داود احمدزاده در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی تأکید کرد: «از سوی دیگر بازیگران اصلی این پرونده یعنی ایران و روسیه تمایلی به نقشآفرینی آمریکا در این بحران نداشته و ندارند و حضور آمریکا در سوریه را در کنار محور عربی و ترکی برای مقابله با نظام سیاسی دمشق، ازجمله عوامل بحران اوضاع سیاسی این کشور میدانند.»
احمدزاده با اشاره به اینکه آمریکاییها از دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ با تصویب قانون سزار در سنای آمریکا و تشدید تحریمهای اقتصادی و سیاسی علیه حاکمیت سوریه و همپیمانان منطقهای آن دستبهکار شدند، افزود: «آنها تلاش داشتند با چنین اقداماتی از قدرت گرفتن سوریه و حامیان آن کشور جلوگیری و با حمایت نظامی و مالی از کردها بهعنوان نیروهای نیابتی خود در شرق سوریه زمینه تداوم بحران را فراهم کنند.»
این کارشناس با بیان اینکه اگرچه در دوره ترامپ، سیاستهای تهاجمی آمریکا در حمایت از متحدان سنتی خود یعنی عربستان و رژیم صهیونیستی، تقویت هرچه بیشتر کردها، استقرار پایگاههای نظامی در شرق سوریه و غارت منابع نفتی آن آشکارتر بود، ادامه داد: «بااینوجود، سیاستهای دوپهلوی جو بایدن و تیم امنیتی وی در میانه «ترک و تداوم اشغال» مناطق شرق سوریه تحت لوای مبارزه با داعش این موضوع را روشن کرد که خارج از تغییر در کاخ سفید، به دلیل متغیرهای تأثیرگذار بر پرونده سوریه ازجمله اجماعنظر نیروهای امنیتی و کارتلهای نظامی و اقتصادی آمریکا، تحول در این پرونده به شکل زیربنایی امکانپذیر نیست و آنچه در کلیت غرب آسیا بهطور اعم و در سوریه بهطور اخص شاهدیم، تغییر تاکتیک است، نه تغییر استراتژی.»
وی افزود: «بنابراین آمریکای دوره جو بایدن نیز با تداوم سیاستهای قبلی به دنبال حفظ نفوذ منطقهای خود در سوریه و عدم واگذاری مدیریت بحران به رقبای خویش یعنی روسیه و ایران است.»
احمدزاده تأکید کرد: «در این راستا پس از مواجهشدن کاخ سفید با فشارهای نظامی گروههای ضدآمریکایی در عراق و نیز عدم توافق با احزاب سیاسی برای حفظ پایگاههای نظامی واشنگتن در منطقه به نظر میرسد که آمریکا با توجه به تداوم ناآرامی در سوریه همچنان امیدوار است با حمایت از متحدان سنتی خود در سوریه (کردها) و تقویت پایگاههای نظامی و حملات هوایی به محور مقاومت، سهمی در آینده قدرت و ترتیبات امنیتی منطقه داشته باشد.»
این کارشناس مسائل غرب آسیا توضیح داد: «جو بایدن در ماههای اخیر برای ایجاد توازن قدرت در منطقه بهویژه در سوریه علاوه بر بازی کردن با کارت کردها تلاش نموده با نزدیکی مجدد به ترکیه و دفاع از مواضع آن در تقویت نیروهای باقیمانده داعشی و تکفیری در سوریه از معادلات جدید قدرت به نفع خود استفاده کند.»
وی افزود: «بنابراین آمریکا از قدرت نرم و سخت خود در قالب تحریم و حملات نظامی به مواضع ارتش سوریه و نیروهای محور مقاومت استفاده میکند و حاضر نیست جبهه سوریه را به ایران و روسیه واگذار کند.»
احمدزاده همچنین گفت: «از دیگر سو نباید از نقش رژیم صهیونیستی در ترغیب سیاستهای تهاجمی بایدن نسبت به سوریه و حفظ پایگاههای نظامی غافل بود؛ چراکه حفظ امنیت اسراییل و برتری نظامی این رژیم در منطقه همانند دوره ترامپ، از اولویتهای اصلی کاخ سفید است.»
به گفته این کارشناس، با توجه به تثبیت مواضع ایران در سوریه و روابط راهبردی دو کشور در موضوعات منطقهای و دفاع از حقوق مردم فلسطین، هرگونه تزلزل در اراده حاکمان آمریکا در تعجیل خروج از سوریه میتواند تبعات ناگوار امنیتی برای رژیم صهیونیستی در پی داشته باشد.
احمدزاده ادامه داد: همچنین روسها در ماههای اخیر با تغییر رویکرد نظامی در قبال سوریه ازجمله تجهیز پدافند هوایی این کشور به موشکهای جدید و تقویت حضور نظامی خویش در طرطوس نشان دادند دیگر دوره مدارا با رژیم صهیونیستی و خویشتنداری در مقابل حملات هوایی به خاک سوریه به سر آمده است؛ این خبر ناگواری برای سران جدید این رژیم است که در یک جبهه فراگیر در غرب آسیا با ایران و محور مقاومت درگیر جنگی بیپایان هستند.
کارشناس مسائل غرب آسیا در خصوص دلایل تداوم این رویکرد آمریکا در قبال سوریه و ادامه حضور در این کشور گفت: «علاوه بر منافع اقتصادی در دسترسی به منابع میدانهای نفتی سوریه در شرق این کشور، رقابت منطقهای با ایران، وجود رژیم صهیونیستی و نیز دشمنی با ایران از دیگر عوامل اصلی ادامه حضور آمریکاییها در سوریه و حملات سازمانیافته هوایی علیه گروههای بسیجی مردمی همسو با ایران است.»
منبع:https://www.scfr.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.