موضع روسیه متناسب با شرایط به سرعت تغییر کرد. اگر در بعدازظهر ۵ ژانویه، کرملین اعتقاد خود را ابراز کرد که “دوستان قزاق میتوانند مشکلات داخلی خود را به تنهایی حل کنند”، در اواخر عصر همان روز، بیانیه نخست وزیر ارمنستان، رئیس ایالتی این سازمان در وب سایت رسمی خود نشان داد که تصمیم در مورد معرفی نیروهای حافظ صلح قبلا پذیرفته شده است. وزارت خارجه روسیه بعداً این بحران را تلاشی “با الهام از خارج” برای تضعیف یکپارچگی کشور توصیف کرد. سخنان بعدی رهبر روسیه در مورد استفاده از “فناوریهای میدان” نشان میدهد که رویدادهای قزاقستان به عنوان نتیجه نفوذ خارجی، به قیاس با رویدادهای گرجستان یا اوکراین، تلقی میشود. با این حال، روسیه در چنین ارزیابیهایی تنها نیست. به نظر میرسد یک درس برای آینده این باشد که سایر رهبران کشورهای CSTO نیز در صورت بروز چنین بحرانهایی مایلند از حمایت نظامی این سازمان برخوردار شوند. نمایندگان رسمی ارمنستان به ریاست سازمان پیمان امنیت جمعی قبلا ابراز امیدواری کرده اند که “در آینده اگر ارمنستان در وضعیت مشابهی قرار گیرد، همان کمکها ارائه خواهد شد.” این انتظار که روسیه در صورت وقوع شورشها به کمک بیاید، این پتانسیل را دارد که بر استراتژیهای رهبران کشورهای عضو در برخورد با مشکلات داخلی تأثیر بگذارد.
بحران سیاسی در قزاقستان، تحول سریع موضع رسمی روسیه، و متعاقب آن استقرار نیروهای حافظ صلح سازمان پیمان امنیت جمعی، مجموعه ای از سوالات را در مورد پتانسیل حفظ صلح آینده این سازمان ایجاد میکند.
طبق وقایع نگاری رسمی وقایع، ریاست جمهوری قزاقستان، در چهارمین روز تظاهرات گسترده، در شامگاه ۵ ژانویه، توکایف با درخواست برای اعزام نیرو “به دلیل تهدید امنیت ملی و حاکمیت” قزاقستان، به سازمان پیمان امنیت جمعی مراجعه کرد. موضع روسیه متناسب با شرایط به سرعت تغییر کرد. اگر در بعدازظهر ۵ ژانویه، کرملین اعتقاد خود را اعلام کرد که “دوستان قزاقستان میتوانند مشکلات داخلی خود را به تنهایی حل کنند”، در اواخر عصر همان روز، بیانیه نخست وزیر ارمنستان، رئیس دورهای این سازمان در وب سایت رسمی خود نشان داد که تصمیم در مورد معرفی نیروهای حافظ صلح قبلا پذیرفته شده است. تا ظهر روز ۶ ژانویه، وزارت خارجه روسیه بحران را “الهام گرفته از خارج” توصیف کرد که تلاشی برای تضعیف یکپارچگی کشور است. سخنان بعدی رهبر روسیه در مورد کاربرد “فناوریهای میدان” نشان میدهد که رویدادهای قزاقستان، در قیاس با رویدادهای گرجستان یا اوکراین، به عنوان نتیجه نفوذ خارجی تلقی میشود. اما روسیه در چنین ارزیابیهایی تنها نیست.
اهداف ایجاد نیروهای جمعی CSTO
فعالیت صلحبانی CSTO در مراحل ابتدایی خود است. تنها در ژوئن ۲۰۲۱، بحث در مورد “انطباق رویههای حفظ صلح کشورهای عضو CSTO با الزامات و استانداردهای سازمان ملل” در سطح معاون دبیرکل سازمان ملل آغاز شد. اگرچه “تصمیم اساسی” در مورد تشکیل نیروی واکنش سریع جمعی (CRRF) در پایان سال ۲۰۰۸ گرفته شد و توافق نامه مربوطه در دسامبر ۲۰۱۰ توسط روسیه امضا و تصویب شد، فعالیت در این قالب تا وقایع اخیر در قزاقستان محدود به تمرینات مشترک و نمایش روابط متحدانه بود – چه در مرز ازبکستان و تاجیکستان با افغانستان، چه در بلاروس و یا حتی در ارمنستان. علیرغم تفاهم نامه همکاری امضا شده با سازمان ملل در سال ۲۰۱۲، نیروهای جمعی CSTO هرگز در مأموریتهای حفظ صلح سازمان ملل شرکت نداشته اند و بنابراین آنها تجربه اثبات شده و “قوانین استفاده از سلاح” که برای همه شرکت کنندگان قابل درک باشد را ندارند.
به دلایل واضح، هیچ یک از کشورهای عضو سازمان پیمان امنیت جمعی، به جز روسیه، تجربه استقرار نیروهای حافظ صلح خود را در خارج از کشور ندارند. تجربه ارمنستان محدود به شرکت در ماموریتهای تحت فرماندهی خارجی (عراق، افغانستان، لبنان، مالی، کوزوو و غیره) است. سایر کشورهای عضو فقط تجربه تمرینات مشترک را دارند. به هر حال، با توجه به شرایط سیاسی داخلی در ارمنستان، مشارکت نیروهای حافظ صلح این کشور بدون مسئله نبود – یکی از نقاط عطف انقلاب مخملی در سال ۲۰۱۸، فرار هنگ حافظان صلح در ایروان و پیوستن آنها به اعتراضات پاشینیان در روز قبل از استعفای نخست وزیر سرکیسیان بود. طی سالهای گذشته، ارمنستان تلاشهای دیپلماتیک زیادی برای متقاعد کردن کرملین در مورد نیاز به ایجاد یک نیروی مشترک CSTO و توسعه مکانیسمهایی برای استفاده از زور انجام داده است. منافع رسمی ایروان کاملا قابل درک بود – تضمین شفاهی کمک نظامی مسکو، از جمله از طریق سازمان پیمان امنیت جمعی، در صورت تشدید مناقشه قره باغ کوهستانی باید با ضمانتهای قانونی پشتیبانی میشد. در نتیجه نه جنگ ۴۴ روزه ۲۰۲۰ و نه تهاجم فرامرزی نیروهای آذربایجان به جنوب و جنوب شرق ارمنستان از ماه مه ۲۰۲۱ به بهانه تعیین و تحدید مرزهای دولتی از سوی سازمان پیمان امنیت جمعی واکنشی به دنبال نداشت. در مورد اول، دبیر مطبوعاتی رئیس جمهور روسیه از قبل اعلام کرد که تعهدات سازمان پیمان امنیت جمعی در قبال قره باغ کوهستانی “کاربردی ندارد” و در مورد دوم هم هیچ درخواست رسمی “مناسب” از ایروان وجود ندارد. تشریفات قانونی که برگ برنده سیاسی به سایر اعضای سازمان پیمان امنیت جمعی داد این بود که ماده ۲ پیمان امنیت جمعی که پاشینیان به آن اشاره کرده و دستورات مربوطه را به وزیر دفاع داده است، فقط شامل “مشاورههای فوری” است و نه کمک نظامی. رئیس جمهور قزاقستان، توکایف در یک درخواست رسمی به ماده ۴ اشاره کرد که خواستار ارائه “کمک فوری و ضروری از جمله کمک نظامی” است.
فقدان حمله مسلحانه از خارج به قزاقستان با اظهاراتی از سوی توکایف مبنی بر اینکه این کشور “توسط گروههای تروریستی مورد حمله قرار گرفته است، جبران شد. به طور رسمی، ماده ۴ پیمان امنیت جمعی (۱۹۹۲) تجاوز را تنها به عنوان یک پدیده فرامرزی تفسیر میکند (حمله مسلحانه که امنیت، ثبات، تمامیت ارضی و حاکمیت را تهدید میکند) که برای توصیف وضعیت مرز ارمنستان و آذربایجان از ماه مه ۲۰۲۱، مناسبتر است، اما به هیچ وجه در مورد قزاقستان کاربرد ندارد. ماده ۲ موافقتنامه نیروهای واکنش سریعCSTO (2010) همچنین وظایف اصلی این نیروها را از نظر تهدیدهای منحصراً خارجی به تفصیل شرح میدهد.
طی ۱۰ سال گذشته، کشورهای عضو CSTO یک مبنای قراردادی مهم برای حفظ صلح ایجاد کردهاند و آخرین بسته اسناد در ایروان در جلسه سپتامبر ۲۰۲۱ امضا شد. با این حال، همانند سایر سازمانهای نظامی-سیاسی منطقه ای، تصمیم برای اعزام نیرو همچنان یک اقدام سیاسی مبتنی بر اراده دولت پیشرو (در این مورد روسیه) است که بار اصلی – سیاسی، مالی و غیره را بر عهده خواهد داشت.
CSTO و درگیریها: تجربه تاریخی
قبل از تصمیم گیری در ۶ ژانویه ۲۰۲۲، روسیه و سازمان پیمان امنیت جمعی ترجیح میدادند به کشورهای عضو این سازمان نیرو اعزام نکنند و خود را به بیانیههای سیاسی محدود کنند. از این دست موارد زیاد بود.
اگرچه در اعتراضات جنوب غربی قزاقستان در سال ۲۰۱۱، دخالت نیروهای CSTO اساساً مورد نیاز نبود، زیرا نیروهای محلی خود مشکل را حل کردند، یک سال قبل از آن- در ژوئن ۲۰۱۰ – در سطح رئیس جمهور وقت روسیه مدودف، تصمیمی اساسی برای عدم مداخله در یک درگیری داخلی که به درگیریهای بین قومی در جنوب قرقیزستان تبدیل شد، گرفته شد. رزا اوتونبایوا، رئیس موقت این جمهوری آسیای مرکزی، بعداً روسیه را به انفعال متهم کرد.
هنگام تشدید تنشهای دورهای در مرزهای بین دولتی ارمنستان و آذربایجان، دبیرکل سازمان پیمان امنیت جمعی اظهاراتی را بیان کرد و پس از جنگ آوریل ۲۰۱۶ نیز شورای وزیران سازمان پیمان امنیت جمعی از توافقات انجام شده حمایت کرد که تاثیر چندانی چه “بر روی زمین” یا در سطح دیپلماتیک نداشت. از این رو، جریانهای مخالف ارمنستان، از جمله نخست وزیر فعلی، پاشینیان، به دلیل عدم وجود موضع رسمی در مورد نقض دورهای رژیم آتش بس در مناقشه قره باغ کوهستانی، از جمله نقض آتشبس در امتداد مرز بین دولتی، اغلب به شدت از CSTO انتقاد میکردند. در تلاش برای حفاظت از مشروعیت سازمان، رهبری ارمنستان، از جمله پس از “جنگ کوچک” در اوت ۲۰۱۴ معمولاً به عدم نیاز به چنین اقداماتی اشاره میکرد. اما تا سال ۲۰۲۲، وضعیت تغییر کرد. تشدید تنش در مرزها و استفاده از سلاح توسط آذربایجان (مثلاً در ۱۱ ژانویه) علیه ارمنستان که در جنگ شکست خورد یا در خود قره باغ کوهستانی که اکنون نیروهای حافظ صلح روسی در آن مستقر هستند، به چالشی برای ایروان و برای اقتدار روسیه و CSTO تبدیل شده است.
در مورد قزاقستان، تصمیم برای اعزام ۲۵۰۰ نیرو علیرغم این واقعیت که بحران کنونی که به عنوان یک اعتراض اجتماعی آغاز شد، عمدتاً ماهیت درون نخبگانی دارد، با سرعت گرفته شد، اگرچه مقامات قزاقستان ادعا میکنند که متعاقباً حقایق مشارکت مزدوران خارجی در آنچه کودتا خوانده میشود را منتشر خواهند کرد.
مولفههای ارزیابی ماموریت در قزاقستان
اعزام نیروهای حافظ صلح به قزاقستان به صورت اضطراری از ۶ ژانویه و اعلام آغاز خروج تدریجی آنها از ۱۳ ژانویه سؤالات زیادی را از نظر ارزیابی اثربخشی و آینده چنین عملیاتی تحت پرچم CSTO ایجاد میکند. ویژگیهای این مأموریت – نوع مأموریت، چارچوب زمانی، قوانین درگیری، چرخش نیروها، تأمین مالی، جغرافیا- بسته به درجه تشدید تنش در این مرحله متفاوت تفسیر میشوند.
تصمیم گیری در پایتختهای کشورهای عضو سازمان پیمان امنیت جمعی با مسکو هماهنگ شد، اما با عجله اجرا شد. همه کشورها به طور رسمی استفاده از تجربه بین المللی را که مستلزم عملیات دقیق است، کنار گذاشته اند. با این حال، عجله را میتوان با این واقعیت توضیح داد که بحران در قزاقستان به سرعت توسعه یافت و واکنش باید سریع میبود. بنابراین، به عنوان مثال، در تصمیم دولت ارمنستان بدون هیچ اشاره ای به چارچوب زمانی، اصول چرخش نیروها، اندازه گروه، بودجه و سایر پارامترها، فقط به تصمیم شورای CSTO در ۶ ژانویه اشاره میشود. در بلاروس نیز تصمیم گرفتند از شفاف سازی این موضوعات خودداری کنند. وضعیت مشابهی در جمهوریهای آسیای مرکزی ایجاد شده است. در مورد روسیه، ماده ۱۰۲ قانون اساسی مسئله استفاده از نیروهای مسلح در خارج از کشور را در صلاحیت شورای فدراسیون قرار میدهد. مثلاً در مورد قره باغ چنین تصمیمی گرفته شد، اما این اتفاق یک هفته پس از استقرار این نیروها روی زمین افتاد. مقامات روسیه تصمیم گرفتند عملیات در قزاقستان را تحت پرچم CSTO قرار ندهند و خود را به تصمیم فرمانده کل نیروهای مسلح یعنی رئیس جمهور فدراسیون روسیه محدود کنند. به هر حال، این یک چرخش جالب از نظر حقوقی است، زیرا به طور رسمی این وضعیت تصمیم گیری سیاسی را تنها به رئیس دولت واگذار میکند. از این نظر، ارجاع به قطعنامه مورخه ۲۰۰۹ شورای فدراسیون (مشابه همتای آمریکایی ۱۹۷۳) نیاز به بحث بیشتری دارد، زیرا برای مثال، در مورد قره باغ کوهستانی، شورای فدراسیون تصمیم جداگانهای گرفت.
مولفههای تعیین شده ماموریت نیز به نوبه خود ارزشی بررسی دارند. اول دستورکار و اهداف مأموریت است. به طور رسمی، مشخص نیست که سازمان پیمان امنیت جمعی چه دستوری را برای مأموریت قزاقستان مدنظر قرار داده است – کلمات “تثبیت و عادی سازی وضعیت” در بیانیه مطبوعاتی CSTO مورخ ۶ ژانویه ممکن است تفسیرهای متفاوتی داشته باشند. قبلاً در ۹ ژانویه پیامی منتشر شد مبنی بر اینکه ستاد مشترک CSTO به همراه دبیرخانه “اقداماتی را برای عادی سازی وضعیت در قزاقستان” تصویب کرده است. اما در واقع، ماموریت حافظان صلح حمایت از دولت در تلاش برای عادی سازی وضعیت در پس زمینه اعتراضات بود که خیلی سریع از اجتماعی به شورش مسلحانه تبدیل شد. حافظان صلح با وظیفه نگهبانی از تأسیسات دولتی باقی ماندند، با این حال، حتی این مأموریت محدود آنها باعث نارضایتی ساکنان محلی شد.
دوم قوانین استفاده از سلاح است. هنگامی که نیروهای CSTO شروع به ورود به قزاقستان کردند، رئیس جمهور توکایف به مجریان قانون محلی دستور داد برای کشتن شلیک کنند. به طور کلی، قوانین استفاده از سلاح در مأموریتهای حفظ صلح احتمالاً مهمترین مؤلفه عملیات مؤثر است و ممکن است بسته به دستور (صلحسازی، حفظ صلح، اجرای صلح، نظارت بر رعایت توافقات و غیره) متفاوت باشد. ناتو (خود سازمان و بسیاری از کشورهای عضو) و سازمان ملل قوانین نسبتاً دقیقی دارند که بر اساس تمرین “در زمین” و حجم عظیمی از تحقیقات کارشناسی تدوین شده است.
برای CSTO، این موضوع جدید است، بنابراین بهترین سناریو برای آن محدود کردن واقعی ماموریت به حفاظت از تأسیسات دولتی و تلاش برای جلوگیری از تماس با مردم غیرنظامی بود، زیرا استفاده از زور در خیابانها میتواند وضعیت را پیچیده کند و به اقتدار سازمان ضربه بزند. همانطور که محققان در منطقه خاطرنشان میکنند، “احساسات ناسیونالیستی در جامعه قزاقستان سال به سال قویتر میشود” و اگر اعتراضات سیاسی-اجتماعی اخیر انگیزههای ضد روسی داشته باشد، نه تنها “دوران نظربایف” پایان مییابد، بلکه گرایش نخبگان جدید به سمت مسکو نیز بسیار کاهش خواهد یافت. واکنش عصبی ترکیه به معرفی نیروهای حافظ صلح عمدتا روسی یکی از شاخصهای این رقابت ژئوپلیتیکی برای قلب آسیای مرکزی است.
تماس حداقلی با معترضان و “حضور منظم” به روسیه اجازه داد تا بار دیگر اولویت خود را در فضای پس از شوروی حفظ کند، تا به رهبران جمهوریهای شوروی سابق اطمینان دهد که میتوان به آن امیدوار بود، بدون اینکه آسیب سیاسی متحمل شوند. در واشنگتن نیز با این امر مخالفت جدی نشد. چند بیانیه از سوی وزارت امور خارجه تنها یک امر رسمی در پشت صحنه مذاکرات مهمتر در ژنو است.
سوم، بازههای زمانی. نیروهای حافظ صلح سازمان پیمان امنیت جمعی هر چه بیشتر در قزاقستان حضور داشته باشند، احتمال تحریکات بیشتر میشود و حتی حفاظت از تاسیسات کلیدی نیز دشوارتر میشود. هرگونه خشونت علیه نیروهای حافظ صلح ماهیت ماموریت و دامنه عملیات را تغییر میدهد. به عنوان مثال، در قره باغ کوهستانی، جایی که آذربایجان به “حمله خزنده” و شلیک به اهداف غیر نظامی ادامه میدهد، نیروهای حافظ صلح بی طرف میمانند و در غیاب یک دستور بین المللی، نقش خود را به میانجیگری بین طرفین و نظارت بر رژیم آتش بس که ویژگی عملیات دوران جنگ سرد بود، محدود میکنند. در واقعیتهای قزاقستان، تنها یک طرف برای CSTO وجود دارد – دولت. سایر عناصر تروریست یا حامیان نامشروع میدان اعلام شدهاند که افسران محلی مجری قانون علیه آنها اقدام میکنند.
به نظر میرسد یک درس برای آینده این باشد که سایر رهبران کشورهای CSTO نیز در صورت بروز چنین بحرانهایی مایلند از حمایت نظامی این سازمان برخوردار شوند. نمایندگان رسمی ارمنستان به ریاست سازمان پیمان امنیت جمعی قبلا ابراز امیدواری کردهاند که “در آینده اگر ارمنستان در وضعیت مشابهی قرار گیرد، همین کمکها ارائه خواهد شد.” این انتظار که روسیه در صورت وقوع شورشها به کمک بیاید، این پتانسیل را دارد که بر استراتژیهای رهبران کشورهای عضو در برخورد با مشکلات داخلی تأثیر بگذارد.