آمریکا چگونه شکست خورد؟

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
تحولات روزهای اخیر در افغانستان، سبب شده است، حتی دموکرات‌ها و رسانه‌های طرفدار این حزب به این نتیجه برسند که عملکرد دولت بایدن در خروج از افغانستان، یک افتضاح است. فراموش‌کردن تصاویری که طی دو هفته گذشته از فرودگاه کابل منتشر شده، هم برای آمریکایی‌ها و هم‌پیمان‌های ما و هم برای دشمنان آمریکا غیرممکن است.

فعلا به این پرسش نمی‌پردازیم که آیا آمریکا باید از افغانستان خارج می‌شد یا نه. من شخصا با این خروج مخالفم. بایدن و ترامپ، نباید در این مسیر حرکت می‌کردند، اما در هر حال این خروج در حال انجام است و کاملا مشخص است که دولت بایدن برای خروج امن نیروهای نظامی و شهروندان آمریکایی از افغانستان و تخلیه سفارت ما هیچ برنامه‌ریزی نداشت.

تا چهارشنبه هفته گذشته، دولت نتوانسته بود مشخص کند که چه تعداد آمریکایی در افغانستان است و عدد و رقمی که ارائه شد، بسیار کمتر از تخمین‌های قبلی بود. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه دولت بایدن، هنگام اعلام آن به رسانه‌ها گفت: «احتمالا این رقم به‌روز نیست.» از سوی دیگر، صدور ویزای ویژه مهاجرت برای افغان‌‌هایی که طی سال‌های متمادی، به نیروهای آمریکایی در مبارزه با تروریسم در افغانستان کمک کردند، واقعا فرآیند کند و فاجعه‌باری بود. هیچ مشورت نزدیکی با هم‌پیمان‌های آمریکا نشد، به پیشروی سریع طالبان برای تصرف کابل و ساقط‌کردن حکومت افغانستان واکنش نشان داده نشد و همچنین، هیچ برنامه‌ای برای انتقال تجهیزات پیشرفته جنگی از افغانستان وجود نداشت و نتیجه این خروج بی‌برنامه و سریع، اتفاقاتی است که در کابل رخ داده و ادامه خواهد داشت. از سوی دیگر، رقبای ما یعنی چین، روسیه و ایران با خوشحالی در حال از میان بردن بقایای نفوذ آمریکا در منطقه هستند. آنچه در چند هفته اخیر در افغانستان رخ داده، ضعف‌های  بزرگ و ساختاری عملکرد کل دولت آمریکا یعنی رئیس‌جمهور، مقامات کاخ سفید و اعضای دولت را آشکار کرده است.

هر رئیس‌جمهوری از طریق رفتار خود، درخواست‌‌هایی که از زیردستان دارد و رویه‌‌هایی که مورد تاکید اوست، تیم دولت را هدایت می‌کند. به نظر می‌رسد، بایدن از زیردستان خود نخواسته بود برای چنین اقدام مهمی در افغانستان برنامه مفصل و دقیقی تدوین کنند.

بایدن ابتدا اعلام کرد که هدفش، خروج از افغانستان در سالروز حملات یازدهم سپتامبر است. سپس تاریخ خروج کامل را به ۳۱ آگوست تغییر داد، اما ظاهرا برنامه‌ای برای تحقق این هدف تدوین نشده بود و اعضای دولت، صرفا امیدوار بودند همه‌چیز به‌خوبی پیش برود. این در حالی است که اگر قرار بود چنین خروج نظامی عظیمی به‌درستی انجام شود، باید رئیس‌جمهور بر برنامه‌ریزی فراگیر و مفصل و همکاری آژانس‌های  ایالات‌متحده و کشورهای مختلف پافشاری می‌کرد، اما او در این مسیر حرکت نکرد. بایدن باید دقیقا می‌خواست، برنامه‌هایی برای حفظ حقوق بشر در افغانستان، پس از خروج نیروهای آمریکایی از این کشور تدوین و زمینه اجرای این برنامه‌ها فراهم شود، اما چنین درخواستی نکرد. ضروری بود مرتبا گزارش‌های اطلاعاتی از افغانستان و واکنش هم‌پیمان‌های  آمریکا و روند اجرای برنامه‌ها ارائه شود، اما این کار هم انجام نشد. حال سوال مهم این است که اگر چنین گزارش‌هایی تهیه می‌شد، بایدن به آنها توجه می‌کرد؟ به احتمال زیاد، نه.

سپس نوبت به مقامات کاخ سفید می‌رسد. آنها وظیفه داشتند چالش‌های  احتمالی در برابر تحقق اهداف رئیس‌جمهور را پیش‌بینی کنند، نه اینکه صرفا به بحران‌هایی که رخ می‌دهد، واکنش نشان دهند. آنها باید بر برنامه‌ریزی‌های مشترک آژانس‌های آمریکا نظارت می‌کردند، به دیدگاه‌های مخالف گوش می‌دادند و راه‌حل‌هایی برای چالش‌ها مطرح می‌کردند. آنها همچنین باید مشاوره‌های ضروری را به بایدن می‌دادند و کاری می‌کردند که وجهه رئیس‌جمهور نزد افکار عمومی حفظ شود، اما هیچ‌یک از این کارها در برنامه خروج آمریکا از افغانستان انجام نشده یا  به‌طور  کامل انجام نشده است. این نقص‌ بزرگ در عملکرد و کارآیی تیم بایدن نه‌تنها زمینه بحران اخیر در کابل را فراهم کرد، بلکه این نگرانی بزرگ وجود دارد که در بحران‌های آینده که قطعا برای آمریکا رخ خواهد داد، این تیم چه عملکردی خواهد داشت؟

در نهایت، باید به عملکرد کامالا هریس و کابینه آمریکا توجه کرد. آنها طی ماه‌های اخیر، عملا هیچ اقدامی برای برنامه‌ریزی دقیق جهت خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان انجام ندادند. آنها ابتدا سعی کردند بایدن را متقاعد کنند که تاریخ خروج را یازدهم سپتامبر تعیین نکند، اما به نظر می‌رسد، اخبار بد را به بایدن ندادند، پرسش‌های مهم درباره برنامه خروج مطرح نکردند و وظیفه خود را در اجرای سیاست دولت انجام ندادند.

شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد، برنامه خروج از افغانستان، جزو اولویت‌های آنها بوده است. حالا این پرسش‌ها مطرح می‌شود که چرا وزارت خارجه، هنگامی که در ۱۴ آوریل، بایدن برنامه خروج را اعلام کرد، بر سرعت صدور ویزای ویژه برای افغان‌های همکار آمریکا نیفزود؟ چرا پنتاگون طی این مدت، برنامه صحیحی برای خروج نیروهای آمریکایی، تجهیزات نظامی و انتقال غیرنظامیان از افغانستان تدوین نکرد و اجازه داد افغان‌ها در معرض خشونت طالبان و داعش قرار گیرند و حوادث تلخ روزهای اخیر رخ دهد؟ چرا به رویه‌های مربوط به هماهنگ‌کردن آژانس‌های دولت عمل نشد؟ اگر کاخ سفید چنین خواسته‌ای را مطرح نکرد، چرا اعضای کابینه به وظایف خود عمل نکردند؟

تاکنون ده‌ها هزار آمریکایی‌ از افغانستان خارج شده‌اند، اما کل روند خروج یک تراژدی بوده است. ضعف شدید دولت آمریکا در برنامه خروج از افغانستان، در مسائل دیگر هم قابل مشاهده است و اگر این وضعیت تغییر نکند، در آینده افتضاح‌های دیگری رخ خواهد داد.

مانند دوره ریاست‌جمهوری کارتر، این دیدگاه به‌طور  فزاینده در بین رای‌دهندگان ایجاد شده که اساسا دولت بایدن توانایی انجام وظیفه خود را ندارد. هنوز نمی‌توان با قطعیت گفت که دولت بایدن توانایی اداره امور را ندارد، اما آنچه طی دوره خروج آمریکا از افغانستان رخ داد، نشانه‌ای آشکار از ضعف است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟