البته شخصیت ها مهم و با اهمیت هستند و در فرایند برگزیده شدن رهبران بی تاثیر نیستند، اما باید اذعان کرد که سیستم ها راهی برای انتخاب نوع خاصی از رهبران با ویژگی های خاصی را پیش رو قرار می دهند. امپراتوری های مستقر در مناطق و سرزمین های خشک اوراسیا در مقایسه با الگوهای ساختاری کهن و مدرن انگلیسی- آمریکایی تعریف شده در حوزه های قدرت دریایی و تجارت آزاد آنها با سایر کشورهای ثروتمند، گروه نخست از بازیگران ( واقع در اوراسیا)را در موضع ضعف قرار داد. با این همه پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم موجب شد تا الگوی آمریکایی و انگلیسی این فرصت را پیدا کند تا نه تنها اروپای غربی بلکه بخشی از اروپای مرکزی را نیز در برگرفته و به مرور زمان، نخستین زنجیره متشکل از جزیره ها در شرق آسیا را جذب خود کند. چین نیز به یک قدرت تجاری تبدیل شد؛ بازیگری که در بازه ای از زمان با استفاده از امنیت تامین شده توسط نیروی دریایی ایالات متحده- علیرغم تاخیر در ساخت نیروی دریایی اش- زمینه را برای حراست از منافع و موقعیت خود هموار کرد. با این حال، اوراسیا هنوز به عنوان یک قدرت از ضعف هایی رنج می برد، یکی از این ضعف ها نداشتن تنها یک ساحل غنی است، این ضعف بالاخص برای آن گروه از بازیگرانی که تا حد زیادی محصور در خشکی هستند، برجسته است. علیرغم تلاش های پکن برای تصرف مناطق واقع در دریای جنوبی چین و تبدیل آنها به تاسیسات نظامی، یکی از ضعف های کشورهای دیگر اوراسیا محصور بودن در خشکی است، کشورهای تعریف شده در این قاره در توصیف غرب از عباراتی چون دولت های سلطه جو استفاده می کنند؛ دولت هایی که از منظر چین و روسیه به مدرن سازی اجباری متوسل شده اند تا منافعشان محقق شود.طبیعتا دسترسی به بازارهای مصرف ایالات متحده و اروپا، انتقال فن آوری پیشرفته، کنترل دریاها، ارزهای ذخیره و تامین امنیت انرژی و فلزات کمیاب همچنان تعیین کننده است. همانطور که مفاد مندرج در کتاب اوری نشان می دهد، جست و جو برای تحقق مواردی که بدان ها اشاره شد و تشکیل بلوک های خودکفا، زمینه ساز آغاز جنگ های جهانی، شخصیت مرتبط با این نبردها و پیامدهای حاصل از آن شد، به نوشته این کتاب، جنگ جهانی دوم چکش را بر کل تاریخ امپریالیسم کوببد و نشان داد امپراتوری ها می آیند و می روند و بلوک ها هم این شرایط را تحمل می کنند. چین امروز احتمالا استراتژی مشابهی را دنبال می کند، همان استراتژی که در بازه ای از زمان آلمان نازی و امپراتوری ژاپن از آن پیروی کردند و در نهایت شکست خوردند. اکنون چین، روسیه را برای تداوم حملاتش به اوکراین تشویق می کند،در چنین شرایطی این احتمال بالا است که شی جین پینگ، تلاش هایش در این مسیر را دو چندان کند. طبیعتا دیگران بدین بحث ادامه خواهند داد که ایا درگیری قدرت های بزرگ و معضلات امنیتی مقوله هایی پایان ناپذیر هستند یا خیر. با این حال، نکته مهم نهفته و در عین حال قابل تامل در این باره بیش از آن که جنبه تئوریک داشته باشد، از منظر تاریخی با اهمیت است. خطوط ترسیم شده جهان مدرن که به واسطه جنگ جهانی دوم تعریف شد، درست در در امتداد چرخش بزرگ 1979 و چرخش کوچک 1989-1991 ادامه یافت.حال این سوال که آیا جهان امروز به یک نقطه عطف بزرگ تر یا کوچک تر دیگر رسیده است یا خیر و این مقوله که آیا غرب نتایجی را که به دست آورده را هدر می دهد یا از طریق تجدید نظر در باب آنها، زمینه را برای تحققشان تحکیم خواهد کرد، تا حد زیادی به چگونگی تداوم جنگ در اوکراین و کنش و واکنش های بازیگران فعال در این نبرد بستگی دارد.