پس از آن که جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا، در ۲۵ فروردین ۱۴۰۰ اعلام کرد که قصد دارد پیش از فرا رسیدن ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱، همه نیروهای آمریکایی را از افغانستان خارج کند، افغانستان شاهد چنان تحولات نامنتظره و ناگهانی شد که احتمال وقوع آنها برای هیچ کس و تحت هیچ شرایطی قابل تصور نبود.
جنبش طالبان که پس از گفتوگوهای طولانیمدت دوحه با دولت دونالد ترامپ در مورد برنامه خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان به توافق رسیده بود، از تصمیم بایدن مبنی بر خروج سربازان آمریکایی از افغانستان استقبال کرد و تأکید کرد که باید کلیه نیروهای آمریکایی قبل از زمان تعیین شده در توافقنامه دوجانبه، خاک افغانستان را ترک کنند.
از سوی دیگر، طالبان که به دنبال توافق با دولت ایالات متحده، موفق به کسب مشروعیت سیاسی شده بود، تلاشهای خود را برای تصرف برخی از شهرستانها و مناطق دور افتاده افغانستان آغاز کرد تا میزان توانایی نظامی و سیاسی خود را آشکار کند و در صورت کسب موفقیت، گامهای بزرگتری برای تصرف شهرها و استانهای کشور بردارد. اما عوامل متعددی باعث شد که سربازان آموزشدیده ارتش افغانستان و نیروهای امنیتی آن کشور، بهرغم داشتن تجهیزات نظامی و تواناییهای جنگی چشمگیر، از مبارزه در برابر طالبان خودداری کنند و مناطق مختلف آن کشور بدون درگیری، یکی پی دیگری به طالبان واگذار شود.
به همین ترتیب، روند شتابزده و روزافزون عقبنشینی نیروهای ارتش افغانستان و پیشروی طالبان، علاوه بر آن که منجر به تضعیف روحیه سربازان ارتش در نقاط دیگر کشور شد، به جنگجویان طالبان و هواداران آنها روحیه بیشتری بخشید و زمینه پیشروی آنان و گسترش مناطق تحت تصرف این جنبش را فراهم کرد. در مقابل، فراگیر شدن پدیده فساد اداری و اقتصادی، سرگرم بودن مسئولان به بهرهجویی از امکانات دولتی، رقابتهای ناسالم سیاسی، تشدید درگیریهای قومی در دولت أفغانستان، و توطئههای فرامرزی، عوامل دیگری بودند که علاوه بر وحشت از خروج نیروهای آمریکایی، نقش موثری را در فروپاشی دولت افغانستان ایفا کردند.
در نتیجه، انگیزههای درونی و تصمیمگیریهای بیرونمرزی، راه را برای عقبنشینی و شکست پیوسته ارتش افغانستان و پیشروی حیرتآور طالبان هموار کرد و نیروهای آن با تصرف سریع شهرها، خود را به دروازههای کابل رساندند و آماده حمله به پایتخت شدند. وحشت از بازگشت طالبان آنچنان همه جا را فراگرفته بود که اشرف غنی، رئیس جمهوری پیشین أفغانستان، به خارج از کشور گریخت و کابل سرانجام به دست طالبان سقوط کرد.
پس از تصرف سراسر افغانستان به دست طالبان به استثنای استان پنجشیر، اغلب شهروندان افغانستان و حتی رهبران طالبان، بر این عقیده بودند که چالشهای امنیتی در کشور به پایان رسیده است و دیگر از عملیات انتحاری، ترور و بمبگذاری خبری نخواهد بود، زیرا در گذشته طالبان عامل همه ناامنیها و خشونتها بود و اکنون که این جنبش قدرت را به دست گرفته است، آرامش و امنیت همه جا را فرا خواهد گرفت. اما واقعیت تلخ این است که افغانستان حرکت خود را به سمت مرحلهای جدیدی از خشونت و ناآرامی تازه آغاز کرده است و چنین به نظر میرسد که مردم این کشور برای رسیدن به صلح و آرامش، هنوز هم راه دراز و پر فراز و نشیبی را در پیش دارند.
البته حملات انتحاری در فرودگاه کابل که صدها تن کشته و زخمی بهجا گذاشت و موشکپراکنیهای اخیر، نمایانگر آغاز دوره خشونت و ناآرامی در افغانستان است و پیشبینی میشود که عرصه خشونت و وحشت به زودی در سراسر کشور گسترش یابد.
جنگجویان طالبان، بهرغم موفقیتی که در تصرف افغانستان داشتند، در کنترل امنیت کشور و مدیریت بحران هیچ توانایی و تجربهای ندارند و تأمین امنیت کشور با نیروهای نامنظم طالبان که فاقد آموزش نظامی و حتی سواد و فرهنگ شهرنشینی هستند، به هیچ صورتی ممکن نیست. علاوه بر آن، به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، خود عاملی برای جذب جنگجویان وابسته به گروههای تروریستی به آن کشور است؛ بهویژه که به دلیل مبارزه با تروریسم در اغلب کشورهای منطقه، افراطگرایان با تهدیدهای بسیاری روبهرو میشوند و در آرزوی رفتن به زیر سایه پرچم طالبان هستند. جنگجویان وابسته به گروههای تروریستی داعش و القاعده که در چند سال اخیر حضور کمتری در افغانستان داشتند، به زودی پایگاههای قدرتمندی در نقاط مختلف آن کشور تأسیس خواهند کرد و فعالیتهای تروریستی آنها در سطح منطقه، از افغانستان راهاندازی خواهد شد.
بنابراین، میتوان گفت که با آغاز و گسترش فعالیت گروههای تروریستی فرامنطقهای در افغانستان، ماهعسل طالبان به زودی پایان مییابد و شادمانی و افتخار کنونی ناشی از پیروزی در به دست گرفتن قدرت و خروج نیروهای خارجی از کشور، در تلاطم جنگ و خشونتهای پیشرو ناپدید میشود و جنگجویان طالبان، بار دیگر خود را در عمق فشار و چالشهای بیسابقهای خواهند یافت. در گذشته، جنبش طالبان جز جنگ، مسئولیت دیگری نداشت، در حالیکه امروز مسئولیت کل کشور و بیش از ۳۰ میلیون جمعیت بر عهده آن است و باید در برابر همه پاسخگو باشد و در عین حال، با گروههای تروریستی که افراد آنها به سرعت وارد افغانستان میشوند، دست و پنجه نرم کند.
منبع:https://www.independentpersian.com/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.