تصویب قطعنامه در آستانه گریز هسته ای
شرکای آمریکایی و اروپایی (بریتانیا، آلمان و فرانسه) در توافق هستهای با ایران در ۷ ژوئن قطعنامهای را به شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ناظر هستهای سازمان ملل، ارائه کردند که با تصویب آن در روز بعد فعالیتهای هسته ای اخیر ایران را مورد انتقاد قرار می دهد.
میخائیل اولیانوف، نماینده دولت روسیه در سازمانهای بین المللی مستقر در وین و عضو مذاکره کننده در گفتگوهای احیای برجام، از پیش تردید خود را نسبت به این اقدام ابراز و خاطرنشان کرد که «بسیار مشکوک» است که چنین قطعنامه ای بهترین راه برای رسیدگی به «مسائل پادمان باقی مانده» در مورد ایران باشد.
از نقطه نظر صرفاً فنی، پرسشهایی پیرامون فعالیتهای هسته ای ایران وجود دارد، چرا که این کشور از تعهدات خود منطبق بر توافق برجام بسیار فراتر رفته است. طی چند سال گذشته، ایران سطح غنیسازی اورانیوم خود را به ۶۰ درصد افزایش داده است، در حالی که سطح مجاز برجام ۳٫۶۷ درصد است و بنابراین ایران به سرعت در حال نزدیک شدن به نقطه گریز هسته ای است. ایران همچنین ظرفیت سانتریفیوژ خود را به میزان قابل توجهی افزایش داده و در عین حال دسترسی آژانس بین المللی انرژی اتمی برای نظارت و راستی آزمایی فعالیت های خود را کاهش داده است.
زمینه سیاسی پیچیده تر
با این حال، زمینه سیاسی تصویر پیچیده تری را ترسیم می کند. عدول ایران از تعهدات مصرح در برجام به دنبال خروج یکجانبه ایالات متحده از این توافق در دوران دونالد ترامپ صورت گرفت. این در حالی بود که ایران بیش از یک سال پس از این ماجرا به تعهدات خود عمل کرد.
از آنجایی که جو بایدن تاکنون به وعده کمپین انتخاباتی خود مبنی بر بازگشت به برجام عمل نکرده، ایران به گسترش برنامه هسته ای خود فراتر از محدودیت های توافق ادامه داد. راهحل بنبست کنونی بازگشت سریع و کامل همه طرفها به برجام است، که ایالات متحده به عنوان طرفی که اول آن را نقض کرد، باید آغاز کند.
آثار معکوس تصویب قطعنامه
دقیقاً به همین دلیل است که تصویب قطعنامه نتیجه معکوس خواهد داشت. اگرچه قطعنامه کنونی خواستار ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل نیست و در ظاهر بر نیاز به راه حل دیپلماتیک تاکید می کند، اما تقصیر بن بست صورت گرفته در مذاکرات برجام را مستقیماً به گردن ایران می اندازد.
محکوم کردن ایران عاملی مفید برای انحراف حواس از شکست دولت بایدن در برداشتن یک مانع بزرگ در مسیر احیای برجام -برچسب گذاری سپاه پاسداران انقلاب ایران به عنوان یک سازمان ترویستی خارجی- است. این قطعنامه همچنین می تواند گامی برای طرح پرونده علیه ایران در افکار عمومی بین المللی تلقی شود. ضمن این که این مسئله قطعاً میتواند همکاریهای آتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی با ایران را پیچیدهتر کند، زیرا تهران برای اتخاذ برخی اقدامات تلافیجویانه تحت فشار قرار خواهد گرفت که به نوبه خود، کار تعیین آن را به عنوان مقصر اصلی فروپاشی نهایی توافق تسهیل میکند -همان گونه که از هم اکنون برخی دوربین های نظارتی آژانس را از مدار خارج و تعدادی سانتریفیوژ پیشرفته را به تاسیسات غنی سازی زیرزمینی منتقل کرده است.
شکست در موضع واحد ظاهری غرب
با این حال، علیرغم که ظاهرا غرب در صفوف واحدی در برابر این داستان قرار گرفته اند، دور از ذهن می آید که ایالات متحده و متحدان اروپایی آن تا پایان موضع واحدی در قبال این موضوع داشته باشند. به طور فزاینده ای در حال آشکار شدن است که از نگاه واشنگتن، برنده شدن در بازی مقصرنمایی مهم تر از دستیابی به توافق با ایران باشد. از سوی دیگر، تروئیکای اروپایی تصور می کند قطعنامه آژانس بینالمللی انرژی اتمی یک نقطه فشار مفید برای سوق دادن ایران به سمت پایبندی مجدد به توافق باشد. این ممکن است تاکتیک نادرستی باشد، اما از نظر استراتژیک، هدف اروپایی ها همچنان احیای برجام است، نه تعیین مقصر برای شکست در مذاکرات.
علاوه بر این، عصبانیت فزاینده ای در اتحادیه اروپا از شکست دولت بایدن در دستیابی به توافق وجود دارد. مقامات ارشد سابق اروپایی مانند کارل بیلت، نخست وزیر سابق سوئد و خاویر سولانا، دیپلمات ارشد سابق اتحادیه اروپا، از انفعال بایدن انتقاد کردند و نسبت به عواقب بی ثبات کننده در صورت عدم احیای برجام هشدار دادند. مقامات اتحادیه اروپا در حال لابی گر ی با واشنگتن هستند تا راههایی برای خروج نام سپاه پاسداران از لیست سازمان های تروریستی وزارت خارجه آمریکا بیابند و آنچه را که آنها «غیرمنطقی» سیاست داخلی ایالات متحده در مورد ایران میدانند، به تمسخر بگیرند.
برجام و معضل انرژی در اروپا
جنگ در اوکراین ابعاد جدیدی به نگرانی های اروپایی ها اضافه کرده است. گسیل ذخایر نفت و گاز ایران به بازارهای بین المللی به اتحادیه اروپا کمک می کند تا وابستگی بیش از حد خود به منابع روسیه را از بین ببرد. با این حال، چنین تجارتی همچنان مشمول تحریم های فراسرزمینی ایالات متحده است که توسط ترامپ مجدداً اعمال شده و توسط بایدن حفظ شده است.
سرمایه گذاری اتحادیه اروپا در ایران نیز مشمول این تحریم ها است. پس از انعقاد برجام در سال ۲۰۱۵، غول انرژی فرانسوی توتال یک میلیارد یورو برای توسعه پارس جنوبی که تخمین زده می شود بزرگترین میدان گازی جهان باشد، متعهد شد. این شرکت پس از اعمال مجدد تحریم های ایالات متحده، مجبور شد این برنامه ها را کنار بگذارد. مقامات اروپایی اصرار دارند که اگر به برجام اجازه داده می شد که پا گرفته و ریشه بدواند، امنیت انرژی اتحادیه اروپا بیشتر از آنچه اکنون است پیش می رفت.
انشعاب در محور غربی؟
تا زمانی که مذاکرات در مورد احیای برجام هنوز رسماً به خاک سپرده نشده -هر چند وضعیت کنونی آن رو به موت باشد- چنین دیدگاه های متفاوتی منجر به انشعاب آشکار ایالات متحده/اتحادیه اروپا -مشابه دوران ترامپ- نخواهد شد. با این حال، اگر واشنگتن بیشتر مایل به تشدید تنشها باشد تا ایران را برای شکست مذاکرات مقصر بداند نه اینکه مذاکرات را به موفقیت برساند، نباید متحدان اروپایی خود را به عنوان همسفرانش در این سراشیبی را بدیهی بداند.