چالش‌آفرینی مدیریت‌شده در مناسبات واشنگتن – پکن

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
چین و آمریکا برای اینکه تنش‌هایشان از حد متعارفی تجاوز نکند، با اتخاذ تدابیری تلاش دارند آسیب‌های احتمالی در حوزه اقتصاد خود را کاهش دهند.

هر از چند گاهی با سخنرانی و یا اقدامات رهبران ایالات‌متحده و جمهوری خلق چین علیه یکدیگر، شاهد سطحی کنترل‌شده از تنش بین این دو کشور هستیم؛ پس از نزدیک به 44 سال دوران خوش روابط چین و آمریکا، در سال 2016 دونالد ترامپ، چین را دشمن اصلی و رقیب جدی آمریکا دانست و اعلام کرد آمریکا باید با تمام ابزارهای ممکن این کشور را کنترل کند. جانشین او، جو بایدن نیز با ادبیاتی متمدنانه‌تر رویکرد ترامپ را دنبال می‌کند.

در سال‌های اخیر خصوصاً بعد از شروع طرح بزرگ و جهانی اقتصادی چین موسوم به طرح یک کمربند-یک راه و گسترش کشورهای دخیل در آن، آمریکا ناچار شد برای حفظ قدرت اقتصادی و هژمونی جهانی خود به تقابل با چین برخیزد؛ اگرچه در ظاهر نوع برخورد تیم جدید سیاست خارجی آمریکا نسبت به چین رویکردی دیپلماتیک‌تر به خود گرفته اما این تیم هم با همان روش به دنبال چالش و تنش‌آفرینی برای چین با هدف کاستن از بلندپروازی‌های جهانی این کشور است.

با نگاهی به آمارهای اقتصادی از سال 2000 تا 2020 مشاهده می‌کنیم که بنا به گفته مقامات آمریکایی، چین با رویکردی هوشمندانه بدون پرداخت هزینه‌ای برای حفظ و ثبات نظام بین‌الملل و مبارزه با تروریسم (در زیر پوشش امنیتی آمریکا و ناتو)، توانسته سطح تجارت خود با کشورهای مختلف را تا حد زیادی گسترش دهد؛ تا جایی که در حال حاضر چین شریک نخست تجاری اکثر کشورهای دنیا محسوب می‌شود و این موجب ترس و نگرانی مقامات کاخ سفید شده است.

در حال حاضر آمریکا و چین در حوزه‌های اقتصادی، فناوری، شیوه‌های حکمرانی و… با یکدیگر رقابت شدید دارند. هرکدام سعی می‌کنند با ابزارهای موجود و مخصوص خود، حداکثر آسیب را به صورتی زیرکانه بر دیگری اعمال کنند؛ اما این نکته را باید یادآور شد که آمریکا موقعیت بهتری در ایجاد تنش برای چین دارد.

آمریکا کشوری در بین اقیانوس است و همسایگان کمی دارد که همان همسایگان اندک هم رابطه خوبی با این کشور دارند اما برخلاف آمریکا، چین با انبوهی از همسایگان روبه‌رو است و دراین‌بین با ژاپن، هند و ویتنام اختلافات ارضی دارد.

آمریکا با ایجاد روابط دوستانه با کشورهای همسایه چین و کشورهای اطراف تنگه مالاگا، تنگه‌ای که نفت موردنیاز چین را از خود عبور می‌دهد و با افزایش مانورهای نظامی در این منطقه تلاش دارد برای چین بحران امنیتی ایجاد کند.

مورد دیگر استفاده ابزاری آمریکا از وضعیت جهانی کووید 19 و حقوق بشر است. واشنگتن سعی دارد با بهره‌جویی از این دو ابزار، چین را مقصر بحران کرونا در سطح جهان معرفی کرده تا احساسات ضدچینی مردم و حاکمان سراسر دنیا را ضد این کشور تشدید کند. هدف واشنگتن آن است که با استفاده از ادعاهای حقوق بشری نسبت به وضعیت مسلمانان اویغور در استان سین کیانگ و یا وضعیت هنگ‌کنگ و با ایجاد ائتلاف بین‌المللی، علاوه بر محکوم کردن چین، هزینه رقابت را با درگیر کردن کشورهای دیگر برای خود کاهش دهد.

و اما تایوان، تکه‌ی دیگر پازل آمریکا برای افزایش فشار و ایجاد تنش نسبت به چین است؛ مقامات آمریکایی با سفر و فروش تجهیزات نظامی پیشرفته به تایوان موجب گسترش نگرانی‌های امنیتی در این منطقه برای چین می‌شوند.

شاید اگر کشور دیگری دچار این چالش‌ها بود به‌سرعت با بحران‌هایی جدی و اساسی روبه‌رو می‌شد اما چین به‌خوبی با برنامه‌ریزی هدفمند و بلندمدت همواره اعلام کرده قصد ندارد جای آمریکا را بگیرد و دوران جهان تک‌قطبی سال‌ها پیش تمام شده است. این کشور با استفاده از مهم‌ترین فاکتور خود یعنی فاکتور اقتصادی و با ادغام اقتصادی در جامعه جهانی هزینه رویارویی با چین را برای تمام کشورهای دنیا بالا برده است. ادغام کشورهای مختلف در اقتصاد چین سبب شده ائتلاف‌سازی واشنگتن علیه پکن سرانجام خاصی نداشته باشد و مقامات آمریکایی نتوانند حتی به نحوی شایسته از ظرفیت‌های متحدان اروپایی خود به زیان چین استفاده کنند.

درواقع چین با رشد و توسعه خود در تمام حوزه‌های اقتصادی، فناوری‌های دیجیتال، علوم و فنّاوری این نکته را به مقامات آمریکایی یادآور شده که این کشور همچون شوروی نیست و آمریکا رقیبی هوشمند در مقابل خود دارد.

تنش بین آمریکا و چین می‌تواند فرصتی ویژه برای بسیاری از کشورها باشد تا با بهره‌گیری از این فرصت، برای خود امتیازاتی کسب کنند؛ همچنین به‌طورکلی به علت نوع تنش، حداقل در کوتاه‌مدت خطری اقتصاد جهانی را تهدید نمی‌کند.

در نهایت در کوتاه‌مدت بعید است تغییر خاصی در استراتژی و روابط بین این دو کشور شکل بگیرد؛ درواقع چین و آمریکا اجازه عبور تنش از حدی متعارف را نخواهند داد و با اتخاذ تدابیری تلاش دارند آسیب‌های احتمالی در حوزه اقتصاد خود را کاهش دهند. باید توجه داشت به جهت درهم تنیدگی اقتصادی و همکاری‌های علمی و دانشگاهی فراوان در حوزه‌های مختلف هیچ‌گاه این دو کشور جنگی تمام‌عیار علیه یکدیگر نخواهند داشت و پیوسته سعی دارند به شکلی هوشمندانه ضمن چالش‌آفرینی برای یکدیگر آن را مدیریت کنند.

 

منبع:https://www.scfr.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟