نگاه روسیه به آینده تحولات سیاسی در سوریه

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
حدود دو ماه دیگر در سوریه انتخابات ریاست جمهوری برگزارخواهد شد. قطعنامه 2254، که روسیه یکی از تنظیم­کنندگان آن به شمار می‌آید، پیش‌بینی می­کند که کمیته قانون اساسی باید در کار خود پیشرفت داشته باشد و برخی از اصلاحات قانون اساسی باید قبل از انتخابات تصویب شود. با این حال تاکنون این مورد محقق نشده است و انتخابات بدون تصویب اصلاحات قانون اساسی برگزار خواهد شد. بر این اساس پرسش این است که آیا برگزاری انتخابات بدون اصلاح قانوان اساسی بدان معنی است که ما باید قطعنامه 2254 را به عنوان بخشی از حل و فصل بحران سوریه فراموش کنیم؟

سرگئی لاوروف وزیر امورخارجه روسیه در جریان برگزاری کنفرانس «خاورمیانه؛ در جستوی بیداری از دست رفته» که از سوی باشگاه مباحثه والدای برگزار شد به این پرسش پاسخ گفته است.

از نظر روسیه، قطعنامه 2254 بر لزوم برگزاری انتخابات، پس از تصویب قانون اساسی جدید تاکید ندارد. کمیته قانون اساسی در حال تشکیل جلسه است. وقتی پدرسن، پس از سلف خود، به این سمت منصوب شد، در تماس­های خود با روسیه به روشنی خاطر نشان کرد که نمی­توان برای کمیته قانون اساسی مهلت ساختگی در نظر گرفت.
روز گذشته، بورل، نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجه و سیاست امنیتی، در کنفرانسی در خصوص پناهندگان سوری گفت که فقط خود سوری‌‌ها می­توانند بین خود توافق کنند. این درست است، اما روند فعلی که به سوری‌‌ها امکان مذاکره مستقیم را می­دهد، به ابتکار روسیه، ترکیه و ایران آغاز شد. «فرمت آستانه» نقشی تعیین کننده داشت. یادآوری‌ می‌کنم قبل از ایجاد این فرمت، اوضاع در مذاکرات تحت نظارت سازمان ملل به بن بست رسیده بود. به مدت یک سال، دی­میستورا، نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد در امور سوریه یا به دلیل ماه رمضان یا به دلایل دیگر، این گروه‌‌ها و دورهای مذاکره را تشکیل نداد. سپس «ترویکای آستانه»، پس از تشکیل، ابتکار برگزاری کنگره مردم سوریه در سوچی را مطرح کرد. در این کنگره اسنادی به تصویب رسید که سپس به عنوان مبنای کار سازمان ملل مورد استفاده قرار گرفت.
بیایید ببینیم غرب چگونه در مورد دولت اسد نظر‌ می‌دهد. اگر کسی بگوید که آماده همکاری با او است، شرایط زیادی را مطرح می­کنند که عملا اجراشدنی نیست. اکثر رویکردها نیاز تغییر رژیم را دنبال می­کند. غرب صریحا می­گوید که بشار اسد آینده‌ای در سوریه ندارد. غربی‌‌ها همچنین مانع ایجاد کمیته قانون اساسی شدند.

پس از آنکه دی­میستورا سرانجام فهرست 150 نفره (50 نفر از دولت، 50 نفر از اپوزیسیون، 50 نفر از جامعه مدنی) را تهیه کرد (به نظرم اواخر سال 2018)، وزرای خارجه فرمت آستانه را به ژنو دعوت نمود.
قرار بود آنجا همراه او، ایجاد کمیته قانون اساسی را رسما اعلام کنیم. در حالی که ما در حال پرواز به ژنو بودیم، او از نیویورک تماس گرفت و گفت که کشورهای غربی دی­میستورا را از اعلام ترکیب کمیته منع‌ می‌کنند، زیرا در این فهرست 6 نام وجود دارد که باعث نگرانی غرب‌ می‌شود، هر چند که این اسامی باعث نگرانی اپوزیسیون نبود. نمایندگان فرانسه، انگلیس و آلمان در سازمان ملل متحد، حتی نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل نوشتند و در آن نامه خواستار عدم تایید ترکیب مورد توافق تعیین شده از سوی دی­میستورا شدند.
به همین دلیل، ما در آغاز کار کمیته قانون اساسی یک سال را از دست دادیم. بنابراین، اگر غرب در خصوص کندی کار کمیته قانون اساسی ادعاهایی دارد، باید از رفتارهای خود نتیجه بگیرد و رویکرد سازنده‌تری در آینده داشته باشند. من کندی کار کمیته قانون اساسی را تراژدیک نمی­دانم. ما اخیرا با پدرسن، فرستاده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور سوریه گفتگو کردیم. ما با دولت اسد و با شرکای مخالف رایزنی داشتیم. ما آن‌‌ها را به نزدیکی به یکدیگر ترغیب می­کنیم.

نشست بعدی، که امیدواریم پیش از آغاز ماه مبارک رمضان برگزار شود، باید از نظر کیفی جدید باشد، زیرا برای اولین بار توافقی وجود دارد که طبق آن روسای هیئت‌‌های طرفدار دولت و مخالفین، به طور مستقیم با یکدیگر دیدار می­کنند. پدرسن، از این توافق استقبال کرد. من واقعا امیدوارم که عملی شود.
سوریه همه روزه مورد حمله و تحریم‌‌های جدید قرار می­گیرد. آشکارا اعلام شده است که هدف «قانون سزار» خفه کردن اقتصاد سوریه و وادار کردن مردم به شوریدن علیه دولتشان است. مذموم به نظر‌ می‌رسد که غرب از ما‌ می‌خواهد رفتار هیئت دمشق را سازنده‌تر کنیم. این نگرش «مصرف‌گرایانه» به سیاست را تقریبا در هر بحران منطقه‌ای در روابط بین‌الملل مشاهده می­کنیم: «شما انجام دهید و ما سپس ارزیابی می­کنیم که شما کارتان را خوب انجام داده­اید یا خیر».

اگر همه­ی ما علاقه­مند هستیم که خود سوری‌‌ها در مورد آینده خود به توافق برسند، پس باید چنین فرصتی و زمانی به سوری‌‌ها داده شود. «حفره­های»‌‌های بسیار عمیق درفضای سیاسی سوریه شکل گرفته‌اند و ما باید بر آنها غلبه کنیم، به سوری‌‌ها کمک کنیم عداوت نداشته باشند، گفتگو را شروع کنند و در مورد شیوه زندگی در یک کشور توافق کنند.

مشکلات اصلی در این مسیر چیست؟ اشغال غیرقانونی کرانه شرقی رود فرات توسط ایالات متحده، ایجاد پایگاه در التنف. علاوه بر این، در خصوص تحویل کمک‌‌های بشردوستانه به منطقه کاهش تنش در ادلب، غرب با هیجان، خواستار حفظ مکانیزم‌‌های مرزی خارج از کنترل دولت است، اما در مورد التنف در مرز مشترک با عراق، غربی‌‌ها خواستار این هستند که کمک‌‌های دوستانه از دمشق ارسال شود. ما می­گوییم: «اگر به طور غیرقانونی در آنجا حضور دارید و مستقیما از عراق سربازان خود را که این منطقه را اشغال کرده‌اند تامین می­کنید، پناهندگانی را هم که هم اکنون در این اردوگاه‌‌ها زندگی‌ می‌کنند، تامین نمایید». بنابراین، در اینجا استانداردهای دوگانه زیادی وجود دارد.
آن‌‌ها اکنون اعلام کرده‌اند برای همیشه حضورشان در آنجا تمدید خواهد شد، دست کم هیچ مهلتی برای خروج نیروها تعیین نشده است. این نیز خبر جدیدی نیست. آمریکایی‌‌ها ابتدا خبر از عقب نشینی نیروها از افغانستان دادند و سپس تصمیم خود را تغییر دادند. آن­ها می­خواهند در سوریه هم بمانند. آن­ها از منابع هیدروکربن‌‌ها بهره برداری‌ می‌کنند، غلات تولید شده در آنجا را‌ می‌فروشند و با این منابع و با پول مردم سوریه، گفتگو میان کردها و دمشق را ناکام می­گذارند هر کاری می­کنند که این گفتگوها شکل نگیرد. همزمان، اعلام می­کنند که در مناطقی که تحت کنترل دولت اسد نیست، داعش دوباره در حال احیا شدن است. این چیزی شبیه [فیلم] «پادشاهی آینه‌‌های دروغگو» است.
فراموش نکنیم که داعش توسط ایالات متحده و پس از آن که این کشور به عراق تجاوز کرد و چنین کارهایی را در آنجا انجام داد، ایجاد شد. تعداد زیادی از کشورها و مردم، هنوز در حال مواجه با پیامدهای اقدامات آمریکا هستند. داعش پس از کنار زدن حزب بعث و همه ساختارهای قدرت و زمانی که «برمر» به عنوان استاندار کل عراق مسئولیت این کشور را بر عهده داشت، ایجاد شد. متعاقبا، داعش به طور فعال توسط ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفته و همچنان مورد استفاده قرار‌ می‌گیرد تا مانع روندهایی شود که با مشارکت کامل دولت فعلی سوریه به حل و فصل بحران در این کشور منجر خواهد شد.

تغییر رژیم سیاستی است که همچنان در سوریه دنبال می­شود. بنابراین، بر اساس چنین رویکردهایی، بسیار دشوار است که انتظار داشته باشیم دولت سوریه با آغوش باز به استقبال دعوت برای حضور در ژنو برود. آنچه دیروز و پریروز در کنفرانس آنلاین بروکسل در مورد پناهندگان در سوریه رخ داد، یک مشکل بسیار جدی، از جمله برای سازمان ملل است. هنگامی که دولت سوریه شرکای خارجی، از جمله سازمان ملل را به کنفرانس ماه نوامبر که هدف آن ایجاد شرایط بازگشت پناهندگان به خانه هایشان است دعوت کرد، آمریکایی‌‌ها تمام تلاش خود را برای محدود کردن تعداد کشورهایی که دعوت را قبول می­کنند انجام دادند. با این وجود، کشورهایی از جمله امارات و الجزایر هیئت‌‌های خود را به این کنفرانس اعزام کرده‌اند. این یکی از بارزترین نمونه خصوصی سازی سازمان­های بین‌المللی است؛ ایالات متحده با اعمال فشار، سازمان ملل را مجبور کرد تا حضور خود در کنفرانس بازگشت پناهندگان به سوریه را به عنوان ناظر محدود کند. یعنی مشارکت کامل وجود نداشت.
 اکنون اتحادیه اروپا کنفرانس خود را همراه با سازمان ملل برگزار می­کند (گوترش در خصوص تعیین رویکردها سخنرانی کرد). او موارد درستی را اشاره کرد، اما من واقعا نمی­فهمم که چرا در کنفرانسی که مربوط به بازگشت پناهندگان به سوریه بود، سازمان ملل صرفا به عنوان ناظر حضور داشت.

کنفرانس بروکسل به جمع آوری کمک­های مالی به منظور کمک به پناهندگان در اردوگاه­های ترکیه، اردن، لبنان و همچنین کمک به مردم در مناطقی که تحت کنترل دولت جمهوری عربی سوریه نیستند، اختصاص داشت. یعنی این کنفرانس در اصل با نقض فاحش هنجارهای حقوق بشردوستانه بین المللی تشکیل شده است، هنجارهایی که حل همه این مسائل را مستقیما در تماس با دولت کشور متبوع امکان پذیر می­داند. این یک استاندارد دوگانه است. در نظر بگیرید که غرب چگونه به کنفرانس بازگشت پناهندگان به سوریه واکنش نشان داده و چگونه کنفرانس خود را حتی بدون دعوت از دمشق برگزار کرده است، سپس خود را جای بشار اسد، رئیس جمهور سوریه و دولت او قرار دهید.
[موضوع کردها در سوریه نیز] یک مشکل پیچیده است. زیرا این موضوع ابعاد منطقه‌ای دارد. یک سال و نیم پیش در اربیل بودم. کردهای عراق، طایفه بارزانی، در مورد چگونگی وضعیت کردها در سوریه ابراز نگرانی کردند و می­خواستند تجربه همزیستی، زندگی مشترک در چارچوب یک کشور با داشتن برخی اختیارات فرهنگی و خودمختاری ملی را انتقال دهند. این یک موضوع پیچیده است. این مسئله حساس است، به این دلیل که در میان کردهای سوریه وحدت وجود ندارد. ساختارهایی در آنجا وجود دارند که همکاری خود را با حزب کارگران کردستان پنهان نمی­کنند. ساختارهایی وجود دارد که آمریکایی‌‌ها در تلاشند آن­ها را با اقدامات مختلف «خود» سازگار کنند. ترکیه با آنچه که اتفاق‌ می‌افتد، با شدت برخورد می­کند. تا آنجا که من فهمیدم، آن­ها برای یافتن سازش با آمریکایی‌‌ها در حال گفتگو هستند. آمریکایی‌‌ها در تلاشند تا آنها را متقاعد کنند که همه را تروریست به حساب نیاورند. اما برای ما از اهمیت اساسی برخوردار است (این موضوع بارها در اسنادی که توسط ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه و اردوغان، رئیس جمهور ترکیه امضا شده، ذکر گردیده است) که ما قاطعانه در کنار ترکیه، حامی وحدت و تمامیت ارضی سوریه هستیم.

ما اخیرا در نشست «ترویکا»یِ تکمیلی با حضور روسیه، ترکیه و قطر در دوحه شرکت کردیم. در این نشست، بیانیه وزیران را تصویب کردیم. در این بیانیه نیز، به وضوح، بر ناپذیرفتنی بودن هرگونه تشویق به جدایی طلبی در سوریه تاکید شده است. گفتگو بین دولت و کردها به آسانی شکل نمی­گیرد. این گفتگوها پایدار نیست. تماس‌‌ها برقرار‌ می‌شود.

هنگامی که دونالد ترامپ خروج آمریکا از سوریه را اعلام کرد، کردها بلافاصله از ما خواستند تا به آن­ها کمک کنیم تا با دمشق ارتباط برقرار کنند. دو روز بعد، دونالد ترامپ نظر خود را تغییر داد یا کسی اعلام کرد که او نظر خود را تغییر داده است. کردها بلافاصله علاقه خود به تماس با دمشق را کنار گذاشته و دوباره با آمریکایی ها، به عنوان «ضامن» اصلی رفاه خود ارتباط برقرار کردند.

ما با گروه‌‌های مختلف سوری در ارتباط هستیم. اخیرا، خانم احمد، رئیس شورای اجرایی «شورای سوریه دموکراتیک» در مسکو حضور داشت. ما با مظلوم عبدی، فرمانده کل نیروهای سوریه دموکراتیک تماس داشتیم. ما آماده کمک هستیم. اما اگر آن‌‌ها هنوز در یافتن توافق‌‌های طولانی مدت و پایدار با دمشق مردد باشند و یا امیدوار باشند که آمریکایی‌‌ها (از آنجا که تصمیم به ماندن در آنجا گرفتند) به نوعی کمک کنند، نمی­توان آن­ها را به این کار اجبار کرد. در عین حال، آمریکایی‌‌ها همه را از ارسال هرگونه کالای اقتصادی و حتی کمک­های بشردوستانه به مناطق تحت کنترل دولت منع می­کنند. آن­ها فعالانه در حال بهره­برداری از ساحل شرقی فرات جایی که در آن حضور دارند، هستند. آن­ها نهادهای حکومتی محلی را در آنجا ایجاد‌ می‌کنند، درآمد حاصل از فروش هیدروکربن و غله را غارت می­کنند. همچنین اصرار دارند که همسایگان عرب سوریه در این مناطق سرمایه گذاری کنند. مسلما، وقتی چنین سیاستی به طور آشکار اجرا شود، سوالاتی جدی مطرح میگردد. اگر راهبرد این باشد که در این مناطق چیزی شبیه بهشت ایجاد شود، و در مناطق تحت کنترل دولت سیاستی اتخاذ گردد که به فقر مردم و نفرت از حکومت منتهی شود، در آن صورت می­توان نتیجه گرفت، آمریکا چه سیاستی را دنبال می­کند.

اکنون هیچ تغییر بزرگی رخ نداده است، اما فرض من بر این است که سیاست آن‌‌ها اکنون در حال شکل گیری است. من با بسیاری از همکارانم در مورد «تحریم سزار» صحبت کردم. تعداد کمی موافق هستند که این اقدام صحیح بوده است. در واقع، این کار به طور کلی هرگونه تجارت با دمشق را منع می­کند و به گونه‌ای تنظیم شده است که هر گامی که برداشته می­شود، حتی اگر با بهترین هدف و با واسطه انجام گردد،‌ می‌تواند مشمول تحریم‌‌های ثانویه گردد. من امیدوارم که سیگنال‌‌های ارسالی به واشنگتن (و من‌ می‌دانم که چنین سیگنال‌‌هایی از طرف برخی از کشورها که به ثبات سوریه علاقه مند هستند، فرستاده می­شود) شنیده شود و موثر واقع گردد.

 

منبع:http://iras.ir/iras.irfa

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟