تأثیر خروج نظامی آمریکا بر روند جنگ و صلح افغانستان

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
آمریکا قاطعانه تصمیم گرفته است که از طولانی‌ترین جنگ رهایی یابد و بدین منظور از ابتدای ماه می، روند خروج نظامیان این کشور از افغانستان آغاز شد و قرار است تا یازدهم سپتامبر تکمیل شود. این تصمیم آمریکا از نگاه اخلاقی شاید برای مردم افغانستان قابل قبول نباشد و از لحاظ نُرم‌های بین‌المللی نیز امری ناپسند است که یک دولت، هم پیمان خود را در جنگ با تروریزم، غیر مسئولانه رها کند. اما با شناخت دقیق از سیاست خارجی آمریکا این رویکرد قابل درک و فهم است. واقعیت این است که رویکرد رئالیستی در سیاست خارجی آمریکا، بر موازنه سود و زیان استوار است. هر زمانی که دولت آمریکا تشخیص دهد که بنا به هر دلیلی، دیگر حضور آن در یک منطقه به صرفه نیست، یکجانبه تصمیم گرفته و برای ملاحظات ارزشی؛ چندان اعتباری قائل نشده است. اکنون که آمریکا تصمیم گرفته است که تا یازده سپتامبر سال جاری به کلی افغانستان را ترک کند، بدون شک این تصمیم، تأثیرات اساسی بر روند جنگ و صلح افغانستان خواهد داشت.
 

مقدمه
حضور نظامی آمریکا در افغانستان با هدف مبارزه مشترک با تروریسم در افغانستان بود. در این استراتژی  مشترک مبارزه با تروریسم، هم اشتباهاتی از جانب پالسی‌سازان افغانستان صورت گرفت و هم آمریکا با صداقت تمام، مسئولیت خود را انجام نداد. به همین جهت است که پس از دو دهه مبارزه مشترک، باز هم گروه طالبان و شبکه‌های همسو با طالبان، قدرتمندتر از گذشته در صحنه حضور دارند.

به هر صورت، آمریکا قاطعانه تصمیم گرفته است که از طولانی‌ترین جنگ رهایی یابد و بدین منظور از  ابتدای ماه می، روند خروج نظامیان این کشور از افغانستان آغاز شد و قرار است تا یازدهم سپتامبر تکمیل شود.  این تصمیم آمریکا از نگاه اخلاقی شاید برای مردم افغانستان قابل قبول نباشد و حتی از لحاظ نُرم‌های بین‌المللی شاید یک امر ناپسند باشد که یک دولت، هم پیمان خود را در جنگ و مبارزه با تروریزم، غیر مسئولانه تنها بگذارد اما با شناخت دقیق از سیاست خارجی آمریکا این رویکرد قابل درک و فهم است.

واقعیت این است که رویکرد رئالیستی در سیاست خارجی آمریکا، بر موازنه سود و زیان استوار است. هر زمانی که دولت آمریکا تشخیص داده است که بنا به هر دلیلی، دیگر حضور آن در یک منطقه به صرفه نیست، به صورت واقع بینانه تصمیم یک جانبه گرفته است و برای ملاحظات ارزشی؛ چندان اعتباری قائل نشده است.
اکنون که آمریکا تصمیم گرفته است که تا یازده سپتامبر سال جاری به کلی افغانستان را ترک کند، بدون شک این تصمیم بزرگ، تأثیرات اساسی را بر روند جاری جنگ و صلح افغانستان خواهد گذاشت.
در این نوشته این موضوع بررسی می‌شود.
 
تأثیر خروج نظامی آمریکا بر رویکرد طالبان
گروه طالبان به این باور است که اگر آمریکا در سال 2001 علیه دولت امارت اسلامی طالبان وارد جنگ نمی شد، امارت اسلامی تا همین اکنون ادامه پیدا می‌کرد و روندی به نام پروسه صلح در افغانستان موضوعیت نداشت. بنابراین، گروه طالبان به این باور است که در نبود نیروهای نظامی آمریکا، دوباره زمینه اقتدار این گروه فراهم خواهد شد. این ذهنیت سیاسی از آن جا باعث افزایش اعتماد به نفس طالبان می‌شود که این گروه در حال حاضر اعتقاد راسخ پیدا کرده است که طالبان با آمریکا دقیقا عمل مقابله به مثل را انجام داده است؛ همان گونه که آمریکا در سال 2001 امارت اسلامی را شکست داد، اکنون پس از بیست سال مقابله آمریکا و هم پیمانان او با طالبان، سرانجام این طالبان است که آمریکا را در افغانستان شکست داده است.

مسئله به این جا ختم نمی شود. خروج نظامی آمریکا علاوه بر بعد نظامی و روحیه عملیاتی، اقتداری فراتر از این را برای طالبان فراهم کرده است که ارزش و تأثیر آن فراتر از بعد نظامی است. طالبان در سال‌های اخیر از جانب دولت افغانستان و شماری از علمای اسلام، از لحاظ مشروعیت تضعیف شده بود. اکنون با ابراز شکست آمریکا در افغانستان، طالبان دوباره در میان توده‌های قبایل و مناطق دور دست افغانستان روایت فتح اسلامی می‌خواند، به عنوان سرداران فاتح اسلام در برابر کفر و استکبار شناخته شده و مشروعیت بیشتر کسب می‌کند.

همین وضعیت، باعث شده است که طالبان بیشتر احساس فتح و ظفر کند و به استراتژی و ذهنیت تاریخی گذشته خود بیشتر فکر کند. در ذهنیت تاریخی مردم افغانستان، در دهه هفتاد شمسی وقتی که اتحاد جماهیر شوروی نیروهای نظامی خود را از افغانستان خارج کرد، دولت وقت کابل نتوانست در برابر مجاهدین دوام آورد و به راحتی سقوط کرد. اکنون هم طالبان و هم پاکستان به تکرار همین استراتژی نظامی و ذهنیت مسلط تجربه شده، چشم دوخته‌اند.
این وضعیت، باعث شده است که طالبان در میز گفتگو حاضر نشود و حتی کنفرانس بین‌المللی ترکیه را که به عنوانِ بُن دوم افغانستان مطرح بود، عملا به بازیچه بگیرد. طالبان با وضعیت سیاسی و روانی که پیدا کرده است حتی اگر به گفتگوهای صلح هم حاضر شود، اولا خواسته‌های بزرگی مانند خارج شدن نام رهبران این گروه از لیست سیاه و آزادی زندانیانِ باقی مانده را مطالبه می‌کند و در کنار آن تداوم و گسترش خشونت را به عنوان راهبرد اساسی خود، با قوت ادامه خواهد داد.

البته قابل طرح است که همین برداشت‌های طالبان، از وضعیت به وجود آمده، ممکن است باعث هیجانی شدن این گروه شده و موجب شود این گروه نتواند با واقع نگری درست از فرصت موجود در راستای یک بازی برد – برد با دولت افغانستان استفاده کند. زیرا این یک واقعیت است که تحولات زیادی از دهه هفتاد تاکنون در افغانستان و منطقه رخ داده است و طالبان شاید نتواند نسخه دهه هفتاد را در افغانستان تطبیق کند.
 
رویکرد دولت افغانستان در قبال خروج آمریکا
باور عمومی در افغانستان این است که تصمیم آمریکا مبنی بر  خروج از افغانستان، متناسب به زمان و شرایط فعلی افغانستان نیست. این باور عمومی اما هیچ تأثیری بر تصمیم آمریکا ندارد و در اصل، رئیس جمهور آمریکا در تکمیل مسیر ترامپ گام برداشته است. بایدن در واقع از سال‌ها پیش خواهان خروج نظامی آمریکا از افغانستان بود.

در عین حال، واکنش و موضع‌گیری حکومت افغانستان در قبال تصمیم آمریکا، یک رویکرد مطابق با واقعیت بود. حکومت افغانستان اعلام داشت که خروج نظامیان آمریکا از افغانستان، هیچ تأثیری بر وضعیت امنیتی افغانستان ندارد و نیروهای دفاعی افغانستان همچنان از سرزمین خود دفاع خواهند کرد. مبنای رویکرد دولت افغانستان معطوف به تجربه  ۲۰۱۴  است. این نگرانی در سال ۲۰۱۴ به شدت بیشتری مطرح بود و در آن زمان تحلیل این بود که با خروج بیش از صدهزار نیروی خارجی، افغانستان به دست شورشیان خواهد افتاد ولی هرگز این اتفاق نیفتاد و نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان از تمامیت ارضی و مردم افغانستان دفاع کردند.

واقعیت هم این است که  پس از سال ۲۰۱۴، نیروهای خارجی بیشتر مسئولیت مشورتی و آموزشی داشتند و در مدت بیش از یک سال گذشته؛ حتی یک سرباز آمریکایی هم در افغانستان کشته نشد و این می‌رساند که عملا بار جنگ و تأمین امنیت این کشور بر دوش نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان بوده است.

بنابراین، تصمیم آمریکا، در شرایط کنونی از لحاظ سیاسی و جنگ روانی به نفع دشمنان افغانستان و حامیان آنها تمام می‌شود و یک امر جدید و خارق‌العاده نیست. این تصمیم همان بخش نهایی و پایانی از برنامه‌ای است که در سال 2014 میلادی آغاز شد. خبر خروج نیروهای نظامی ‌خارجی از افغانستان در سال ۲۰۱۴ به مراتب نگران کننده‌تر از زمان حال بود. اما چندین سال است که نیروهای دفاعی افغانستان مسئولیت امنیتی افغانستان را بر عهده دارند، علی‌رغم قربانی‌هایی موجود، اعتماد به نفس آنها نسبت به سال ۲۰۱۴ بسیار افزایش یافته است و علاوه برآن مردم و دولت افغانستان به این حقیقت پی برده‌اند که باید خود مسئولیت امنیتی کشور را به عهده بگیرند؛ جز این دیگر چاره‌ای نیست. این می‌رساند که اگر جامعه‌جهانی به جای این همه هزینه اقتصادی حضور نظامیان خود در افغانستان، به تجهیز نیروهای داخلی افغانستان متمرکز می‌شد برای افغانستان به مراتب مؤثر و ماندگارتر بود.
 
اینک با خروج نظامیان آمریکایی و قطع شدن رابطه نظامی آن با افغانستان، صفحه جدید و واقعیتی جدید در برابر دولت، مردم و سیاسیون افغانستان قرار گرفته است که همان اصل دفاع خودی است. مطابق این اصل، هیچ ضمانتی وجود ندارد که یک کشور برای تأمین امنیت یک کشور دیگر وارد تعاملات بلند مدت شود و هزینه‌های طولانی‌مدت را متقبل شود. به همین رهیافت، به هیچ‌ وجه درست نیست که یک کشور برای همیشه در قبال تأمین امنیت خود به یک کشور دیگر امید تام و تمام ببندد. دلیل آن هم این است‌ که کشورها در سیاست خارجی خود تابع منافع ملی خود هستند و منافع ملی معیاری نیست که همیشه ثابت و غیر قابل تغییر باقی بماند. ‌آمریکا به همین سبب، سرانجام ویتنام را رها کرد و به راحتی سربازان خود را به خانه فراخواند. افغانستان طولانی‌ترین جنگ ‌آمریکا محسوب می‌شود. ‌آمریکا نیز براساس منافع ملی و محاسبۀ هزینه‌های نظامی‌ تصمیم بر خروج نظامیان خود از افغانستان گرفت. دولت و نخبگان سیاسی افغانستان نیز این واقعیت را باید بپذیرند، برای مسائل افغانستان عمیق‌تر فکر کنند و وارد برنامه‌ریزی‌های استراتژیک شوند. قرار نیست که دنیا مسئولیت‌های اساسی افغانستان را برای همیشه بردوش بکشد. به همین دلیل است که مردم و دولت افغانستان باید مسئولیت تأمین امنیت خود را خود متقبل شوند.

اصل دفاع خودی در برابر تروریست، هم اکنون نه تنها در سطح نیروهای امنیتی و دفاعی، بلکه در ذهن رهبران سیاسی و حتی توده مردم افغانستان نیز رسوخ کرده است و به همین سبب است که حرکت‌های مردمی در قالب نیروهای مسلح محلی در چند مورد از مناطق دوردست افغانستان مشاهده می‌شود.

موضعگیری‌های سیاسی دولت افغانستان و رهبران سیاسی در پروسه صلح نیز نشان می‌دهند که دولت افغانستان و رهبران سیاسی علاوه بر پیش فرض آمادگی‌های کامل برای یک جنگ و ناامنی گسترده در سال پیش رو، همچنان بر گفتگوهای صلح اصرار دارند. طرح مورد نظر جناح جمهوریت در کنفرانس استانبول همچنان روی میز باقی است و این جناح منتظر همکاری منطقه‌ای در راستای پیش برد گفتگوهای صلح پس از اعلام خروج آمریکا از جنگ افغانستان است.
 
جمع‌بندی
به نظر می‌رسد که شرایط امروز افغانستان را نمی‌توان با قیاس به گذشته تحلیل کرد. در گذشته ارتش شوروی افغانستان را ترک کرد و چون بقای رژیم وقت افغانستان مورد قبول اکثریت مردم نبود، به راحتی سقوط کرد. به هر دلیلی که هست، نظام فعلی افغانستان یک نسخه متضاد با امارت اسلامی طالبان است و مردم با تمام نارضایتی‌ها، برحفظ و بقای این نظام تأکید دارند.
از این رو، شواهد می‌رساند که شهروندان افغانستان با تمام توان از دست‌آوردهای دو دهه گذشته حمایت و حفاظت می‌کنند و از حاکمیت دوباره افراط‌گرایان بیزارند.
 نیروهای امنیتی افغانستان پس از ۲۰۱۴ به تنهایی برای تأمین امنیت افغانستان و مبارزه با تروریسم، فداکاری می‌کنند و نیروهای آمریکایی فقط در بخش آموزش و مشاوره با آنان همکاری داشتند. از این رو به نظر می‌رسد که خروج نیروهای نظامی آمریکا چندان تأثیری بر فعالیت نظامی و تأمین امنیت افغانستان ندارد. اما این امر، بر روند گفتگوهای صلح افغانستان تأثیر بسیار جدی دارد. اگر آمریکا تصمیم خروج نظامی از افغانستان را در این زمان نمی‌گرفت، کنفرانس بین‌المللی استانبول در قبال پروسه صلح افغانستان، از اهمیت ساقط نمی‌شد. در عین حال، دولت افغانستان بر دوام گفتگوهای صلح اصرار دارد و این گروه طالبان است که اکنون در هیجان قرار دارد و بیشتر به پیروزی از راه جنگ امیدوار شده است.

 

 

منبع:http://www.iess.ir/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟