از آنجایی که مذاکرات بدون هیچ پیشرفتی به پایان رسید، احتمال افزایش تنش در آینده چقدر است و چگونه خواهد بود؟
یک چیز مسلم است: وضعیت “بدون توافق، بدون بحران” پایدار نیست. با وجود اصطکاک زیاد بین ایران، ایالات متحده و متحدان منطقه ای مربوطه آنها، فضای زیادی برای تشدید عمدی یا ناخواسته وجود دارد که ممکن است از کنترل خارج شود. همه اینها احتمالاً تابستان 2022 را [به تابستانی کاملاً مشابه] با تابستان 2019 تبدیل می کند، زمانی که تنش ها به شکل تشدید تحریم ها و حملات به خطوط کشتیرانی بین المللی و زیرساخت های کشورهای عربی خلیج فارس شعلهور شد و تهران و واشنگتن به طرز خطرناکی در طی چند ماه چندین بار به درگیری آشکار نزدیک شدند.
تنها تفاوتی که اکنون وجود دارد این است که با توجه به ادامه گفت و گو بین ایران و عربستان سعودی و همچنین امارات، عرصه رقابت به احتمال زیاد به سمت شام خواهد رفت.
فرآیند زامبی
آیا عدم پیشرفت در دوحه به معنای پایان یافتن توافق است؟
نه ضرورتاً. شکست در این دور می تواند دیپلماسی با ایران را برای مدتی به یک فرآیند زامبی تبدیل کند. هر دو طرف به خانه بازخواهند گشت و احتمالاً درگیر تشدید تنش متقابل خواهند بود به این امید که در نهایت طرف مقابل اول پلک بزند.
اما با نزدیکتر شدن به انتخابات میاندورهای کنگره، اشتهای دولت بایدن برای توافق کاهش مییابد. مشکل این است که دموکراتها در ماه نوامبر کنترل خود را بر کنگره از دست خواهند داد، که به نوبه خود علاقه ایران را برای برخورد با یک دولت لنگ که دیگر کنگره را کنترل نمیکند، کاهش میدهد.
سالها مذاکره برای توافق جدید
بعد چه اتفاقی میافتد؟
ایرانیها احتمالاً تصمیم خواهند گرفت که توافق را تا انتخابات بعدی ایالات متحده [انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴] به تعویق بیاندازند، در حالی که اهرمهایشان دست نخورده است. اما ایرانی ها در سال 2025 انتخابات ریاست جمهوری خود را دارند و باید منتظر نتیجه انتخابات باشند. در آن مرحله، معامله مرده خواهد بود و طرفین باید از ابتدا بر سر یک معامله جدید مذاکره کنند، که احتمالاً چند سال طول می کشد.
به این ترتیب، گزینه ها بین یک توافق در حال حاضر یا شش ماه آینده نیست، بلکه بین یک توافق در حال حاضر یا شش سال آینده است.
و با توجه به اینکه ایران در حال حاضر به آستانه هستهای نزدیک است، وضعیت موجود پایدار نیست. دیر یا زود، اسرائیل احتمالاً ایالات متحده را به اقدام نظامی برای عقب انداختن برنامه هستهای ایران تشویق میکند، که به طور بالقوه باعث آتشافروزی فاجعهبار منطقهای خواهد شد.
وضعیت مذاکرات از ماه مارس تاکنون چگونه بوده است و چه چیزی باعث شد دو طرف در دوحه با هم دیدار کنند؟
در چند هفته گذشته، انریکه مورا، مذاکرهکننده ارشد اتحادیه اروپا، پیامهایی را بین تهران و واشنگتن برای یافتن یک فرمول قابل قبول دو طرفه میبرد. اما دیپلماسی از راه دور کند و ناکارآمد نشان داده است.
با افزایش نگرانی ها در مورد برنامه هسته ای ایران در غرب و اسرائیل و بدتر شدن وضعیت اقتصادی ایران تحت تحریم ها، هر دو طرف انگیزه ای برای بازگشت به میز مذاکره داشتند. اتحادیه اروپا به این نتیجه رسید که تسهیل گفتگوهای شاتل با هر دو طرف در یک شهر به جای دو قاره متفاوت، بسیار کارآمدتر خواهد بود.
آیا این واقعیت که آخرین دور مذاکرات در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس برگزار شد، مهم است؟
این به دو دلیل حائز اهمیت است: اول، نشان می دهد که چگونه زمینه منطقهای در مقایسه با زمان نهایی شدن توافق هسته ای در سال 2015 تغییر کرده است. در آن زمان به جز عمان، هیچ کشور دیگری از خلیج فارس چندان مشتاق این توافق نبود و آن را به مثابه غنی سازی و توانمندسازی رقیب منطقهای تلقی میکردند. اکنون، اکثر کشورهای حوزه خلیج فارس که از طریق سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ علیه ایران در خط آتش بین ایران و ایالات متحده زندگی کردهاند، ارزش تنشزدایی یک توافق را درک میکنند.
چه عوامل ژئوپلیتیکی از ماه مارس، زمانی که آمریکا و ایران آخرین مذاکرات غیرمستقیم داشتند، تغییر کرده است؟
البته جنگ اوکراین همه چیز را تحت الشعاع خود قرار داده است. از یک سو، از فوریت مذاکرات هسته ای کاسته و توجه سیاست گذاران غربی را منحرف کرده است. از سوی دیگر، بازگشت ایران به بازارهای انرژی را برای غرب ارزشمندتر کرده است.