شوروی و دوران پسا-شوروی است؛ زمانی که تحولات در اروپا عوامل اصلی سیاست گذاری در سوریه بودند.
در عین حال، پویایی پس از 2014 را نمی توان تکرار رقابت دوران جنگ سرد بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در منطقه مدیترانه دانست؛ آن زمان، این رقابت ها ویژگی غالب محیط سیاسی و امنیتی منطقه به شمار می رفتند. اما در شرایط کنونی، اگرچه روسیه و آمریکا و متحدان آن در ناتو ناگزیرند همچنان بازیگران مهمی در مدیترانه باقی بمانند، پویایی غالب در این منطقه بیشتر محصول نیروهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بومی آن است و همانطور که تجربه های اخیر نشان داده، هیچ کدام از قدرت های بیرونی (خارجی) امکانات و ظاهرا اراده کافی برای شکل دادن به این نیروها را ندارند.
کرملین شاید در آرزوی آن باشد که روزی بر مدیترانه تسلط یابد، اما دست کم در حال حاضر بیشتر به دنبال جلوگیری از تسلط ناتو بر این منطقه است. روسیه وارد مدیترانه شده است تا برای همیشه در این منطقه بماند و اعمال فشار آن برای حضور بیشتر نیروهای دریایی، هوایی و زمینی و افزایش نفوذ سیاسی تا زمانی که در بن بستی تنش آفرین با ناتو در اروپا به سر می برد، ادامه خواهد داشت. این امر شاید تا اندازه ای برای غرب نگران کننده و هشدار دهنده باشد، اما بی شک روسیه به عنوان میانجی کلیدی قدرت در منطقه جایگزین ایالات متحده یا ناتو نخواهد شد.
منبع:http://irdiplomacy.ir
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.