ایران در منطقه قفقاز جنوبی؛ اصلاح و تکامل

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
امیل آودالیانی: کارشناس ارشد مرکز مطالعات استراتژیک بگین – سادات، کارشناس ارشد موسسه خدمات‌رسانی متحد سلطنتی
موقعیت ایران در قفقاز جنوبی، منطقه‌ای که آن را بخشی از منافع تاریخی خود می‌داند، تحت‌فشار شدید قرار دارد. جنگ قره‌باغ در سال گذشته با توجه به قدرت رو به رشد ترکیه و روسیه، لزوم تعدیل و اصلاح رویکرد ایران را اجتناب‌ناپذیر کرده است.

توافق‌نامه صلح نوامبر 2020 م که به جنگ ارمنستان و آذربایجان پایان داد؛ موقعیت شکننده ژئوپلیتیک ایران در قفقاز جنوبی را نشان داد. تهران قدرت کافی برای تأثیرگذاری و نفوذ بر روند درگیری نداشت. در نقطه مقابل، مسکو و آنکارا هر دو ضمن شکل‌دهی به نتیجه درگیری، توافق‌نامه آتش‌بس را تنظیم و مکانیسم اجرای آن را تعیین کردند. مأموریت جدید صلح‌بانان روسیه و بازگشت سربازان ترک به قفقاز جنوبی نشانگر عدم حضور ایران در رقابت بزرگ قدرت مجدد در منطقه است.
اهم نکات و گزاره‌های کلیدی این مقاله
ارتباطات منطقه‌ای نقطه‌ضعف بزرگ برای ایران است. احیای خطوط ریلی شوروی از جمهوری آذربایجان به نخجوان و از روسیه به ارمنستان می‌تواند نفوذ ایران بر آذربایجان را محدود سازد. ایران به‌ویژه نگران افزایش نفوذ ترکیه است. دو کشور در مورد سوریه همکاری می‌کنند و با جدایی‌طلبان کرد مبارزه می‌کنند، اما افزایش نفوذ ترکیه در مرز شمالی ایران به‌عنوان یک چالش بزرگ تلقی می‌شود.
تهران در طول تاریخ نسبت به جاه‌طلبی‌های ژئوپلیتیکی باکو بیشتر به دلیل تلاش‌های آن‌ها برای استفاده از جمعیت آذربایجان ایران محتاط بوده است. تهران در ابتدا تلاش کرد آذربایجان پس از شوروی را به حوزه نفوذ خود بکشاند روابط تجاری، برنامه‌های تبادل فرهنگی و روابط مذهبی توسعه یافت، اما در نهایت تهران عمداً از باکو فاصله گرفت. در آن زمان هیچ دلیل سیاسی برای رهبری ایران برای برقراری رابطه نزدیک‌تر با آذربایجان وجود نداشت.

  • ایده «آذربایجان بزرگ» در آذربایجان گسترش یافت جایی که تهران با بستن مرز پناهجویان آذربایجانی از ارمنستان حمایت و پشتیبانی نمود و برای دهه‌ها به‌عنوان عامل نجات ایروان عمل کرده است. جنگ قره‌باغ 2020، دیدگاه ایران را تغییر داده است. رهبران مذهبی ایران بیشتر از آذربایجان حمایت می‌کردند و ادعا می‌کردند که قره‌باغ و سرزمین‌های اطراف آن قسمت‌های جدانشدنی آذربایجان می‌باشند. از بسیاری جهات، تغییر دیدگاه ایران نشان‌گر موازنه قدرت تغییریافته در همسایگی آن است.
  • حمایت از ارمنستان می‌تواند یک آذربایجان تقویت‌شده را تضعیف و آن را بیشتر در آغوش ترکیه قرار دهد و به‌طور بالقوه مسیرهای حمل‌ونقل جاده‌ای و ریلی به روسیه را به خطر بیندازد و موقعیت ایران را در حوزه خزر پیچیده کند. تنش‌ها با باکو همچنین ممکن است احساسات آذری زبانان ایران را برانگیزد. ایران همچنین از همکاری نظامی گسترده آذربایجان با اسرائیل احساس نگرانی می‌کند.
  • موقعیت ژئوپلیتیک جمهوری آذربایجان در مرز ایران، آن را به مکانی ایده‌آل برای جمع‌آوری اطلاعات استراتژیک تبدیل کرده است. منابع رسانه‌ای ادعا کردند که اسرائیل در سال‌های 1990 به باکو کمک کرد تا ایستگاه‌های جمع‌آوری اطلاعات الکترونیکی در امتداد مرز آذربایجان با ایران ایجاد کند.
  • موقعیت در حال تحول ایران در قبال آذربایجان با چشم‌انداز وسیع‌تر منطقه‌ای مرتبط است. روسیه و ترکیه طی یک دهه گذشته ردپای خود را در منطقه افزایش داده‌اند و اکنون قفقاز جنوبی را بخشی از یک بازی ژئوپلیتیکی بزرگ‌تر می‌دانند که از دریای مدیترانه تا خزر امتداد دارد. ایران نمی‌تواند این پیشروی را نادیده بگیرد و بنابراین باید اصلاحات و تعدیل‌هایی در راهبرد خود ایجاد کند؛ بنابراین این باعث خواهد شد که در محاسبه سیاست خارجی ایران، قفقاز جنوبی به یک منطقه مهم و اولویت‌دار تبدیل شود.

نویسنده در بخش پایانی مقاله بر این دیدگاه است:

  • علیرغم تنش‌های تاریخی در مدیریت تعامل خود با جمهوری آذربایجان و ارمنستان، تهران یک استراتژی امنیتی عمدتاً همکاری را دنبال می‌کند که هر سه کشور قفقاز جنوبی و همچنین روسیه و ترکیه را در بر می‌گیرد. ایران تغییرات در قفقاز جنوبی را بخشی از تغییر نظم جهانی می‌داند. موقعیت تهران پس از جنگ اخیر تحت تأثیر جغرافیای اقتصادی قرار خواهد گرفت.
  • ایران یک استراتژی توسعه بندر و راه‌آهن را دنبال کرده که اکنون بخشی از یک حرکت بزرگ‌تر را تشکیل می‌دهد تا خود را به‌عنوان رابط پروژه‌های اقتصادی هند، چین و روسیه قرار دهد. ازنظر قفقاز جنوبی، اتحادیه اقتصادی اوراسیا دارای اهمیت است و برای ایران، جمهوری آذربایجان برای مسیرهای ترانزیت در کریدور اقتصادی شمال – جنوب بسیار مهم است و از اقیانوس هند تا بنادر بالتیک امتداد دارد. تلاش‌های روسیه برای احیای راه‌آهن دوره اتحاد جماهیر شوروی می‌تواند تهران را به یک ذینفع اصلی تبدیل کند زیرا این امر امکان گسترش روابط تجاری با منطقه و روسیه را فراهم می‌آورد. چگونه ممکن است تهران بتواند توازن قوا را به نفع خود تغییر دهد؟ به نظر می‌رسد ایجاد روابط بیشتر با باکو یکی از راه‌ها باشد. پیشنهاد سیستم دستور کار همکاری منطقه‌ای ممکن است مورد دیگری باشد.

 

منابع پژوهش در دفتر پژوهشکده موجود است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟