اندیشکده جریان ؛ به قلم: کامران کرمی
بیانیه مشترک آمریکا و اعضای شورای همکاری خلیج فارس درباره ایران و در آستانه مذاکرات احیای برجام ناظر بر یک رویکرد جدید است که در ارتباط با مسئله تنش زدایی عربستان و امارات با جمهوری اسلامی ایران و تقویت همکاری های اقتصادی بهعنوان مشوقی برای شکلگیری توافق بین ایران و 1+4 و فراهمکردن زمینههای بازگشت آمریکا به برجام است.در این میان این بیانیه همزمان بر مسائل موشکی و رویکرد ثباتزدای ایران در منطقه تاکید کرده که حائز اهمیت و توجه است. تبیین این رویداد در قالب چند سناریو میتواند به فهم دقیقتری از روندهای جاری منجر شود.
ابعاد ماجرا
آمریکا و اعضای شورای همکاری خلیج فارس 17 نوامبر-27 آبان بعد از برگزاری جلسه کارگروه خود درباره ایران که در مرکز کنفرانسهای شاهزاده سعود الفیصل شهر ریاض برگزار شد، بیانیه مشترکی صادر کردند. در این بیانیه ضمن استقبال از آغاز دور جدید مذاکرات هستهای تاکید شده که تعمیق روابط اقتصادی با ایران بعد از لغو تحریمها به نفع منطقه است.
آمریکا و اعضای شورای همکاری خلیج فارس در این بیانیه تصریح کردند که برنامه هستهای ایران منشأ نگرانیهای جدی است. در این بیانیه آمده است: «اگر ایران به تشدید بحران هستهای ادامه دهد، تلاشهای دیپلماتیک موفق نخواهد شد.»
آمریکا و اعضای شورای همکاری خلیج فارس همچنین ضمن متهمکردن ایران به حمایت از شبهنظامیان در منطقه، تاکید کردند که برنامههای موشکی ایران یک تهدید به شمار میرود. در بخش دیگری از این بیانیه ایران به استفاده از موشکهای بالستیک و پهپاد برای حمله به زیرساختهای حیاتی در عربستان متهم شده است.
اما بیانیه صادره از سوی این کارگروه در ارتباط با نشست وزرای خارجه آمریکا و اعضای شورای همکاری خلیج فارس در تاریخ 23 سپتامبر 2021 است که مقرر شده بود در تاریخ 17 نوامبر 2021- 27 آبان 1400، در دفتر مرکزی شورای همکاری خلیج فارس در ریاض تشکیل شود.
این کارگروه در تاریخ 3 نوامبر 2015 و در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما تشکیل گردید و قرار بر این شد تا جلسات خود را به شکل سالانه در جهت گفتگو در زمینه مسائل و مشکلات مربوط به امنیت و ثبات خلیج فارس برگزار کند.
در واقع این کارگروه 5 ماه بعد از توافق برجام در 14 ژوئن 2015 و 2 ماه قبل از اجرایی شدن برنامه جامع اقدام مشترک در ژانویه 2016 تشکیل گردید که هدف آن نوعی تضمین به شرکای آمریکا در خلیج فارس مبنی بر این گزاره بود که توافق برجام منجر به تغییر نگاه آمریکا به امنیت متحدان خود نخواهد شد، که البته این مسئله با قطع روابط دیپلماتیک عربستان با ایران و سپس در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ مسیر کاملا متفاوتی را طی نمود.
جو بایدن رئیس جمهوری جدید آمریکا نیز تلاش دارد این مسیر را در جهت همان نگاه اوباما، اما با تاکید و توجه به تحولات حادث شده و همچنین تجربه ناکام برجام اصلاح کند و ادامه دهد. در واقع القای این تصویر که رویکرد بایدن هوشمندانهتر و ناظر بر پویاییهای موجود است که البته با توجه به راهبرد سردرگم آمریکا در منطقه با اما و اگرهای زیادی در تحقق مواجه است.
همزمان با بیانیه صادره از سوی آمریکا و شورای همکاری، لوید آستین وزیر دفاع آمریکا راهی امارات و بحرین شد و رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران نیز با مقامات امارات، بحرین، قطر، عربستان و رژیم صهیونیستی دیدار کرد. در بیانیه وزارت خارجه آمریکا درباره سفر رابرت مالی آمده بود که او در این سفر رویکردهای آمریکا در مورد طیف وسیعی از نگرانیها از ایران و از جمله فعالیتهای بیثبات کننده آن در منطقه را هماهنگ خواهد کرد.
سه سناریو محتمل
در این چارچوب می توان سه سناریو را از بیانیه صادره و سفر وزیر دفاع آمریکا و سفر نماینده ویژه آمریکا در امور ایران مطرح کرد که به ترتیب از امکان و احتمال تحقق بیشتری برخوردار است:
سناریوی اول:
تاکید و تقویت مسیر تنش زدایی با ایران و همزمان جلب رویکرد شورای همکاری برای مواجهه با توافق احتمالی است. رویکرد اصلی آمریکا برای مواجهه با ایران مسیر بازگشت به برجام و تنش زدایی منطقه ای عربستان و امارات با ایران است.
در واقع مقامات دولت بایدن با تجربهای که از رویکرد ناکام اوباما برای جلب توجه اعضای شورای همکاری بهخصوص عربستان و همچنین تا حدی امارات عربی متحده دارند، در تلاش هستند تا رویکرد اقتصادی عربستان و امارات در منطقه را در ارتباط با برجام قرار دهند که میتواند زمینه مناسبتری را برای تقویت مسیر اقتصاد فراهم کند.همزمان با حمایت از رویکرد امارات و عربستان در بازکردن مسیر تنشزدایی با ایران در قالب گفت وگوها و سفرهای دوجانبه، ادراک مبتنی بر تهدیدی که در نزد این دو بازیگر در زمان توافق سال 2015 بود، تعدیل کنند.
راب مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران در گفت وگوی روز جمعه 5 آذر تاکید کرد: «دو مسیر پیشرو وجود دارد، یک راه، بازگشت به برجام است که در آن صورت ما، کشورهای حوزه خلیج فارس، آماده هستیم تا روابط دیپلماتیک و اقتصادی خود را با ایران گسترش دهیم. این چیزی است که شورای همکاری میگویند که خواهان انجام آن هستند و میخواهند منطقه را از نظر اقتصادی و دیپلماتیک کامل کنند.»
مالی در خصوص مسیر دوم هم گفت: «اما اگر ایران، به توافق بازنگردد، اگر به تشدید و افزایش پیشرفتهای هستهای خود ادامه دهد، این در بسته خواهد شد. ایران بار دیگر عامل بحران عدم اشاعه خواهد شد.» در واقع صراحتی که در تاکید مالی بر مسیر اول وجود دارد، را نمیتوان در مسیر دوم لمس کرد که این مسئله به همان موضوع مهم ابهام راهبردی آمریکا در قبال ایران باز میگردد که جایگزین مشخص و قابل پیادهسازی برای عدم توافق چیست؟
در این میان هم آمریکاییها در دل سناریوی احیای کامل برجام، امکانسنجی توافق موقت با ایران را نیز با اعضای شورای همکاری و اینکه این مسیر میتواند جایگزینی برای مدیریت موقتی تنشها و مسیردستیابی رسیدن به مصالحه و احیای کامل برجام باشد یا خیر را در میان گذاشتهاند.
سناریو دوم:
از همین مسیر است که آمریکاییها به دنبال این هستند که اگر مسیر توافق احیای کامل برجام و همچنین توافق موقت شکست خورد و ایران مقصر عدم بازگشت به تعهدات متقابل شناخته شد، بتوان رویکرد منطقهای را در ارتباط با رویکرد 1+4 قرار دهند و زمینه را برای اجماع بینالمللی علیه تهران فراهم کنند. که این مسیر بازگشت قطعنامهها، گسترده شدن تحریمها و شناسایی دیگر ظرفیتهایی است که میتواند مانع از فرسایشی شدن روندی باشد که در برهه 1389 تا اوائل 1392 و همچنین اردیبهشت 1397 تا دوره کنونی اتفاق افتاد. از اینرو مشخصشدن خطوط قرمز وجهتمایز این مسیر با دورههای قبل است که زمینه برای اقدام فوریتر نظامی را محتمل خواهد کرد.
سناریو سوم:
شکلگیری این سناریو که از دل سناریو دوم مهیا خواهد شد، بستگی به سطح تنش بوجود آمده، می تواند زمینههای اقدام نظامی از سوی آمریکا و رژیمصهیونیستی را فراهم کند. بویژه که مسئله غنیسازی 60 درصدی ایران و رد شدن از نقطه گریز هستهای کاملا مورد رصد بازیگران درگیر در پرونده هستهای و بازیگران منطقهای قرار داد. مواجهه با این سناریو بهخصوص با توجه به سطح ارتباطات نمایان و مستتر رژیم صهیونیستی با عربستان، بحرین و امارات میبایست بسیار مورد توجه و دقت نظر قرار گیرد.