مصالحه خلیجی و چشم انداز سیاست خارجی قطر

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
برگزاری چهل و یکمین اجلاس سالانه سران شورای همکاری در عربستان سعودی با حضور امیر قطر که به اعلام پایان محاصره این کشور از سوی 4 دول عربی محاصره کننده انجامید، در شرایطی به وقوع پیوست که در طول سه سال و نیم گذشته بحران بی‌سابقه‌ای که در شورای همکاری شکل گرفت تأثیرات غیرقابل انکاری بر رویکرد سیاست خارجی قطر بر جای گذاشت و عملاً شکاف‌ها و اختلاف دیدگاه‌های گذشته پیرامون روابط دوجانبه، رویه‌های موجود در شورای همکاری، موضوعات منطقه‌ای و بین‌المللی را تشدید نمود.

این امر به صورت مانع و چالشی بزرگ بر سر راه تحقق واقعی مصالحه پس از نشست آشتی‌کنان اخیر تبدیل شده است به صورتی که هنوز امضا رهبران کشورها بر پای بیانیه پایانی نشست العلا خشک نشده، اماراتی‌ها از ضرورت تغییر رویه قطر در سیاست خارجی خود سخن گفته‌اند.
در این رابطه انور قرقاش وزیر مشاور در امور خارجه امارات روز جمعه (19 دی) در مصاحبه با «سی‌بی‌اس» گفت: «بازیابی کامل روابط دیپلماتیک با قطر زمان‌بر است و این موضوع به تعامل آتی قطر با ایران، ترکیه و گروه‌های اسلامی افراطی وابسته است.»
در این میان پرسش مهمی که مطرح می‌شود آن است که مصالحه عربستان و قطر، تا چه اندازه به تغییر در رفتار و رویکرد دوحه در سیاست خارجی، بویژه در محورهای مورد اختلاف از جمله روابط با ایران و ترکیه (اتحاد با اخوان المسلمین) منجر خواهد شد؟
جایگاه استراتژیک حفظ توازن در سیاست خارجی قطر
یکی از مهمترین دلایلی که می‌توان از آن به عنوان عدم تمایل قطر به تغییر در روابط منطقه‌ای خود با ایران و ترکیه اخوانی ذکر کرد ژئوپلتیک خاص قطر و معمای امنیتی در شورای همکاری خلیج فارس می‌باشد. قطر کشوری است با عمق و وسعت جغرافیایی کم و با منابع انرژی بسیار زیاد که وجود اختلافات تاریخی و سرزمینی با کشورهای همسایه یعنی عربستان و امارات و بحرین منبع نگرانی امنیتی همیشگی را برای دوحه موجب شده است. از طرف دیگر وابستگی شدید اقتصادی این کشور به حفظ امنیت جریان صدور انرژی از خلیج فارس به بازارهای بین‌المللی مولفه ژئوپلتیکی مهم دیگر در بنای استراتژی امنیتی قطر می‌باشد.
دوحه در دهه¬های گذشته سعی کرده بود تا با عضویت در شورای همکاری در چارچوب اتخاذ رویه همکاری‌جویانه در مجموعه امنیتی خلیج فارس و اتحاد با قدرت‌ بین‌المللی فائقه یعنی ایالات متحده این خلأهای امنیتی خود را پر کند.
با این حال ماحصل آنچه در سال¬های گذشته بویژه در دوران محاصره روی داد، سران قطر را به این ادراک راهبردی رسانده که اولاً سازوکارهای شورای همکاری در حل و فصل اختلافات درونی و شکل دادن به همگرایی و ایجاد چتر امنیتی مشترک ناکام بوده است و معمای امنیتی در خلیج فارس با وجود تلاش عربستان برای سیطره بر این سازمان و ایفای نقش برادر بزرگ تر، حل نشده باقی مانده است.
مضاف بر این اتکا صرف به آمریکا نیز، با توجه به چراغ سبز کاخ سفید در شروع بحران و کاهش اهمیت و توجه به خلیج فارس در راهبرد سیاست خارجی واشنگتن، هم تضمین شده نیست و هم مخاطرات خاص خود را در پی دارد؛ همانند تنش‌‌های پرتکرار آمریکا و ایران در خلیج فارس.
در این رابطه یعنی تداوم معمای امنیتی برای قطر پس از مصالحه، آندریاس کریگ، استادیار کالج سلطنتی لندن در گفتگو با الجزیره با اشاره به اهمیت توجه به رفتار بحرین معتقد است: «بحرین به عنوان نیروی نیابتی عمل می کند. در حالی که امارات و عربستان سعودی از سوی ایالات متحده [برای پایان محاصره] تحت فشار هستند، آنها می توانند از بحرین به عنوان یک اخلالگر استفاده کنند تا به طور مداوم نارضایتی خود از قطر را نشان دهند.»
بنابراین در شرایطی که آمریکا، عربستان و اسرائیل و امارات در پی ایجاد ائتلافی جدید در منطقه برای محدود کردن قدرت ایران و ترکیه هستند، قطر در سیاست‌گذاری آینده خود هم به حفظ مناسبات با ایران و ترکیه، که نقش گریزگاه‌های غلبه بر فشارهای تحریمی را برای دوحه ایفا کردند، به عنوان یک فاکتور برقراری موازنه با قطب متخاصم در شورای همکاری یعنی امارات- عربستان- بحرین می‌نگرد و هم به تداوم ایفای نقش موازنه‌بخش خود در میان این قدرت‌های منطقه‌ای خواهد پرداخت.
همانطور که گفته شد نقش مولفه‌های ژئوپلتیکی در این امر کانونی است به صورتی که چنین رویکردی را در رفتار دو بازیگر دیگر شورای همکاری یعنی کویت و عمان نیز می توان مشاهده کرد که نگران تکرار سناریوی قطر نسبت به خود هستند.
بر همین اساس در این رابطه روز جمعه محمد بن عبدالرحمن بن جاسم آل ثانی وزیر امور خارجه قطر در مصاحبه با نشریه «فایننشال تایمز» گفت: «روابط دوجانبه قطر بر اساس تصمیمات مستقل و منافع ملی این کشور اتخاذ می‌شود؛ بنابراین این توافقات بر روابط ما با هیچ کشوری تأثیر نخواهد داشت.»
دست برتر قطر در مصالحه
اما موضوع کلیدی دیگری که برای درک تأثیرات مصالحه بر رویکرد سیاست خارجی قطر می‌توان مد نظر قرار داد این است که مصالحه اخیر چگونه و با چه کیفیتی به وقوع پیوست. آنچه که با زبان و لحن متفاوت از سوی انور قرقاش در ضرورت بازبینی قطر در روابط با ایران و ترکیه (اخوان المسلمین) ذکر شده همان بن مایه شروط اعلامی آغاز بحران سال 2017 می‌باشد. در واقع اگر قطر در ابتدا به خواسته کشورهای تحریم کننده در مورد این سه موضوع تن می‌داد بدون شک بحران بسیار زودتر- البته با شکست دوحه- پایان می‌پذیرفت.
این در حالی است که مصالحه اخیر بر مبنای غلبه قطر بر فشارهای تحریمی و ناتوانی کشورهای تحریم‌کننده در شکستن مقاومت دوحه شکل گرفته است. از طرف دیگر تجربه کاهش اثرپذیری سیاست منطقه‌ای قطر از قید و بندهای تحمیلی شورای همکاری، ارتقاء جایگاه منطقه‌ای دوحه و بسط نفوذ آن در تحولات جهان عرب را به سران این کشور نشان داده است؛ قطب‌نمایی که بعید به نظر می‌رسد به این زودی‌ها از مسیر حرکت مدعی جدید سرزمین شش اقلیم خلیج فارس کنار زده شود.

 

منابع پژوهش در دفتر پژوهشکده موجود است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟