راهبرد روسیه در قبال افغانستان

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
سیاستی که روسیه درحال حاضر در افغانستان پیگیری می‌کند، تلاش برای پر کردن خلاء ناشی از خروج آمریکا از این کشور با تقویت حضور و نفوذ خود از طریق مکانیسم‌های سیاسی و روندهای امنیتی است، برخلاف چین که با استفاده از مکانیسم‌های اقتصادی، برنامه‌های توسعه‌ای و سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های افغانستان در صدد پر کردن خلاء مذکور بر آمده است.

سیاست خارجی روسیه در افغانستان به دو دوره مجزا تقسیم می‌شود: 1- دوره اتحاد جماهیر شوروی به ویژه 10 سال انتهایی آن یعنی بین سال‌های 1979 تا 1989 که ارتش سرخ شوروی با هدف پشتیبانی از دولت دموکراتیک خلق و مقابله با مجاهدین به افغانستان حمله نمود. در این دوره سیاست خارجی روسیه در قبال افغانستان مبتنی بر دو رهیافت نظری «ایدئولوژیک» (به معنای تحقق قدرتِ بزرگِ مدرنِ هنجارمند یا قدرت بزرگ روسیه) و «رئالیسم تهاجمی» (به معنای رفتارهای تجدیدنظر طلبانه و تهاجمی) بود؛ و 2- دوره پساشوروی به ویژه بعد از سرنگونی رژیم طالبان در سال 2001 که رویکردهای کلان سیاست خارجی روسیه در افغانستان به‌طور کامل تغییر کرد. ماهیت و رویکرد سیاست خارجی روسیه در افغانستان در این دوره بر اساس دو رهیافت نظری «ایدئولوژیک» و «رئالیسم تدافعی» (به معنای بازدارندگی و موازنه‌سازی قدرت‌های تهدیدکننده) قابل ارزیابی است.

 

جایگاه افغانستان در سیاست خارجی روسیه

افغانستان همواره از جایگاه قابل توجهی در سیاست خارجی و دکترین‌های امنیت ملی روسیه برخوردار بوده است. با اینکه افغانستان جزو کشورهای همسایه روسیه به شمار نمی‌رود و خط مرزی با این کشور ندارد، اما در دیدگاه روس‌ها به عنوان کشوری که از یک سو منبع صدور تروریسم، افراط‌گرایی و مواد مخدر است و از سوی دیگر هم مرز با منطقه خارج نزدیک روسیه (آسیای مرکزی) است، برای مسکو اهمیت ویژه‌ای داشته و دولتمردان کرملین به‌طور عمده به دنبال کاهش و تضعیف امواج تهدیدزا از جانب افغانستان بوده‌اند.

به عبارت دیگر نگاه روسیه به افغانستان ذیل نگاه این کشور به آسیای مرکزی تعریف می‌شود که از دهه‌ها قبل، این منطقه را حیاط خلوت خود می‌داند و نسبت به هرگونه کنش‌های مخرب و سرایت ناامنی و بی‌ثباتی به این منطقه که یک زمانی جزو جغرافیای روسیه محسوب می‌شد، حساسیت دارد. اهمیت این موضوع به اندازه‌ای است که روس‌ها تلاش کرده‌اند، با ایجاد و تقویت ائتلاف‌های منطقه‌ای مانند سازمان پیمان امنیت دسته‌جمعی، سازمان همکاری شانگهای و سایر ترتیبات چندجانبه امنیتی، سیاسی و اقتصادی و نیز تحکیم روابط دوجانبه امنیتی خود، مانع از گسترش تهدیدهای افغانستان به عمق استراتژیک و سرریز آن به مرزهای خود و همچنین محدود ساختن نفوذ ایالات متحده آمریکا در آسیای مرکزی شوند. همسویی روسیه با حمله آمریکا در سال 2001 به افغانستان که ظاهراً با هدف نابودی القاعده و گروه‌های تروریستی انجام گرفت نیز در این چهارچوب قابل ارزیابی است.

 

روسیه و تحولات کنونی افغانستان

سیاست خارجی روسیه در قبال تحولات افغانستان در طول دهه‌های گذشته تا به امروز که طالبان بخش‌های بزرگی از خاک این کشور را تحت کنترل دارد، از منظر «ژئوپلیتیکی» قابل ارزیابی است. کاخ کرملین به «خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان» که: 1- به «تضعیف دولت مرکزی» در کابل و 2- «تقویت طالبان» در سرتاسر این کشور انجامیده است، به عنوان یک «فرصت» مغتنم می‌نگرد. سیاستی که روسیه درحال حاضر در افغانستان پیگیری می‌کند، تلاش برای پر کردن خلاء ناشی از خروج آمریکا از این کشور است. برخلاف چین که با استفاده از مکانیسم‌های اقتصادی، برنامه‌های توسعه‌ای و سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های افغانستان در صدد پر کردن خلاء مذکور بر آمده است، روسیه عمدتاً از طریق مکانیسم‌های سیاسی و روندهای امنیتی به دنبال تقویت حضور و نفوذ خود در افغانستان در دوران پساخروج آمریکا از این کشور بوده است.

البته از چند سال قبل که بحث خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان مطرح شد، روندها و مکانیسم‌های مذکور از جمله تماس با طالبان و برخی تبادلات اطلاعاتی و سیاسی و حتی کمک‌های تسلیحاتی به‌طور جدی در دستور کار سیاست خارجی مسکو قرار گرفته که در ماه‌های گذشته و همزمان با تشدید تحولات افغانستان شدت یافته است. روسیه از سال 2003 به‌طور رسمی طالبان را به عنوان یک گروه «تروریستی»، غیرقانونی اعلام کرده است و از آن زمان تاکنون با این گروه ارتباط دارد، اگرچه میزان حمایتش مشخص نیست.

روسیه از برچیده شدن پایگاه‌های نظامی آمریکا و ناتو از افغانستان احساس خوبی دارد، اما همچنان نسبت به پیامدهای ناشی از خروج آمریکایی‌ها از این کشور و اینکه خروج نظامی با حضور و نفوذ «هوشمندانه امنیتی» جایگزین شود، نگران است. در هفته‌های اخیر بیش از 2000 نیروی امنیتی و اطلاعاتی در سفارت آمریکا در کابل مستقر شده‌اند. برای فائق آمدن بر نگرانی‌های موجود، کرملین دنبال تقویت روندهایی است که به روی کار آمدن یک «دولت همسو» در افغانستان منتهی گردد؛ دولتی که بتواند تروریسم و افراط‌گرایی را به خصوص در شمال این کشور که با مرزهای جنوبی شرکای روسیه مجاور است، مهار کند و منافع اقتصادی روسیه را به ویژه در بخش انرژی تضمین نماید. قاعدتاً این دولت نمی‌تواند دولت اشرف غنی باشد که در چهارچوب منافع آمریکا عمل می‌کند. از نظر مسکو طالبان یکی ابزارهای سیاسی و امنیتی مؤثر برای تحقق اهداف تعیین شده در این زمینه است.

مسکو از طالبان به عنوان یک «نیروی توانای سیاسی» که «واقعاً و مشخصاً محق قدرت است» یاد می‌کند که در گذر زمان میانه‌روتر و تهدیدات آن برای روسیه کمتر شده است؛ لذا از آمادگی لازم برای ورود «جدی و رسمی» به حکومت و سیاست در افغانستان برخوردار است. برای همین است که مقامات عالی مسکو با قاطعیت بیشتری از ضرورت کنار گذاشتن دولت اشرف غنی در آینده‌ای عاری از ناتو صحبت می‌کنند. این چیزی است که ضمیر کابلوف، نماینده ویژه روسیه در امور افغانستان بر آن تأکید دارد. آقای کابلوف در هفته‌های گذشته طی اظهاراتی تأکید کرده است که یک دولت انتقالی ائتلافی که شامل طالبان و «طیف‌های گسترده‌ای از نمایندگان پشتون‌ها، تاجیک‌ها، ازبک‌ها و هزاره‌ها» تنها راه خروج افغانستان از بن‌بست فعلی است؛ وی تاکید می کند: «افغانستان باید یک دولت ائتلافی جدید با حضور نمایندگان تمامی احزاب سیاسی از جمله طالبان ایجاد کند و این تنها راه برون‌رفت از بحران کنونی در این کشور محسوب می‌شود».

اما در خصوص طالبان، روسیه تنها یک نگرانی دارد و آن مربوط به چیزی است که سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه به آن اشاره می‌کند. به این معنا که پیشروی‌های طالبان در شمال افغانستان باعث هجوم گروه‌های تندرو و افراطی نظیر القاعده به تاجیکستان و ازبکستان شوند و در آنجا دست به سازماندهی مخفی بزنند؛ این همان نگرانی مهمی است که دولتمردان روس را مضطرب کرده است.

 

سخن پایانی

مسکو معتقد است آنچه در افغانستان می‌گذرد دارای آثار مستقیم و غیرمستقیم امنیتی بر فدراسیون روسیه است. از نظر روس‌ها تهدیدهایی از جمله افکار و رفتارهای افراطی و رادیکال، اندیشه‌های روس‌ستیز در میان مردم و نخبگان افغانستانی که عمدتاً ناشی از خاطرات بسیار بد دوران اشغال توسط شوروی است، جریان‌های سیاسـی مخالف روسیه، ناکامی در فرآیند دولت ـ ملت‌سازی و تولید و فرآوری مواد مخـدر در محـیط داخلی افغانستان منافع و امنیت روسیه را به‌طور جدی تهدید می‌کنند. کمااینکه کرملین نسبت به تهدیداتی هم که از ناحیه گسترش ناامنی و بی‌ثباتی در افغانستان متوجه عمق راهبردی روسیه یعنی اوراسیای مرکزی است، حساسیت ویژه‌ای دارد.

برای مهار تهدیدات ذکر شده، سیاست روسیه در افغانستان در برگیرنده راهبردهای ذیل است: 1- گسترش نفوذ و حضور سیاسی، اقتصادی و امنیتی در این کشور از طرق مختلف از جمله دور کردن افغان‌ها از آمریکا (در حال حاضر مردم افغانستان از کارنامه غیرقابل قبول واشنگتن در بازسازی افغانستان که رشد خیره‌کننده فساد را در میان دولتمردان افغان به‌دنبال داشته است، نارضایتی شدیدی دارند)؛ 2- دفع امواج ضدامنیتی با هدف مهار تروریسم افغانستان و جلوگیری از تسری افراط‌گرایی به کشورهای آسیای مرکزی؛ 3- گسترش فعالیت‌های اقتصادی از جمله در بخش انرژی؛ 4- و در نهایت تقویت شاخص‌های امنیتی در مرزهای فدراسیون روسیه و منطقه خارج نزدیک.

 

منبع:https://www.scfr.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟