تا زمانی که نتوانیم توافق هسته ای 2015 را به مسیر خود بازگردانیم، به سمت درگیری جدیدی با تهران در حال پیشروی هستیم. پرزیدنت بایدن و رهبران اروپایی در مورد اوکراین سریع و قاطع عمل کرده اند. اکنون آنها باید اقداماتی را برای جلوگیری از تبدیل شدن ایران به یک کشور آستانه هستهای انجام دهند.
به همین منظور، انریکه مورا، هماهنگکننده اتحادیه اروپا برای مذاکرات هستهای ایران، اخیراً از تهران بازدید کرد تا به نجات توافقی که در شنهای روان سیاسی واشنگتن و تهران گیر کرده بود، کمک کند.
در اوایل ماه جاری، سنای ایالات متحده، از جمله اعضای حزب دموکرات بایدن، مصوبهای را تصویب کرد که در آن از توافق با ایران خواسته شد موضوعات غیرمرتبط با یرنامه هستهای را نیز پوشش دهد، آنچه تقریباً بطور قطع عامل به هم زدن توافق است.
در همین حال، در تهران، رغبت برای توافق در حال کاهش است، چراکه ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور محافظهکار به رغم تحریم های ایالات متحده، از دو برابر شدن فروش نفت از زمان روی کار آمدنش در آگوست گذشته، به خود می بالد.
با این حال اروپاییها که از تلاشهای دیپلماتیک پرزیدنت باراک اوباما در ایران حمایت کردند و به خروج ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک اعتراض کردند، اکنون دوباره در خط مقدم تلاشهای دیپلماتیک برای پایان دادن به بحران هستهای با ایران و اجتناب از جنگ فاجعهبار دیگری در خاورمیانه قرار گرفته است.
اگرچه مذاکرات در مورد ماهیت توافق به طور موثر به نتیجه رسیده است، اروپایی ها در تلاشند تا بنبست را در مورد موضوعی که همچنان محل مناقشه است را بشکنند: درج نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در لیست «سازمانهای تروریستی خارجی» از سوی ایالات متحده.
این نامگذاری یک اقدام تا حد زیادی نمادین است که ارتباط کمی با مناقشه بر سر برنامه هستهای دارد یا اساساً هیچ ارتباطی ندارد. دیوانگی خواهد بود که واشنگتن و تهران اجازه دهند که مواضع ایدئولوژیک داخلی این توافق هسته ای را خراب کند، توافقی که توانست علیرغم شرطهای سنگین مقابلش، از دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ جان سالم به در ببرد.
بنابراین گیج کننده است که بایدن پس از شتاب برای بازگشت به توافق هستهای و وعده اینکه «آمریکا بازگشته است»، روند دیپلماتیکی که متحدان ایالات متحده قویاً حمایتش میکنند را کُند پیش میبرد.
سخن رایج این است که او در حال «ایمن بازی کردن» در مورد ایران پیش از انتخابات میاندورهای آتی است. اما صادقانه بگوییم، رئیسجمهوری که تحت نظارت او تلاشها برای مهار تلاشهای هستهای ایران به نتیجه نرسد، بسیار آسیبپذیرتر خواهد بود و دموکراتها در آستانه انتخابات ۲۰۲۴ متحمل ضربه بسیار بزرگتری خواهند شد. فرار از دردسر مخالفتهای داخلی نباید عامل حرکت به سوی درگیری خارجی باشد.
ناسازگاری تهران نیز یک مشکل مداوم است. اگرچه رئیسی به افزایش صادرات نفت می بالد، اما مردم ایران همچنان تحت فشار اقتصادی فزاینده ای هستند. موضع منطقه ای ایران نیز همچنان به تضعیف منافع امنیتی غرب ادامه میدهد. با این حال، با ایرانی که تابع محدودیتهای توافق هستهای نیست، مدیریت همه این مشکلات دشوارتر می شود.
غرب با عقد موافقتنامههای کنترل تسلیحات با اتحاد جماهیر شوروی، سیاستهای آن را تأیید نکرد و به دنبال عادیسازی روابط نبود. ما این کار را انجام دادیم زیرا به نفع امنیت ملی ما بود. در مورد ایران هم همینطور است.
بایدن باید بهطور جدی هزینههای انفعال خود در برابر ایران را در نظر بگیرد و راهی به جلو بیابد – در غیر این صورت ممکن است در کشمکش دیگری قرار بگیریم که هیچکس آن را نمیخواست.