توافق چین و ایران، دستاوردی عمده در خلیج فارس

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
امضای توافقنامۀ همکاری 25سالۀ ایران و چین در شرایط کنونی منطقه و ادامۀ سیاست‌های دولت جدید ایالات متحده در قبال ایران، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. کمک به دورزدن سیاست «فشار حداکثری» واشنگتن و گشودن درهای جدید سرمایه‌گذاری چین در ایران که بخش‌های مختلف حمل‌ونقل، انرژی و تجارت را در بر می‌گیرد، بر اهمیت این توافقنامه افزوده است. علاوه بر این، توافقنامه همکاری 25سالۀ ایران و چین تأثیری انکارناپذیر بر آیندۀ خلیج فارس خواهد گذاشت.

آنتونی کردسمن، تحلیلگر سرشناس مسائل خلیج فارس در یادداشتی برای مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی، به بررسی تبعات این توافقنامه در منطقۀ خلیج فارس پرداخته است و مؤسسۀ آینده‌پژوهی جهان اسلام آن را ترجمه کرده است. گفتنی است یادداشت حاضر صرفاً انعکاس دیدگاه‌های نویسنده است و مؤسسه مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد.

مهم‌ترین خبر هفتۀ اخیر شاید هیچ ارتباطی با کرونا یا اکثر عناوین رسانه‌ای دیگر نداشته باشد. چین روز شنبه موفقیت استراتژیک مهم و جدیدی در خلیج فارس به دست آورد: موفقیتی بزرگ در منطقۀ منا که ظهور رویکردی جدید در رقابت با ایالات متحده است. نیویورک تایمز در 27مارس2021 گزارش داد وزیر امور خارجۀ چین، وانگ یی، با وزیر خارجۀ ایران، جواد ظریف، توافقنامۀ سرمایه‌گذاری در ایران امضا کرده است.

مفاد این توافقنامه علنی نشده است؛ اما به نظر می‌رسد این قرارداد تا حد زیادی اقتصادی باشد. در پیش‌نویس قبلی، سرمایه‌گذاری چین در 100 پروژۀ موردنیاز ایران اعلام شده بود. نیویورک تایمز گزارش داد این برنامه‌ها شامل برنامه‌های اصلی زیرساختی مانند فرودگاه‌، راه‌آهن سریع السیر و مترو و همچنین سرمایه‌گذاری در مناطق آزاد تجاری در ماکو در شمال غربی ایران است. پروژه‌هایی در آبادان، جایی که شط العرب به خلیج فارس می‌ریزد و نیز در جزیرۀ قشم در خلیج فارس هم پیش‌بینی شده است. این توافق ممکن است هم به سرمایه‌گذاری عمدۀ چینی‌ها در بخش نفت ایران منجر شود و هم برای مدرن‌سازی تأسیسات موجود و هم برای تولید نفت و گاز.

این توافق حتی اگر هیچ تأثیر فوری نظامی نداشته باشد، تغییری عمده‌ در نگرش‌های استراتژیک را نشان می‌دهد و زمینه را برای چنین همکاری‌هایی در آینده فراهم می‌کند. وزیر امور خارجه، وانگ، در دیدار خود با رئیس‌جمهور ایران، حسن روحانی، به‌صراحت گفت : «چین قاطعانه از ایران برای حفاظت از حاکمیت و عزت ملی‌اش حمایت می‌کند.» وی همچنین خواستار شد ایالات متحده تمام تحریم‌ها علیه ایران را برداشته و فشار طولانی اقدامات خصمانۀ اقتصادی خود را که هدف آن چین بوده است، از میان بردارد. ظریف هم چین را به‌عنوان «دوست دوران سخت» توصیف کرد.

برخی گزارش‌ها حاکی از این است که در مذاکرات، دربارۀ نیاز به اَشکال جدید همکاری نظامی در زمینه‌هایی مانند کمک نظامی، آموزش نظامی و اشتراک اطلاعات نیز صحبت شده است. توافقنامۀ سازمان ملل که مانع صادرات اسلحه از چین و روسیه به ایران شد نیز اکنون منقضی شده است. این، پتانسیل مانورهای مشترک نظامی و انتقال عمدۀ تکنولوژی تسلیحاتی در آینده را فراهم می‌کند. این کار زمانی انجام می‌شود که سلاح‌ها، موشک‌ها و هواپیماهای جدید، صادرات اسلحۀ چینی را بسیار جذاب‌تر از گذشته کرده باشد.

با این حال، حتی اگر چین برای ایجاد نقش مهم و جدید نظامی برای خودش با ایران توافق نکند، این توافق اقتصادی باز هم گامی مهم در مسیری است که چین آن را «جنگ در منطقۀ سفید» نامیده است. مانند بسیاری از جنبه‌های دیگر اقدام اقتصادی «کمربند و جاده» چین، این قرارداد حداقل مزایای استراتژیک را به‌عنوان اقدامات نظامی آشکار، پایگاه‌های جدید نظامی یا فروش تسلیحات جدید به پکن می‌دهد.

واقعیت این است که حتی توافقی کاملاً اقتصادی، نقش اساسی جدیدی را در کل خلیج فارس و دریای عرب به چین می‌دهد. این نقش به‌شدت تلاش‌های ایالات متحده برای استفاده از جنگ اقتصادی و ابزار فشار حداکثری بر ایران را تضعیف می‌کند و ایالات متحده را وامی‌دارد روش‌هایی را به کار گیرد که به چین اجازه می‌دهد حضور اقتصادی و استراتژیک خود را به‌طور پیوسته در ایران ادامه دهد.

همچنین، این قرارداد برای چین در منطقۀ خلیج فارس قدرت جدید استراتژیک به ارمغان می‌آورد؛ با این توضیح که این منطقه جایی است که 20 درصد از عرضۀ جهانی نفت را کنترل می‌کند. این رخداد برای واردات نفت آسیا بسیار مهم است. هیچ کشور عربی حاشیۀ خلیج فارس نمی‌تواند این واقعیت را نادیده بگیرد که قرارداد ایران و چین، نقش پکن را به‌اندازه‌ای افزایش می‌دهد که حضور بالقوۀ بیشتری برای این کشور در خلیج فارس رقم می‌زند و افزون بر این، امکان ارتباط میان منافع این کشور با گسترش نقش جدید در عراق و پیوندهای جدید با روسیه و سوریه را فراهم می‌آورد.

اکنون هیچ‌یک از کشورهای خلیج فارس یا قدرت‌های خارجی حاضر در منطقه نمی‌توانند نقش فزایندۀ چین در خلیج فارس را نادیده بگیرد و هیچ کشور عربی نمی‌تواند بدون درنظرگرفتن گسترش روابط نظامی چین با ایران با پکن وارد معامله شود. هیچ کشور عربی حاشیۀ خلیج فارس نمی‌تواند این واقعیت را نادیده بگیرد که این توافقنامه پس از سفر وانگ به ترکیه و عربستان سعودی و قبل از سفر وانگ به بحرین، امارات و عمان امضا شده است. همچنین، انکار این واقعیت که در این توافقنامه دربارۀ نقش چین در تغییرشکل برجام و جایگاه چین در مذاکرات اسرائیل و فلسطینیان صحبت شده است نیز دور از ذهن است.

هیچ کشور منطقه‌ای نمی‌تواند این واقعیت را نادیده بگیرد که چین زمانی این قرارداد را امضا کرد که ایالات متحده در حال کاهش حضور نظامی خود در منطقۀ خلیج فارس بود و کاهش نیروهای آمریکا سؤالاتی جدی دربارۀ روابط نظامی آیندۀ آمریکا با شرکای استراتژیک عرب خود ایجاد می‌کرد.

این توافقنامه همچنین به‌طور بالقوه به چین امکان می‌دهد به بنادر جدید ایران در جاسک که در خارج از خلیج فارس و در سواحل اقیانوس هند ایران قرار دارند، دسترسی داشته باشد. این امکان، تلاش هند برای توسعۀ بندر و خط‌لولۀ جدید نفت و تأسیسات صادرات نفت در چابهار را خنثی کرده و از نقش هند در کمک به ایران برای دسترسی بهتر جاده‌ای و راه‌آهن به آسیای میانه جلوگیری می‌کند.

حضور بیشترِ چین در ایران، نقش پکن در بهره‌برداری از روابطش با پاکستان و سرمایه‌گذاری در بنادر پاکستان و مسیرهای حمل‌ونقل به آسیای میانه را نیز افزایش می‌دهد. این موضوع به چین توانایی بیشتری می‌دهد که از پایگاه جدید دریایی و تأسیسات بندری که در جیبوتی و در ساحل جنوبی دریای سرخ تأسیس کرده است، استفاده کند.

از همه مهم‌تر، چین صفحۀ استراتژیک شطرنج را در سطح جهانی و همچنین منطقه‌ای تغییر داده است. ایالات متحده اکنون بر رویارویی مستقیم نظامی با چین در اقیانوس آرام تمرکز کرده است. چین در سطح جهانی بازی می‌کند و نشان داده است می‌تواند از روشی استفاده کند که برخی در ایالات متحده به کار می‌گیرند و آن، تمرکز بر جنگ واقعی در قسمتی از جهان است. همچنین، هیچ روش روشنی برای دانستن اینکه این حرکت خاص تا چه اندازه بر بازی در آینده تأثیر می‌گذارد، وجود ندارد. ممکن است این قرارداد تا حد زیادی اقتصادی باقی بماند؛ اما جایگاه بسیاری از حرکت‌های جدید نظامی در آینده را باز می‌کند. به‌بیان ساده، این، هشداری جدی است که چین ممکن است در حال بازی شطرنج سه‌بعدی باشد؛ در حالی که ایالات متحده تلاش می‌کند در بازی «دام» پیروز شود.

 

مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشت‌ها، مقالات و مصاحبه‌های منتشرشده در سایت به‌عهدۀ نویسنده است و انتشار آن‌ها الزاماً به‌معنای تأیید مطلب یا بیانگر دیدگاه‌های مؤسسه نیست.

 

منبع:https://iiwfs.com/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟