تأثیر کم عادی‌سازی روابط کشورهای خلیج فارس با اسرئیل، بر ارتباطشان با ایران

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
بحرین روابط دیپلماتیک خود با ایران را از دی‌ماه ۱۳۹۴/ ژانویه ۲۰۱۶، در اقدامی برای ابراز همبستگی با عربستان سعودی، قطع کرده است. در پی هجوم معترضان به ساختمان‌های دیپلماتیک عربستان در ایران، در رابطه با اعدام نمر النمر، روحانی شیعه‌ی عربستانی مخالف، ریاض روابط خود را با تهران قطع کرده بود. در عین این‌که عربستان و ایران امسال در راستای ترمیم روابط خود در حال مذاکره هستند، چندین موضوع اساسی در قلب اختلافات آن‌ها نهفته است که مهم‌ترین آن‌ها جنگ یمن است. در این میان، با وجود این‌که بحرین عمدتاً تنها نظاره‌گر این درگیری بوده، روابطش با جمهوری اسلامی همچنان تیره است. اما پیچیدگی ماجرا از آن رو است که امارات متحده‌ی عربی، به دنبال اتفاقات سال ۱۳۹۴/ ۲۰۱۶، هرگز در قطع روابط با ایران، از دیگر کشورها پیروی نکرد و تا به امروز روابط تجاری و سیاسی خود را با این کشور حفظ کرده است. در تاریخ ۶ شهریور/ ۲۸ اوت، حسین امیرعبداللهیان، وزیر جدید امور خارجه‌ی ایران، و محمد بن راشد آل مکتوم، نخست‌وزیر امارات متحده‌ی عربی، در حاشیه‌ی همایشی در عراق، با یکدیگر دیدار کردند.

در تاریخ ۱۴ مرداد/ ۵ اوت، مراسم تحلیف ابراهیم رئیسی برگزار شد و در پی آن ملاقات‌هایی در این رابطه صورت پذیرفت. ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران در گفتگو با وزیر امور خارجه‌ی کویت که به دیدار وی آمده بود، تأکید کرد “مانعی بر سر راه گسترش تعاملات دو کشور وجود ندارد و معتقدم دوره‌ی جدیدی برای همکاری بین کشورهای منطقه آغاز شده است.” رئیسی همچنین در ملاقات با هیئت اماراتی که برای شرکت در مراسم تحلیف وی به ایران اعزام شده بود، تأکید کرد که “ایران به طور جدی و صادقانه به توسعه‌ی روابط با امارات تمایل دارد. هیچ مانعی سر سر راه گسترش روابط بین دو کشور در زمینه‌های مختلف و به ویژه اقتصاد قرار ندارد.”

اما دیگر کشورهای منطقه هنوز مردد هستند. پس از انتخاب‌شدن رئیسی، عربستان همچنان فاصله‌ی خود را با ایران حفظ کرده است و می‌گوید: “رفتار پادشاهی با ایران، به واقعیت‌های موجود بستگی دارد.” بحرین نیز مستقیماً در رابطه با انتقال قدرت در تهران اظهار نظری نکرده است. با این حال، این کشور پس از آن‌که یک فعال حقوق بشر بحرینی از تشکیل یک کمیته‌ی بین‌المللی برای پیگیری اتهامات نقض حقوق بشر رئیسی خبر داد، از وقوع بحرانی دیپلماتیک با ایران جلوگیری به عمل آورد. وزارت خارجه‌ی بحرین فوراً بیانیه‌ای صادر کرد و در آن تصریح کرد این ابتکار عمل “نماینده‌ی سیاست همیشگی بحرین، مبنی بر پایبندی به اصول همسایگی خوب، و عدم دخالت در امور داخلی سایر کشورها را نیست.”

تمامی این اتفاقات در شرایطی رخ می‌دهد که روابط بحرین و امارات با اسرائیل، عادی‌سازی شده است؛ کشوری که از بدو بنیان‌گذاری آن در سال ۱۳۲۷/ ۱۹۴۸ تا زمان امضای پیمان آبراهام، دشمن تلقی می‌شد. این پیمان پاییز گذشته، تحت نظارت ایالات متحده منعقد شد و هدف آن تا حدی مقابله با تهدید ایران در سراسر منطقه بود.

عادی‌سازی روابط در بسیاری از دیگر مناطق خلیج فارس نیز صورت گرفته است. در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس (GCC) در دی ۱۳۹۹/ ژانویه ۲۰۲۱، عربستان اعلام کرد که گروه چهارگانه‌ی عرب (بحرین، مصر، عربستان و امارات) با قطر آشتی کرده و به اختلافاتی که در سال ۱۳۹۶/ ۲۰۱۷ شعله گرفت، پایان داده است. بخشی از انگیزه‌ی بایکوت قطر، اتهاماتی بود مبنی بر این‌که قطر روابط نزدیک خود را با ایران حفظ می‌کند؛ امری که به ضرر باقی منطقه است.

 

روابط درونی

دکتر آلاء الشهابی، پژوهشگر بحرینی در دانشگاه لندن، به امواج.میدیا گفت: “اختلافات بین قطر و بحرین سابقه‌ای بسیار طولانی‌تر از [درگیری قطر] با عربستان دارد. این اختلاف در رسانه‌ها و مرزها به شدت تشدید شده است و مصالحه‌ی امروز را با مشکل مواجه کرده است.” شهابی خاطرنشان کرد این امر به ویژه در شرایطی که با توجه به مصالحه‌ی قطر با عربستان، این کشور در برابر بحرین در موضع قدرت قرار دارد، صادق است. به استدلال وی در حال حاضر در رفتار دوحه، به هیچ وجه نشانه‌ای از کنارگذاشتن اختلافات خود با منامه وجود ندارد.

به باور شهابی، رسانه‌های بحرینی دائماً با شخصی‌سازی اختلافات دوجانبه، قطر را مورد هجمه قرار داده و اعضای خانواده‌ی سلطنتی قطر را هدف قرار داده‌اند. از دید وی، این امر یکی از دلایلی است که قطر از آشتی با بحرین سر باز زده است. او همچنین خاطرنشان کرد که درخواست وزیر بحرین مبنی بر بازگشت الزبره به مناطق تحت حکومت خاندان آل خلیفه، تحریک پرونده‌ای قدیمی و بسیار حساس میان دو خانواده است. شایان ذکر است که الزبره از زمین‌های اجدادی خانواده آل خلیفه محسوب می‌شود و در شمال غربی شبه جزیره‌ی قطر واقع شده است و منامه و دوحه مدعی مالکیت آن هستنند. علی‌رغم دخالت و حکم دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ) در سال ۱۳۷۳/ ۱۹۹۴، الزبره تا به امروز همچنان موضوعی بحث‌برانگیز میان دو کشور است.

نکته‌ی درخور توجه دیگر این است که بحرین پیش‌تر اعلام کرده بود قطر به دو دعوت‌نامه‌ای که این کشور در جهت دیدارهای دوجانبه برای بحث درباره‌ی بحران میان دو کشور، پس از مصالحه‌ی شورای همکاری خلیج فارس در دی‌ماه/ ژانویه به دوحه فرستاده، “پاسخ” نداده است. افزون بر این، اقداماتی در راستای تحریم روابط دیپلماتیک، تجارت و پروازها به قطر، همچنان به قوت خود اجرا می‌شود.

سلطان العامر، تحلیلگر عربستانی معتقد است که مسائل بین کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس، “ریشه در مشکلات عمیق ساختاری دارد. طی حمله‌ی عراق به کویت، شورای همکاری خلیج فارس نتوانست از کشورهای عضو خود محافظت کند و هر کدام مجبور شدند از طریق توافق‌های دوجانبه با آمریکا و دیگر کشورهای غربی، به صورت جداگانه از دفاع خود اطمینان یابند. این امر نیاز آن‌ها را به نقش شورا به عنوان نهادی امنیتی و داوری بین آن‌ها کاهش داد.”

عامر در مصاحبه با امواج.میدا اظهار داشت: “در پایان دهه‌ی ۱۳۷۰/ ۱۹۹۰ و با تغییر رهبری برخی از کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس، با استفاده از امنیتی که پایگاه‌های آمریکایی ارائه می‌دادند، سیاست‌های خارجی کم‌کم استقلال یافتند. در پایان دهه‌ی ۱۳۸۰/ ۲۰۰۰، به ویژه با شروع بهار عربی، این سیاست‌ها رنگ و بوی برخورد و تضاد به خود گرفت.”

 

روابط ایران و اسرائیل

در رابطه با روابط شورای همکاری خلیج فارس با اسرائیل و ایران، شهابی اظهار داشت: “برخی از کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس برای امضای توافق‌نامه‌ی امنیتی و دیپلماتیک با اسرائیل، که یکی از شروط خروج آمریکا از منطقه بود، عجله کردند.” وی در ادامه گفت که این امر به تقویت جبهه‌ی ضد ایران کمک کرده، اما در عین حال به اسرائیل نیز نفوذ مستقیم بیشتری در منطقه بخشیده است؛ موضوعی که با قصد اسرائیل، به “ایجاد پایگاه‌های نظامی اسرائیلی در امارات” آشکار شد.

اما این موضع در منطقه عادی نیست، چراکه بسیاری از دولت‌ها، در قبال اسرائیل و ایران سیاست‌هایی تا حدی متناقض اتخاذ کرده‌اند. عامر به امواج.میدیا گفت: “روابط با اسرائیل لزوماً منافاتی با روابط با ایران ندارد.” وی با اشاره به ادعای ایران در مورد سه جزیره در نزدیگی تنگه‌ی هرمز، اظهار کرد: “به عنوان مثال، امارات از قوی‌ترین روابط با اسرائیل بهره‌مند است، با این وجود، علی‌رغم اشغال جزایر اماراتی به دست ایران، با این کشور نیز روابط خوبی دارد.” به طور مشابه، قطر و عمان نیز، در حالی که سابقاً حتی میزبانی تأسیسات نظامی آمریکا را برعهده داشتند، به خوبی روابطشان را با هر دو کشور آمریکا و ایران حفظ کرده‌اند. حتی موضع عربستان نیز تا حدودی مبهم است. اگرچه پادشاهی عربستان هیچ تلاشی نکرده است که در راستای تعامل با اسرائیل در راهی که بحرین و امارات پیمودند قدم بگذارد، اما مدت‌هاست که یکی از نزدیکترین شرکای واشنگتن در منطقه است. در عین حال، ریاض برای آشتی با تهران پیش‌قدم شده است.

بحرین یکی از معدود کشورهای منطقه است که روابط قوی خود را با اسرائیل حفظ کرده است و در عین حال به خصومت شدید با ایران ادامه می‌دهد. اما این یک استثنا است و قاعده نیست.

بحث عادی‌سازی روابط با اسرائیل همیشه این بوده است که جبهه‌ای متحد در برابر نفوذ مشکل‌ساز ایران در منطقه تشکیل شود. اما مواضع متناقض اکثر کشورهای خلیج فارس در قبال ایران، نشان می‌دهد که این بحث چندان هم تأثیرگذار نیست.

در واقع، عادی‌سازی روابط با اسرائیل ممکن است بیشتر به ایالات متحده مربوط باشد تا با اسرائیل یا حتی ایران. عامر معتقد است که “رژیم‌های حاکم در [امارات و بحرین] تصور می‌کنند که نزدیک شدن به اسرائیل باعث تسریع در معاملات تسلیحاتی با آمریکا، جلب حمایت این کشور، تقویت اتحادهای منطقه‌ای و تبادل تخصصی و فنی بیشتر در زمینه‌ی اطلاعاتی، نظارتی و موارد مشابه می شود.”

در نهایت، عادی‌سازی روابط با اسرائیل تجلی خروج آمریکا از منطقه است و بسیاری از کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس آن را حقیقتاً پاسخی عملگرا به تغییر محیط ژئوپلیتیک می‌دانند.

 

منبع:https://amwaj.media

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟