دولت موقت با مشارکت طالبان، یگانه راه برون رفت افغانستان از بن بست سیاسی و جنگ

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
 نزدیک به دو دهه پس از حمله ایالات متحده و همپیمانانش به افغانستان وضعیت امنیتی این کشور به حدی وخیم است که تشکیل دولت انتقالی موقت نه یک طرح احتمالی و قابل بررسی بلکه یک سناریوی جدی برای خروج افغانستان از بن بست سیاسی و نظامی فعلی و برقراری آرامش نسبی در این کشور جنگزده است.

توافق ماه مارس 2020 میان گروه طالبان و آمریکا در دوحه قطر در نوع خود رویدادی تاریخی محسوب می شود. طبق توافق دو طرف، نیروهای بیگانه باید طی 14 ماه خاک افغانستان را ترک نمایند. نزدیک به 5 هزار عضو زندانی طالبان آزاد شوند و نام این گروه پیکارجو از فهرست تروریستی سازمان ملل خارج گردد. در عین حال، همچون موافقتنامه واشینگتن – کابل در دسامبر سال 2013، توافق آمریکا و طالبان نیز دارای یک پیوست محرمانه بوده که محتوای آن تاکنون رسانه ای نشده است.

در برابر اقدامات به اصطلاح «اعتمادساز» ایالات متحده، رهبران طالبان نیز موافقت خویش را با کاهش خشونت ها، قطع هر گونه ارتباط و همکاری با سازمان القاعده و سازمانهای مشابه و ممانعت از استفاده این سازمانها از خاک افغانستان اعلام کرده اند.

اما نکته دیگری که موضوع مقاله حاضر به آن اختصاص یافته، آن است که بر اساس بخش دیگری از این توافق دوجانبه، ظرف حداکثر 14 ماه پس از آغاز مذاکرات بین افغانی، قرار است یک دولت فراگیر با مشارکت طالبان در کابل بر سر کار بیاید. در شرایطی که عملا فقط وعده آزادی زندانیان طالبان تحقق یافته، غیر نظامیان و نیروهای امنیتی افغانستان همچنان آماج حملات مرگبار طالبان قرار دارند و تنها حملات طالبان به نیروهای آمریکایی متوقف شده است و واشنگتن نیز حمله بر ضد شبه نظامیان طالبان را متوقف کرده، مذاکرات بین افغانی ماه ها بدون حصول نتیجه ای ادامه یافته است. اکنون در فاصله حدود دو ماه تا پایان مهلت تعیین شده در توافق طالبان و آمریکاییها، سوال کلیدی این است که راه حال برون رفت از بن بست بحران زای کنونی در صحنه سیاسی و نظامی افغانستان چیست؟

یکی از پاسخ های جدی به این سوال، طرح تشکیل دولت موقت با مشارکت طالبان در کابل است. تشکیل دولتی موقت با حضور سران یا نیروهای رده میانی گروه طالبان، مزایای زیر را به دنبال خواهد داشت:

اول، مشارکت طالبان در ساختار قدرت افغانستان، امکان هر گونه بهانه جویی را از این گروه پیکارجو تا حد زیادی کاهش می دهد.

دوم، با توجه به اجماع نسبی قدرت های ذینفع در افغانستان مانند امریکا، جمهوری اسلامی ایران، روسیه، چین و پاکستان در زمینه لزوم مشارکت طالبان در ساختار قدرت سیاسی و اجرایی افغانستان، سطح تنش و رقابتهای خصمانه بین این کشورها دستکم در کوتاه مدت در افغانستان کاهش می یابد. این مساله می تواند به برقرار آرامش و همگرایی بین افغانی به شکل چشمگیری کمک کند.

سوم، با توجه به اینکه تنها مخالف جدی طرح دولت موقت افغانستان، رییس جمهور اشرف غنی است، وی در نهایت زیر فشار افکار عمومی ناراضی و به خصوص فشارهای خارجی مجبور به کناره گیری از قدرت است. در غیر این صورت با برکناری احتمالی اشرف غنی، مشروعیت متزلزل او به عنوان یک شخصیت سیاسی – اجتماعی به خصوص نزد قوم پشتون که وی بدانها وابستگی دارد، جدا به خطر خواهد افتاد.

چالش های فراروی تشکیل دولت موقت در افغانستان

– 1. دولت جو بایدن بر خلاف دوران دونالد ترامپ تمایل چندانی به اجرای سناریوی مطلوب ترامپ مبنی بر استعفای اشرف غنی و استقرار قطعی دولت انتقالی موقت در افغانستان بر اساس یک زمانبندی حداکثر یکساله ندارد. در مقابل، کاخ سفید اکنون سعی دارد با راه اندازی یک بازی رسانه ای هدفمند، خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را در شش ماه یا یکسال آینده و  استقرار دولت موقت با مشارکت طالبان را به توافق جامع بین افغانی مشروط سازد. امری که تحقق آن در کوتاه مدت بسیار بعید بن نظر میرسد.

2. بن مایه موضع‌گیری‌ها و بیانیه های طالبان در ماه‌های اخیر به وضوح نشان میدهند که برخلاف تصور غلط رایج، سران و بخشی از طیف جوان طالبان همچنان خواستار تشکیل یک حکومت اسلامی سلفی تحت عنوان «امارت اسلامی» هستند. بنابراین نمیتوان انتظار داشت مجموعه گروه طالبان یکصدا از مشارکت در قدرت حمایت کرده و آرمان امارت اسلامی مورد نظر خویش را به فراموشی بسپارند.

3. با وجود حمایت اکثر قدرت های جهانی و منطقه ای از شکل گرفتن دولتی با حضور عناصر طالبان، تا زمانی که دولت غنی حاضر به همکاری با سایر گروههای سیاسی افغانستانی و به خصوص طالبان برای انتقال مسالمت جویانه قدرت نباشند، افغانستان همچنان روی آرامش را نخواهد دید. لذا لازم است کابل از سوی ایران و دیگر کشورهای ذی نفوذ در افغانستان جهت پذیرش سناریوی دولت موقت بیشتر تحت فشار قرار بگیرد.

بایدها و نبایدهای دولت موقت افغانستان برای جمهوری اسلامی ایران

اول، تشکیل دولت موقت انتقالی با حضور طالبان و دیگر گروههای سیاسی و قومی افغانستان، به منزله یک تیغ دو لبه برای امنیت ایران به شمار می رود. با توجه به حمایت تهران از مشارکت عناصر طالبان در ساختار قدرت آینده در افغانستان، در صورت شکست این طرح، جمهوری اسلامی ایران هم از این رخداد زیان جدی خواهد دید. بنابراین دستگاه دیپلماسی ایران حداکثر تلاش خود را برای موفقیت طرح دولت موقت و استقرار یک حکومت دموکراتیک با حضور طالبان باید به خرج بدهد.

دوم، سناریوی تشکیل دولت موقت انتقالی افغانستان ساخته و پرداخته آمریکایی‌هاست و پاکستان، عربستان و امارات، روسیه و چین از آن حمایت می‌کنند. تهران در این میان می‌توانست با ارایه یک طرح جامع برای گذار افغانستان به یک شرایط سیاسی و نظامی ارام و رایزنی با دیگر کشورها در این زمینه، ابتکار عمل را تا حدی به دست بگیرد؛ نه اینکه طرح تحمیلی دیگران پیروی نماید و تصور کند که ملاحظات نظام در مورد افغانستان لزوما در این سناریو لحاظ خواهد شد.

جمع بندی

نزدیک به دو دهه پس از حمله ایالات متحده و همپیمانانش به افغانستان وضعیت امنیتی این کشور به حدی وخیم است که تشکیل دولت انتقالی موقت نه یک طرح احتمالی و قابل بررسی بلکه یک سناریوی جدی برای خروج افغانستان از بن بست سیاسی و نظامی فعلی و برقراری آرامش نسبی در این کشور جنگزده است.

در این میان، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از طرفهای اصلی در معادلات سیاسی و امنیتی افغانستان که نقش انکارناپذیری در تحولات این کشور بازی میکند، با حمایت از طرح دولت موقت با مشارکت طالبان، عملا دست امریکا و بعضی دیگر از رقبا برای به انزوا کشاندن تهران در تحولات منطقه را تا حدودی به شکست کشانده است.با این حال، تجربه نشان داده است که تداوم این وضع به پیگیری های هوشمندانه مسوولین ایرانی در قبال رخدادهای جاری افغانستان به ویژه در زمینه تشکیل دولت موقت با حفظ وحدت و انسجام ملی و قومی افغانستانیها بستگی دارد.

 

منبع:http://irdiplomacy.ir/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟