سرگئی لاوروف وزیر امورخارجه روسیه در جریان برگزاری کنفرانس «خاورمیانه؛ در جستوی بیداری از دست رفته» که از سوی باشگاه مباحثه والدای برگزار شد به این پرسش پاسخ گفته است.
از نظر روسیه، قطعنامه 2254 بر لزوم برگزاری انتخابات، پس از تصویب قانون اساسی جدید تاکید ندارد. کمیته قانون اساسی در حال تشکیل جلسه است. وقتی پدرسن، پس از سلف خود، به این سمت منصوب شد، در تماسهای خود با روسیه به روشنی خاطر نشان کرد که نمیتوان برای کمیته قانون اساسی مهلت ساختگی در نظر گرفت.
روز گذشته، بورل، نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجه و سیاست امنیتی، در کنفرانسی در خصوص پناهندگان سوری گفت که فقط خود سوریها میتوانند بین خود توافق کنند. این درست است، اما روند فعلی که به سوریها امکان مذاکره مستقیم را میدهد، به ابتکار روسیه، ترکیه و ایران آغاز شد. «فرمت آستانه» نقشی تعیین کننده داشت. یادآوری میکنم قبل از ایجاد این فرمت، اوضاع در مذاکرات تحت نظارت سازمان ملل به بن بست رسیده بود. به مدت یک سال، دیمیستورا، نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد در امور سوریه یا به دلیل ماه رمضان یا به دلایل دیگر، این گروهها و دورهای مذاکره را تشکیل نداد. سپس «ترویکای آستانه»، پس از تشکیل، ابتکار برگزاری کنگره مردم سوریه در سوچی را مطرح کرد. در این کنگره اسنادی به تصویب رسید که سپس به عنوان مبنای کار سازمان ملل مورد استفاده قرار گرفت.
بیایید ببینیم غرب چگونه در مورد دولت اسد نظر میدهد. اگر کسی بگوید که آماده همکاری با او است، شرایط زیادی را مطرح میکنند که عملا اجراشدنی نیست. اکثر رویکردها نیاز تغییر رژیم را دنبال میکند. غرب صریحا میگوید که بشار اسد آیندهای در سوریه ندارد. غربیها همچنین مانع ایجاد کمیته قانون اساسی شدند.
پس از آنکه دیمیستورا سرانجام فهرست 150 نفره (50 نفر از دولت، 50 نفر از اپوزیسیون، 50 نفر از جامعه مدنی) را تهیه کرد (به نظرم اواخر سال 2018)، وزرای خارجه فرمت آستانه را به ژنو دعوت نمود.
قرار بود آنجا همراه او، ایجاد کمیته قانون اساسی را رسما اعلام کنیم. در حالی که ما در حال پرواز به ژنو بودیم، او از نیویورک تماس گرفت و گفت که کشورهای غربی دیمیستورا را از اعلام ترکیب کمیته منع میکنند، زیرا در این فهرست 6 نام وجود دارد که باعث نگرانی غرب میشود، هر چند که این اسامی باعث نگرانی اپوزیسیون نبود. نمایندگان فرانسه، انگلیس و آلمان در سازمان ملل متحد، حتی نامهای به دبیرکل سازمان ملل نوشتند و در آن نامه خواستار عدم تایید ترکیب مورد توافق تعیین شده از سوی دیمیستورا شدند.
به همین دلیل، ما در آغاز کار کمیته قانون اساسی یک سال را از دست دادیم. بنابراین، اگر غرب در خصوص کندی کار کمیته قانون اساسی ادعاهایی دارد، باید از رفتارهای خود نتیجه بگیرد و رویکرد سازندهتری در آینده داشته باشند. من کندی کار کمیته قانون اساسی را تراژدیک نمیدانم. ما اخیرا با پدرسن، فرستاده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور سوریه گفتگو کردیم. ما با دولت اسد و با شرکای مخالف رایزنی داشتیم. ما آنها را به نزدیکی به یکدیگر ترغیب میکنیم.
نشست بعدی، که امیدواریم پیش از آغاز ماه مبارک رمضان برگزار شود، باید از نظر کیفی جدید باشد، زیرا برای اولین بار توافقی وجود دارد که طبق آن روسای هیئتهای طرفدار دولت و مخالفین، به طور مستقیم با یکدیگر دیدار میکنند. پدرسن، از این توافق استقبال کرد. من واقعا امیدوارم که عملی شود.
سوریه همه روزه مورد حمله و تحریمهای جدید قرار میگیرد. آشکارا اعلام شده است که هدف «قانون سزار» خفه کردن اقتصاد سوریه و وادار کردن مردم به شوریدن علیه دولتشان است. مذموم به نظر میرسد که غرب از ما میخواهد رفتار هیئت دمشق را سازندهتر کنیم. این نگرش «مصرفگرایانه» به سیاست را تقریبا در هر بحران منطقهای در روابط بینالملل مشاهده میکنیم: «شما انجام دهید و ما سپس ارزیابی میکنیم که شما کارتان را خوب انجام دادهاید یا خیر».
اگر همهی ما علاقهمند هستیم که خود سوریها در مورد آینده خود به توافق برسند، پس باید چنین فرصتی و زمانی به سوریها داده شود. «حفرههای»های بسیار عمیق درفضای سیاسی سوریه شکل گرفتهاند و ما باید بر آنها غلبه کنیم، به سوریها کمک کنیم عداوت نداشته باشند، گفتگو را شروع کنند و در مورد شیوه زندگی در یک کشور توافق کنند.
مشکلات اصلی در این مسیر چیست؟ اشغال غیرقانونی کرانه شرقی رود فرات توسط ایالات متحده، ایجاد پایگاه در التنف. علاوه بر این، در خصوص تحویل کمکهای بشردوستانه به منطقه کاهش تنش در ادلب، غرب با هیجان، خواستار حفظ مکانیزمهای مرزی خارج از کنترل دولت است، اما در مورد التنف در مرز مشترک با عراق، غربیها خواستار این هستند که کمکهای دوستانه از دمشق ارسال شود. ما میگوییم: «اگر به طور غیرقانونی در آنجا حضور دارید و مستقیما از عراق سربازان خود را که این منطقه را اشغال کردهاند تامین میکنید، پناهندگانی را هم که هم اکنون در این اردوگاهها زندگی میکنند، تامین نمایید». بنابراین، در اینجا استانداردهای دوگانه زیادی وجود دارد.
آنها اکنون اعلام کردهاند برای همیشه حضورشان در آنجا تمدید خواهد شد، دست کم هیچ مهلتی برای خروج نیروها تعیین نشده است. این نیز خبر جدیدی نیست. آمریکاییها ابتدا خبر از عقب نشینی نیروها از افغانستان دادند و سپس تصمیم خود را تغییر دادند. آنها میخواهند در سوریه هم بمانند. آنها از منابع هیدروکربنها بهره برداری میکنند، غلات تولید شده در آنجا را میفروشند و با این منابع و با پول مردم سوریه، گفتگو میان کردها و دمشق را ناکام میگذارند هر کاری میکنند که این گفتگوها شکل نگیرد. همزمان، اعلام میکنند که در مناطقی که تحت کنترل دولت اسد نیست، داعش دوباره در حال احیا شدن است. این چیزی شبیه [فیلم] «پادشاهی آینههای دروغگو» است.
فراموش نکنیم که داعش توسط ایالات متحده و پس از آن که این کشور به عراق تجاوز کرد و چنین کارهایی را در آنجا انجام داد، ایجاد شد. تعداد زیادی از کشورها و مردم، هنوز در حال مواجه با پیامدهای اقدامات آمریکا هستند. داعش پس از کنار زدن حزب بعث و همه ساختارهای قدرت و زمانی که «برمر» به عنوان استاندار کل عراق مسئولیت این کشور را بر عهده داشت، ایجاد شد. متعاقبا، داعش به طور فعال توسط ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفته و همچنان مورد استفاده قرار میگیرد تا مانع روندهایی شود که با مشارکت کامل دولت فعلی سوریه به حل و فصل بحران در این کشور منجر خواهد شد.
تغییر رژیم سیاستی است که همچنان در سوریه دنبال میشود. بنابراین، بر اساس چنین رویکردهایی، بسیار دشوار است که انتظار داشته باشیم دولت سوریه با آغوش باز به استقبال دعوت برای حضور در ژنو برود. آنچه دیروز و پریروز در کنفرانس آنلاین بروکسل در مورد پناهندگان در سوریه رخ داد، یک مشکل بسیار جدی، از جمله برای سازمان ملل است. هنگامی که دولت سوریه شرکای خارجی، از جمله سازمان ملل را به کنفرانس ماه نوامبر که هدف آن ایجاد شرایط بازگشت پناهندگان به خانه هایشان است دعوت کرد، آمریکاییها تمام تلاش خود را برای محدود کردن تعداد کشورهایی که دعوت را قبول میکنند انجام دادند. با این وجود، کشورهایی از جمله امارات و الجزایر هیئتهای خود را به این کنفرانس اعزام کردهاند. این یکی از بارزترین نمونه خصوصی سازی سازمانهای بینالمللی است؛ ایالات متحده با اعمال فشار، سازمان ملل را مجبور کرد تا حضور خود در کنفرانس بازگشت پناهندگان به سوریه را به عنوان ناظر محدود کند. یعنی مشارکت کامل وجود نداشت.
اکنون اتحادیه اروپا کنفرانس خود را همراه با سازمان ملل برگزار میکند (گوترش در خصوص تعیین رویکردها سخنرانی کرد). او موارد درستی را اشاره کرد، اما من واقعا نمیفهمم که چرا در کنفرانسی که مربوط به بازگشت پناهندگان به سوریه بود، سازمان ملل صرفا به عنوان ناظر حضور داشت.
کنفرانس بروکسل به جمع آوری کمکهای مالی به منظور کمک به پناهندگان در اردوگاههای ترکیه، اردن، لبنان و همچنین کمک به مردم در مناطقی که تحت کنترل دولت جمهوری عربی سوریه نیستند، اختصاص داشت. یعنی این کنفرانس در اصل با نقض فاحش هنجارهای حقوق بشردوستانه بین المللی تشکیل شده است، هنجارهایی که حل همه این مسائل را مستقیما در تماس با دولت کشور متبوع امکان پذیر میداند. این یک استاندارد دوگانه است. در نظر بگیرید که غرب چگونه به کنفرانس بازگشت پناهندگان به سوریه واکنش نشان داده و چگونه کنفرانس خود را حتی بدون دعوت از دمشق برگزار کرده است، سپس خود را جای بشار اسد، رئیس جمهور سوریه و دولت او قرار دهید.
[موضوع کردها در سوریه نیز] یک مشکل پیچیده است. زیرا این موضوع ابعاد منطقهای دارد. یک سال و نیم پیش در اربیل بودم. کردهای عراق، طایفه بارزانی، در مورد چگونگی وضعیت کردها در سوریه ابراز نگرانی کردند و میخواستند تجربه همزیستی، زندگی مشترک در چارچوب یک کشور با داشتن برخی اختیارات فرهنگی و خودمختاری ملی را انتقال دهند. این یک موضوع پیچیده است. این مسئله حساس است، به این دلیل که در میان کردهای سوریه وحدت وجود ندارد. ساختارهایی در آنجا وجود دارند که همکاری خود را با حزب کارگران کردستان پنهان نمیکنند. ساختارهایی وجود دارد که آمریکاییها در تلاشند آنها را با اقدامات مختلف «خود» سازگار کنند. ترکیه با آنچه که اتفاق میافتد، با شدت برخورد میکند. تا آنجا که من فهمیدم، آنها برای یافتن سازش با آمریکاییها در حال گفتگو هستند. آمریکاییها در تلاشند تا آنها را متقاعد کنند که همه را تروریست به حساب نیاورند. اما برای ما از اهمیت اساسی برخوردار است (این موضوع بارها در اسنادی که توسط ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه و اردوغان، رئیس جمهور ترکیه امضا شده، ذکر گردیده است) که ما قاطعانه در کنار ترکیه، حامی وحدت و تمامیت ارضی سوریه هستیم.
ما اخیرا در نشست «ترویکا»یِ تکمیلی با حضور روسیه، ترکیه و قطر در دوحه شرکت کردیم. در این نشست، بیانیه وزیران را تصویب کردیم. در این بیانیه نیز، به وضوح، بر ناپذیرفتنی بودن هرگونه تشویق به جدایی طلبی در سوریه تاکید شده است. گفتگو بین دولت و کردها به آسانی شکل نمیگیرد. این گفتگوها پایدار نیست. تماسها برقرار میشود.
هنگامی که دونالد ترامپ خروج آمریکا از سوریه را اعلام کرد، کردها بلافاصله از ما خواستند تا به آنها کمک کنیم تا با دمشق ارتباط برقرار کنند. دو روز بعد، دونالد ترامپ نظر خود را تغییر داد یا کسی اعلام کرد که او نظر خود را تغییر داده است. کردها بلافاصله علاقه خود به تماس با دمشق را کنار گذاشته و دوباره با آمریکایی ها، به عنوان «ضامن» اصلی رفاه خود ارتباط برقرار کردند.
ما با گروههای مختلف سوری در ارتباط هستیم. اخیرا، خانم احمد، رئیس شورای اجرایی «شورای سوریه دموکراتیک» در مسکو حضور داشت. ما با مظلوم عبدی، فرمانده کل نیروهای سوریه دموکراتیک تماس داشتیم. ما آماده کمک هستیم. اما اگر آنها هنوز در یافتن توافقهای طولانی مدت و پایدار با دمشق مردد باشند و یا امیدوار باشند که آمریکاییها (از آنجا که تصمیم به ماندن در آنجا گرفتند) به نوعی کمک کنند، نمیتوان آنها را به این کار اجبار کرد. در عین حال، آمریکاییها همه را از ارسال هرگونه کالای اقتصادی و حتی کمکهای بشردوستانه به مناطق تحت کنترل دولت منع میکنند. آنها فعالانه در حال بهرهبرداری از ساحل شرقی فرات جایی که در آن حضور دارند، هستند. آنها نهادهای حکومتی محلی را در آنجا ایجاد میکنند، درآمد حاصل از فروش هیدروکربن و غله را غارت میکنند. همچنین اصرار دارند که همسایگان عرب سوریه در این مناطق سرمایه گذاری کنند. مسلما، وقتی چنین سیاستی به طور آشکار اجرا شود، سوالاتی جدی مطرح میگردد. اگر راهبرد این باشد که در این مناطق چیزی شبیه بهشت ایجاد شود، و در مناطق تحت کنترل دولت سیاستی اتخاذ گردد که به فقر مردم و نفرت از حکومت منتهی شود، در آن صورت میتوان نتیجه گرفت، آمریکا چه سیاستی را دنبال میکند.
اکنون هیچ تغییر بزرگی رخ نداده است، اما فرض من بر این است که سیاست آنها اکنون در حال شکل گیری است. من با بسیاری از همکارانم در مورد «تحریم سزار» صحبت کردم. تعداد کمی موافق هستند که این اقدام صحیح بوده است. در واقع، این کار به طور کلی هرگونه تجارت با دمشق را منع میکند و به گونهای تنظیم شده است که هر گامی که برداشته میشود، حتی اگر با بهترین هدف و با واسطه انجام گردد، میتواند مشمول تحریمهای ثانویه گردد. من امیدوارم که سیگنالهای ارسالی به واشنگتن (و من میدانم که چنین سیگنالهایی از طرف برخی از کشورها که به ثبات سوریه علاقه مند هستند، فرستاده میشود) شنیده شود و موثر واقع گردد.
منبع:http://iras.ir/iras.irfa
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.