اورشلیمپست مینویسد که حملات به تاسیسات نطنز (دو بار)، کرج، و نیز ترور فخریزاده، چشمانداز ایران و آمریکا به توافق هستهای را یکسره دگرگون کرد.
در میان گمانهزنیها درباره دلیل به بنبست رسیدن مذاکرات چند ماهه، به این موضوع توجه چندانی نشده است که حملات فوق تا چه حد چشمانداز تمامی طرفهای دخیل را تغییر داده است.
برای نخستین بار در چند سال گذشته، تمامی طرفهای مذاکره میپرسند که آیا بازگشت به برجام که در ۲۰۱۵ امضا شد، بهترین و تنها سیاست موجود است؟
برای بایدن، بازگشت به برجام سیاست محوری مقابله دولت او با مسایل مربوط به ایران بوده است.
آمریکا همچنین گفته است که تلاش میکند به توافق محکمتر و طولانیتری با ایران برسد، اما تنها دستاویز دولت بایدن برای رسیدن به آن هدف، برجام بوده است. تلاش واشنگتن به بازگشت به برجام بدون برطرف کردن اشکالات آن، به این معنی است که راه دیگری برای جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای نیست.
به نوشته اورشلیمپست، یکی از دلایل اتخاذ این استراتژی از سوی بایدن، فرضیه دیگری است؛ این باور که هرگونه اقدام نظامی برای به عقب راندن برنامه اتمی تهران بسیار پرهزینه است و در عین حال، برنامه اتمی تهران را متوقف نمیکند، بلکه کند میکند.
اما چهار حمله به تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی ایران و مقامهای آن، بیش از آن که تصور میشود، برنامه اتمی تهران را کند کرده است، هزینه عمدهای بر دوش آمریکا و اسرائیل نگذاشته است، و موفقیت آنها نیز حاکی از آسیبپذیر بودن ایران است.
اورشلیمپست میگوید که عموم مردم این واقعیتها را نمیدانند، اما ایران، اسرائیل، و آمریکا آن را خوب میدانند.
دولت بایدن در تلاش است تا بداند آیا میتوان برنامه اتمی ایران را مدتی طولانی و حتی بدون برجام، «در چارچوب» نگه داشت، یا خیر.
اسرائیل به روشنی میگوید که آماده وارد کردن ضربات بیشتر به ایران است. اگر ایران از بازگشت به برجام خودداری کند، آیا آمریکا به اسرائیل چراغ سبز نشان خواهد داد؟
همزمان، ایران ضربه سختی از حملات خورده است و از موضع ضعیفتری مذاکره میکند. بدون تهدید قریبالوقوع از جانب ایران، چرا غرب باید به ایران امتیاز بدهد؟
بنابراین، بازی با وقت یک استراتژی جدید است؛ بالاخره آیتاللههای ایرانی درمییابند که آمریکا ممکن است علاقه خود را به برجام از دست بدهد و احتمالا استراتژیهای جدیدی را در پیش خواهند گرفت.
به نوشته اورشلیمپست، جناح ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری جدید در ایران، فکر میکند که میتواند به توافقی بهتر از برجام روحانی دست یابد. بیشتر کارشناسان امنیتی و دانشگاهی در آمریکا و اسرائیل نیز پیشبینی کردهاند که قبل از ماه اوت، توافق جدید حاصل خواهد شد. رئیسی در هفتههای آینده سکان ریاست جمهوری را در دست میگیرد، اما پیامهایی که تاکنون فرستاده است، حاکی از آن است که فکر میکند با اتخاذ رویکرد تهاجمیتر و تهدیدآمیزتر، خواهد توانست به چنان توافقی دست یابد.
بهرغم تلاش دولت بایدن برای بازگشت به برجام، تیم او هرگونه تلاش ایران برای تغییر دادن برجام به نفع خود را خنثی کرده است.
اوضاع وقتی خطرناک میشود که رئیسی خوشبینی توجیهنشدهای درباره امتیازهای بیشتر از سوی غرب ایجاد کند، و به آن ترتیب، عقبنشینی جمهوری اسلامی ایران از مواضع خود، دشوار شود. در بهترین حالت، رئیسی پشت صحنه از برنامه اتمی تهران عقب خواهد نشست و در جلو صحنه ژستهایی برای حفظ آبرو خواهد گرفت.
به علاوه، ایران خروج آمریکا از عراق را دستکم نمیگیرد و ممکن است با شروع ریاست جمهوری رئیسی، حملات خود را علیه مواضع آمریکا در عراق افزایش دهد. آمریکا حدود ۲۵۰۰ سرباز در عراق دارد و بسیاری از آنان در آن کشور خواهند ماند. اگر این افراد عمدتا در سمتهای مشاوره باشند، ایران ممکن است عاقبت در عراق از نظر نظامی دست بالا را کسب کند. ایران از سال ۲۰۰۳ برای چنین موقعیتی صبر کرده است و انتظار چند ماه دیگر برای آن که رقیبش برود و فرصت نفوذ بیشتر به دست آورد، برایش دشوار نیست.
اورشلیمپست مینویسد که حتی بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز در این مرحله اهمیت چندانی ندارد. منقضی شدن مهلت بازدیدها در ۲۱ ماه مه، نه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر وقت اسرائیل، را نگران کرد و نه جانشین او نفتالی بنت را. دلیلش میتواند این باشد که برنامه اتمی ایران در حال حاضر آنقدر فلج و کند است که مسئله بازدیدهای آژانس، فعلا محل نگرانی نیست.
منبع:https://www.independentpersian.com/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.