از یکسو جمهوریهای خودخوانده دونتسک و لوهانسک، نیروهای نظامی اوکراین را متهم به نقض آتشبس میکنند و طی سه روز گذشته معتقدند که دهها بار بهسوی آنها تیراندازی شده است. از سوی دیگر شولتس اظهارات کرملین درخصوص نسلکشی در دونباس را مضحک میخواند و برایند واکنشهای مقامات غربی از جمله وزیر خارجه آلمان این است که اقدامات مقامات دونتسک و لوهانسک صحنهسازی است. اما از سویی دولت کییف نیز نهتنها تیراندازی بهسوی این دو جمهوری خودخوانده را تکذیب میکند بلکه جداییطلبان را متهم به موشکپرانی کرده است.
اما به نظر میرسد که سه فرضیه پشت درگیریها در دونباس وجود داشته باشد:
الف) خلاف جنگ روانی که غربیها علیه کرملین بهراه انداختهاند و مدام از احتمال حمله قریبالوقوع روسیه صحبت میکنند و حتی آمریکا روز ۱۶ فوریه را زمان حمله روسیه اعلام کرده بود و همچنان از نزدیکبودن آن سخن میگویند، اکنون این روسیه است که بهواسطه دو جمهوری خودخوانده دونتسک و دونباس، جنگ روانی راه انداخته و میگوید که دولت کییف قصد حمله به روسهای شرق اوکراین را دارد.
ب) ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهوری اوکراین با حمایت غرب قصد دارد تا کرملین تحریک شود و عکسالعمل نیروهای نظامی روسیه را مطابق سناریوی مورد نظر واشنگتن صید کند؛ طبیعتا در چنین شرایطی این امکان پررنگتر شده که ولادیمیر پوتین به موجب درخواست ۳۵۱ نماینده دومای روسیه، استقلال لوهانسک و دونتسک را به رسمیت بشناسد؛ در پاسخ نیز غرب بلافاصله بسته تحریمی مورد نظر خود را علیه روسیه عملیاتی میکند و استراتژی اجرای محدودیت بهمنظور مهار حداکثری روسیه از سوی کاخ سفید فعلا در این گام باقی میماند و از مسیر مذاکره، آتشبس موقتی شکل خواهد گرفت.
ج) این امکان نیز میتواند وجود داشته باشد که زلنسکی درعینحال که هر گونه تحرک نظامی و تیراندازی بهسوی دونتسک و لوهانسک را تکذیب میکند، اما بر آن شده باشد که از فضای غبارآلود میان مسکو و واشنگتن بیشترین بهره را ببرد و در پشت این غوغا گمان کند که میتواند امکانات مالی بیشتری از غرب را دریافت کند و در گام بعد مذاکره مستقیم با روسیه را دنبال کند تا از مسکو نیز امتیاز بگیرد. در این صورت البته ممکن است همانطورکه در هفتههای گذشته اشاره کرده بودم، او به سرنوشت میخائیل ساکاشویلی در گرجستان دچار شود و انتظاراتش از آمریکا و ناتو فراتر از واقعیتهای موجود باشد.
اما اگر از نگاه روسیه به ماجرا نگاه کنیم؛ حتما سناریوی مطلوب مسکو مذاکره زلنسکی با سران دونتسک و لوهانسک و بازگشت به توافق مینسک و شناسایی موقت استقلال این دو منطقه است که در این صورت مسکو هم به مراد خود رسیده و هم از تحریمها احتمالا قسر در برود که ظاهرا در شرایط موجود آرمانگرایانه است. اما به نظر میرسد عطف به این وضعیت، طرح بعدی بهرسمیتشناختن استقلال این دو منطقه از سوی کرملین باشد و البته با تندادن به تحریمهای غرب؛ درعینحال روسیه و آمریکا به این توافق برسند که اوکراین فعلا عضو ناتو نشود. اما سناریوی سوم و البته ضعیفی نیز وجود دارد که ناتو عضویت اوکراین را بپذیرد و شاهد بههمخوردن معماری امنیتی پس از جنگ سرد باشیم که قطعا آشفتگی در موازنه تهدید کنونی میان روسیه و غرب رخ خواهد داد و شاهد نظامیشدن منطقه کالیننگراد و ایجاد پایگاههای روسیه در کوبا و ونزوئلا
خواهیم بود. اما این روزها حتما یکی از مهمترین پرسشها برای مردم این است که بالاخره در بحران اوکراین چه کسی راست میگوید؛ پرسشی که من نیز بهطور مرتب از دوستانم در شرق یا غرب اوکراین میپرسم. اما به گمانم پاسخ یک مادر بیستوچند ساله که باید از والدین سالخوردهاش نیز نگهداری کند، بهترین پاسخ به من بود: «دیگر نمیدانم چه کسی با چه کسی میجنگد، یا خواهد جنگید یا نخواهد جنگید؛ درحالحاضر دونتسک گلولهباران میشود و برای من فقط زندگیکردن مهم است…».