مقدمه
سفر از پیش اعلام نشده سرگی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه به الجزایر و دیدار وی با رئیس جمهور و سایر مقامات عالی رتبه آن کشور، و سفر عبدالمجید تبون به آنکارا و امضای دهها تفاهمنامه اقتصادی و سیاسی، از نشانههای اهمیت روزافزون الجزائر در عرصه بینالمللی به خصوص در سایه جنگ اوکراین است. از جانب دیگر، تغییرات عمده در محیط پیرامونی این کشور به خصوص در دو حوزه جنوب اروپا، مغرب لیبی و منطقه ساحل و صحرا سبب شدهاست که الجزایر با چالشهای بسیاری در سیاست خارجی خود مواجه باشد و از این رو تلاش برای توازن بخشی میان منافع متعارض قدرتهای منطقهای و جهانی و منافع ملی و حفظ جایگاه این کشور یکی از مشخصههای اصلی سیاست خارجی الجزایر است.
چالشهای الجزایر در محیط پیرامونی و موضع الجزایر در قبال آن
الجزایر به دلیل میراث بسیار گرانسنگ عدم تعهد در عرصه بین المللی و پذیرفتن عدم مداخله به عنوان یک اصل اساسی در سیاست خارجی، کمتر به سمت ایجاد ائتلاف های بینالمللی مؤثر یا دخالت در امور داخلی همسایگان خود رفته است. اما در سایه با وجود همپوشانی منافع الجزایر به عنوان یک بازیگر نسبتا مستقل در تحولات منطقهای با برخی بازیگران جهانی و بینالمللی طی سالهای اخیر، این منافع هیچگاه دارای همپوشانی و همسویی کامل با این قدرتها نبودهاست و از این رو این امر مانع به وجود آمدن ائتلافهای منطقهای پایدار میان الجزایر و کشورهای دیگر شدهاست. در سایه مواضع و رویکردهای الجزایر در قبال پروندههای منطقهای، رابطه این کشور با نیروهای بین المللی را میتوان به شرح زیر دانست:
- پرونده مغرب وصحرای باختری: افزایش تنشهای امنیتی و سیاسی با مغرب طی سالهای اخیر که نمودهای بارز آن درگیریهای کرکرات در سال 2020 میان دولت مغرب و پولیساریو، حمایت رباط از جبهه جداییطلب ماک، قطع روابط دیپماتیک میان دو کشور در سال 2021 و در نهایت قطع جریان گاز الجزایر به مغرب در اواخر همان سال بود. این امر تا جایی ادامه یافت که در ماه مه گذشته و در پی صادرات گاز الجزایر از طریق اسپانیا به مغرب، الجزیره مادرید را به قطع صادرات گاز تهدید نمود. پرونده مغرب و صحرای باختری در سایه اتخاذ رویکرد فعالانهتر رباط در سیاست خارجی آفریقایی، روابط تاریخی امنیتی و اقتصادی با اتحادیه اروپا و آمریکا و در نهایت عادیسازی مغرب با رژیمصهیونیستی از طریق پیوستن به پیمان ابراهیم شاهد برهم خوردن نسبی توازن به ضرر الجزایر و تحلیلرفتن جایگاه آن در این عرصه شدهاست. در این راستا، موضعگیری اخیر اسپانیا مبنی بر حمایت از طرح اعطای خودمختاری به صحرای باختری -که چرخشی تاریخی در مواضع مادرید محسوب میگردد- نمود بارز این امر است. از این رو، الجزایر تلاش دارد با اتخاذ سیاست تحمیل هزینه امنیتی به مغرب در منطقه صحرای باختری و نزدیکی به بازیگرانی همچون روسیه، چین، ترکیه و شاید جمهوری اسلامی ایران دست به نوعی موازنهسازی با مغرب بزند.
- پرونده لیبی: با وجود اینکه الجزایر به طور رسمی سیاست عدم دخالت و بیطرفی را در زمینه امور داخلی کشورهای منطقه در پیش گرفتهاست اما این کشور همواره حوزههای نفوذی را در زمینه حوزه پیرامونی خود تعریف نمودهاست و تلاش داشتهاست از طریق ابزارهایی امنیتی، سیاسی و اقتصادی این مناطق را تبدیل به مناطقی حائل در برابر نفوذ خطرهای امنیتی به خصوص تروریسم در دولتهای ضعیف نماید. این مناطق نفوذ را می توان در حال حاضر شامل شمال مالی، غرب لیبی و مناطق شمالی کشور نیجر دانست و دولت الجزایر به طور سنتی با نفوذ امنیتی طرفهای بینالمللی در این حیاط خلوت مخالف است و این امر یکی از دلایل عمده مخالفت این کشور با حمایت کشورهای امارات، مصر و روسیه از خلیفه حفتر بود. با وجود نزدیک شدن مواضع میان الجزیره از یک سو و قاهره و همپینانانش از سویی دیگر و تشکیل دولت موقت در لیبی، به نظر میرسد اختلافات میان الجزایر و مصر بر سر پرونده لیبی رو به افزایش گذاشتهاست که نمود بارز آن تغییر رئیس سازمان اطلاعات خارجی این کشور بود و دولت عبدالمجید تبون و ارتش سیاست حمایت مجدد از دولت غرب لیبی به رهبری عبدالحمید دبیبه را مجددا در پیش گرفتهاند. در پرونده لیبی، دولت الجزایر مواضعی متعارض با بازیگرانی همچون فرانسه، روسیه، مصر و امارات دارد و تلاش دارد با استفاده از وزنه ترکیه و همچنین تا حدودی ایتالیا موضع خود در لیبی را بهبود بخشد.
- پرونده انرژی: پس از شروع جنگ در اوکراین و سرعت گرفتن پروژه کاهش وابستگی اتحادیه اروپا به گاز روسیه، الجزایر به عنوان یکی از منابع اصلی تحقق این امر اهمیت روزافزونی یافتهاست. الجزایر نیز در این راستا تلاش دارد علاوه بر تثبیت جایگاه خود به عنوان منبع قابل اطمینان گاز طبیعی، از طریق حمایت از ایجاد خط لوله نیجریه- نیجر- الجزایر، خود را به عنوان یک قطب انتقال گاز طبیعی معرفی نماید. با این وجود، الجزایر در مسیر تبدیل شدن به قطب انتقال گاز در غرب آفریقا با چالشهای بزرگی همچون بیثباتی سیاسی در منطقه ساحل و صحرا، حضور روسیه در اطراف خط لوله و در کشور مالی و منفعت مسکو در ادامه روند فعلی گازی و در نهایت طرح مغرب برای احداث یک خط لوله جایگزین برای انتقال گاز از نیجریه به اروپا از طریق کشور خود مواجه است. از جانب دیگر، به نظر میرسد ماههای اخیر شاهد افزایش رقابت میان الجزیره و رباط برای اقناع نیجریه برای انتخاب مسیر مدنظر هریک بوده است اما اعلام نیجریه مبنی بر تأخیر در تکمیل زیرساختهای شبکه ملی گاز در این کشور، که پیشزمینه ساخت خط لوله به اروپا محسوب میگردد، منجر به این شده است که شروع هرنوع خط لوله تا بعد از 2023 به تأخیر بیفتد. به نظر می رسد الجزایر در پرونده گاز، خصوصا خط لوله غرب آفریقا منافع متعارضی با روسیه و مغرب دارد و با وجود ارزان تر بودن و نزدیکتر بودن مسیر نیجر – الجزایر، ناامنی مسیر نیجر در سایه دولت شکننده آن از اصلیترین نقاط ضعف آن است. همچنین این احتمال نیز وجود دارد که برخی کشورهای اروپایی خواهان دریافت گاز از طریق متحد قابل اتکایی همچون مغرب باشند که روابط امنیتی و سیاسی درهمتنیدهتری با اتحادیه اروپا دارد و در این راستا برخی گزارشات رسانهای از رسانه های مغرب به نقل از مشاور رئیسجمهور نیجریه عنوان نمودند که رباط و ابوجا، به جای خط لوله فراساحلی، خط لولهای زمینی از طریق ساحل غرب آفریقا به مغرب احداث خواهندنمود.
- پرونده ساحل و صحرا: حضور امنیتی و روزافزون روسیه در مالی و آفریقای مرکزی چشمانداز بیثباتی ناشی از رقابت میان روسیه و فرانسه در محیط پیرامونی الجزایر یکی از نگرانیهای عمده الجزیره در حوزه پیرامونی محسوب میگردد. الجزایر از یک سو فرانسه را متهم به بیثباتسازی محیط پیرامونی خود از طریق گروههای تروریستی و باندهای تبهکاری سازمان یافته می کند از سویی دیگر نیز به تلاشهای روسیه برای حضور در منطقه غربآفریقا نیز به عنوان عاملی بیثباتکننده مینگرد. از این رو الجزایر تلاش نمودهاست تا از یک سو مانع تلاش فرانسه و کشورهای همسو با آن برای ساقط نمودن حکومت مالی گردد و از سویی دیگر با حضور در مالی، در برابر وزنه روسیه در این کشور موازنهسازی نماید. همچنین به نظر میرسد سفر اخیر لاوروف به الجزیره منجر به نوعی تفاهمات سیاسی در راستای در نظرگرفتن منافع الجزایر در مالی و حتی شاید لیبی شدهاست.
- تروریسم: افزایش حضور گروههای تروریستی وابسته به القاعده و داعش در منطقه ساحل و صحرا و همچنین منطقه دریاچه چاد یکی از چالشهای عمده برای الجزایر محسوب میگردد و حضور رقابتآمیز قدرتهای منطقهای و جهانی در این منطقه و استفاده از این گروهها برای بیثباتسازی منطقه پیرامونی این کشور، آن را در معرض آسیب پذیری بیشتر قرار دادهاست. الجزایر در این پرونده دارای منافع متعارضی با تقریبا تمامی طرف های بین المللی فعال به جز چین است.
اقدامات سیاست خارجی الجزایر
در سایه چالش های بزرگی که الجزایر در محیط پیرامونی و بین المللی با آن مواجهاست میتوان گفت این کشور به منظور مقابله با چالشهای پیش رو احتمالا به سمت اتخاذ تصمیمات و انجام اقدامات زیر حرکت نماید:
- گسترش روابط با چین: با توجه به نگرانی ها و چالش های طرح شده در بالا، میتوان گفت جمهوری خلق چین دارای کمترین میزان تعارض منافع و بیشترین میزان همسویی با الجزایر در حوزههای فوقالذکر است و این امر می تواند پایه و اساسی مستحکم برای افزایش همکاری های دوجانبه و افزایش نقش آفرینی پکن در منطقه غرب آفریقا باشد.
- گسترش روابط با ترکیه و ایران: ایران و ترکیه به عنوان دو قدرت منطقهای مهم در منطقه غربآسیا و شمالآفریقا توانایی بالقوه بسیاری برای موازنهبخشی در برابر نقش مغرب از یک سو، و نقش ائتلاف حامی خلیفه حفتر در لیبی از سویی دیگر دارند. در این میان، به دلیل مشغولیت های ایران در منطقه غربآسیا و منافع حیاتیتر ترکیه در شمال آفریقا، آنکارا بیش از ایران از این فرصت استفاده نموده و تبدیل به یکی از وزنه های مهم موازنه بخش در شمال آفریقا به خصوص در پرونده لیبی شده است و سفر اخیر عبدالمجید تبون به ترکیه نمود مهم این امر است.
- مصالحه با روسیه: به نظر میرسد جنگ اوکراین و درگیری های این کشور در مرزهای غربی خود سبب شدهاست که مسکو به دنبال مصالحه با الجزایر به منظور تمرکز بیشتر بر جنگ، جلوگیری از کاهش تأثیر سلاح انرژی و همچنین خروج از انزوای بین المللی باشد و سفر اخیر لاوروف به الجزیره نشانه این است که احتمالا الجزایر نیز از این امر استقبال نمودهاست.
- اقدامات امنیتی در صحرای باختری: به نظر میرسد منطقه صحرای باختری به دلیل قرار گرفتن در مسیر خط لوله مدنظر نیجریه – مغرب و همچنین افزایش تنشها میان رباط و الجزیره شاهد افزایش تحرکات امنیتی جبهه پولیساریو باشد.
- بازنگری در روابط با اتحادیه اروپا: به نظر میرسد بهبود نسبی روابط الجزایر با دو کشور اروپایی همسایه خود یعنی اسپانیا و فرانسه همزمان با بحران میان این دو کشور و مغرب بر سر برخی پروندهها نتوانستهاست تا تغییری ریشهای در رویکرد این دو کشور نسبت به مغرب ایجاد نماید و از این رو به نظر میرسد الجزایر دست به تجدید نظر در زمینه روابط دوجانبه خود با اتحادیه اروپا به خصوص فرانسه و اسپانیا بزند.
- حمایت بیشتر از متحدان خود در لیبی: سفر اخیر عبدالحمید دبیبه، نخست وزیر لیبی به الجزایر و استقبال رسمی از وی نشان داد که الجزایر پس ازیک دوره نسبتا کوتاهمدت نزدیکی به مصر و سایر متحدان حفتر، به سیاست بازگشت به حمایت از دولت مستقر در طرابلس بازگشتهاست و در این میان به نظر می رسد بر خلاف دور پیش نزاع لیبی، فرانسه نیز به دلیل تبعات جنگ اوکراین و افزایش قیمت انرژی، با الجزایر همسوتر از قبل باشد.
- دخالت بیشتر در غربآفریقا: انتظار می رود الجزایر دخالت و حضور فعالانه تری در غرب آفریقا به خصوص در بحران های منطقه ساحل و صحرا داشته باشد و این امر به طور کلی با هدف مقابله با جریانهای بیثباتکننده و همچنین موازنه سازی در برابر نفوذ روزافزون مغرب در این منطقه صورت می پذیرد.