دلایل عدم قدرت روسیه در افغانستان همانند سوریه/ سناریوی مسکو در قبال طالبان/ امکان‌سنجی استقرار نظامیان آمریکا در آسیای میانه

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
استاد دانشگاه ملی اوراسیا گفت: بحران افغانستان فرصتی است برای آمریکا تا بخش قابل ملاحظه‌ای از ظرفیت اقتصادی، سیاسی، نظامی و امنیتی روسیه را درگیر آن کند و با خیالی آسوده بر مهار چین متمرکز شود.

مساله افغانستان رفته رفته و با توجه به انفجارهای اخیر در کابل، به یک بحران چند لایه تبدیل می‌شود که بسیاری معتقدند انتهای آن مشخص نیست. بدون تردید خروج ایالات متحده از افغانستان جای پای خوبی برای دو رقیب آن یعنی چین و روسیه باز می‌کند و به همین دلیل نمی‌توانیم پرونده افغانستان را صرفاً با محوریت غرب و ایالات متحده مورد تحلیل و بررسی قرار داد. بر این اساس با توجه معادلات جدید و گمانه‌زنی‌هایی که طی هفته‌های گذشته در مورد آینده افغانستان در سراسر رسانه‌ها و اتاق‌های فکر شرق و غرب مطرح شده، برای بررسی بهتر نقش روسیه در افغانستان کنونی به گفت‌وگو با احمد وخشیته، استاد مهمان گروه مطالعات منطقه‌ای دانشگاه ملی اوراسیا و استادیار دانشگاه دوستی ملل روسیه پرداختیم که به شرح زیر از نظر می‌گذرد:

با توجه به وضعیت کنونی و رفتار آمریکایی‌ها، اساسا نگاه روسیه به تحولات افغانستان چگونه است؟

افغانستان از چند جنبه برای کرملین از اهمیت برخوردار است و به دنبال قدرت گرفتن طالبان، این موضوع بسیار پررنگ‌تر شده و مقامات کرملین با دقت بیشتری مسائل افغانستان را لحظه به لحظه دنبال می‌کنند. مهمترین خطر برای روسیه شعله‌‌ور شدن مجدد افراطی‌گرایی دینی در افغانستان است؛ موضوعی که می‌تواند به آسیای مرکزی سرایت کند و به ویژه سه کشور خارج نزدیک روسیه یعنی تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان را ناآرام کند و سپس به داخل روسیه و به ویژه مناطق مسلمان‌نشین این کشور تسری پیدا کند. این دقیقا همان موضوعی است که طی شش سال گذشته روسیه در زاویه دیگری از مرزهای خود یعنی جنوب‌غربی این کشور بیم آنرا داشت که مبادا ستیزه‌جویان و افراط‌گرایان کارزار سوریه به آسیای مرکزی،‌ قفقاز جنوبی و سپس قفقاز شمالی و داغستان وارد شوند.

جنبه دیگری که موجب بایستگی افغانستان در سیاست خارجی روسیه است،‌ امنیت منطقه خاورمیانه و جلوگیری از شکل‌گیری بحران جدیدی در این منطقه است. در واقع مسکو بیم آن را دارد که مبادا با توجه به وضعیت آتش‌زیر خاکستر رقابت‌های ایدئولوژیک قدرت‌های خاورمیانه، افغانستان به محل جدید بلندپروازی گروه‌های نیابتی قدرت‌های خاورمیانه‌ای شود که نه تنها کار روسیه را که در غیاب آمریکا به قدرت برتر فرامنطقه‌ای در خاورمیانه تبدیل شده سخت می‌کند،‌ بلکه شعله‌های این بحران می‌تواند دامن خارجِ نزدیکش را بگیرد. البته جنبه دیگر اهمیت افغانستان برای روسیه،‌ جایگاه این کشور در منطقه آسیای جنوبی است.

به دنبال خروج آمریکا از افغانستان و به طور کل غرب و جنوب آسیا و تمرکز بر شرق این قاره پهناور، روسیه می‌خواهد نقش‌پذیری فعالی در کنترل بحران افغانستان داشته باشد و بدیهی است که در صورت موفقیت می‌تواند در منطقه جنوب آسیا به موقعیت قابل تأملی دست یابد. شاید از همین رو بود که سرگی لاوروف، وزیر خارجه روسیه بعد از حدود هشت سال به پاکستان سفر کرد و از سوی دیگر مسکو همکاری‌های نظامی قابل توجهی را با دهلی‌نو دنبال می‌کند.

در واقع می‌توان گفت که افغانستان اگرچه در نقشه جغرافیای سیاسی در منطقه آسیای جنوبی تعریف می‌شود، اما پیوند مسائل آن با موضوعات منطقه خاورمیانه و همچنین اوراسیا تا جایی برای روسیه تعمیق شده که اهمیت آن را برای کرملین سه چندان کرده است.

گمانه‌زنی در مورد استقرار نظامیان آمریکا در آسیای میانه چقدر امکان‌پذیر است؟

اگر به روند فرآیند تصمیم‌گیری ایالات متحده طی یک دهه گذشته توجه داشته باشیم، در خواهیم یافت که رفتار امروز واشنگتن یکباره شکل نگرفته و محصول دولت بایدن نیست؛ اگر چه در این دوره و با این سیاست اجرا شد، اما نقطه عطف آن به سال‌ ۲۰۱۲ باز می‌گردد. ایالات متحده زمین بازی بحران‌خیزی را برای روسیه در خاورمیانه و جنوب آسیا به ارث گذاشته و بدیهی است که این آشفتگی‌ها بسیاری از تمرکز امنیتی – نظامی کرملین را به خود جلب خواهد کرد که برای عبور از آنها هزینه‌های مالی قابل توجهی لازم است.

از اینرو واشنگتن می‌تواند اطمینان داشته باشد که روسیه از توان بسیاری برای گسترش سیاست‌های فرامنطقه‌ای برخوردار نخواهد بود و در کنار بحران‌های سیاسی اوکراین، بلاروس و سوریه، اکنون در ضلعی دیگر، آشوب و آشفتگی در افغانستان هم به پا شده است. برآیند این بحران‌ها ابزاری است برای کاخ سفید که در زمان‌های مورد نظر، به مسکو فشار آورد تا رفتارهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای کرملین را مطابق نظم مطلوبِ خود تنظیم کند.

طبیعتا واشنگتن نمی‌خواهد کنترل خود را از ناحیه جنوب شرقی خارج نزدیک روسیه به طور کامل از دست دهد و در جستجوی پایگاه‌های نظامی در آسیای مرکزی است. اما به نظر می‌رسد که برای کشورهای این منطقه، مزایای حضور آمریکا در کشورشان کمتر از ضررهایی است که می‌تواند نارضایتی روسیه و چین برای آنها به دنبال داشته باشد. همچنین باید به این موضوع توجه داشته باشیم که روابط روسیه و چین با ایالت متحده اکنون در وضعیت وخیمی به سر می‌برد و اصلا شرایط قابل قیاس با سال‌های ابتدایی ۲۰۰۰ میلادی نیست که نسبت به رفتارهای واشنگتن در خاورمیانه، واکنش قابل ملاحظه‌ای نداشتند.

فدراسیون روسیه چه برنامه‌ای در افغانستان هدف‌گذاری کرده است؟

روسیه تلاش دارد در گام اول وضعیت افغانستان را به یک ثبات پایدار برساند و برای همین منظور با وعده «شناسایی» تلاش دارد تا رفتار طالبان را کنترل کند. اساساً شاید یک دلیل مهمی که روسیه سفارتخانه خود در کابل را تعطیل نکرد همین موضوع بود که به طالبان از یک سو امید شناسایی توسط فدراسیون روسیه را بدهد و از طرف دیگر، رفتارهای این گروه را از نزدیک و دقیق رصد کند. در عین حال، مقامات روسیه به این موضوع نیز تاکید کرده‌اند که عجله‌ای برای شناسایی طالبان ندارند. باید توجه داشته باشیم که تا همین امروز نیز طالبان به عنوان یک گروه ممنوعه در روسیه به حساب می‌آید.

از همین رو مقامات مسکو به طالبان گفته‌اند که باید عملکرد خود را اصلاح کنند و بتوانند با رفتارهایشان روند اعتمادسازی را شکل دهند. واقعگرایی و عملگرایی دو نکته قابل تامل در سیاست خارجی کرملین است؛ روسیه می‌داند که به دنبال تصمیم آمریکا، طالبان امروز قدرت اول افغانستان است و از این رو تلاش دارد تا حد امکان در گام نخست طالبان را مجبور کند که در مسیر افراطی‌گرایی گام برندارد و در قدم بعد از انحصاری شدن قدرت در دستان آنها بکاهد. به همین جهت به نظر می‌رسد ما شاهد تلاش روسیه برای شکل‌گیری فرمت مذاکرات افغانستانی با تمامی طرفین از جمله طالبان و گروه‌های مخالف آن باشیم. همچنین از سوی دیگر مسکو به دنبال آن است که نقش دولت‌های تاثیرگذار در بحران افغانستان از جمله پاکستان و جمهوری اسلامی ایران را نیز در فرمت مذاکرات پررنگ کند تا بتواند نظم منطقه‌ای را در یک چارچوب مشخص پیش ببرد.

آیا توافقات پشت‌پرده میان آمریکا و روسیه در مورد افغانستان صورت گرفته است؟

ما نمی‌توانیم با قطعیت بگوییم که توافق محرمانه‌ای شکل گرفته یا نه؛ چراکه اگر ما نسبت به آن آگاهی داشته باشیم، ‌طبیعتا دیگر محرمانه نبوده است. اما سناریوهای مختلفی را می‌توان ترسیم کرد که در راستای منافع مشترک واشنگتن – مسکو و یا در چارچوب تقابلی تعریف شود. به هر حال هنگامی که طی دو سال گذشته موضوع صلح سوریه مطرح شده بود،‌ یکی از مهمترین پرسش‌ها این بود که نیروهای وابسته به افراط‌گرایی دینی که در سوریه هستند به کجا باید منتقل شوند. خاطرم هست که سال گذشته گفتگویی با شما در موضوع بحران سوریه داشتم و به این موضوع اشاره کردم که افغانستان تنها گزینه پیش‌رو است که گزینه مطلوب اتحادیه اروپا و ترکیه هم به حساب می‌آید.

به قدرت رسیدن دوباره طالبان از یک دهه گذشته آغاز شده بود و رقابت میان طالبان و داعش نیز پوشیده نیست. از همین رو در این سناریو، افغانستان محل مناسبی است تا از بازگشت مسلمانان افراطی به اروپا، ترکیه، قفقاز و مناطق مسلمان‌نشین روسیه جلوگیری شود. خروج آمریکا از افغانستان و بازگشت طالبان به دنبال سیاست‌های واشنگتن کاملاً قطعی بود. از همین جهت ترانزیت افراطی‌گرایی به افغانستان سناریوی بد میان سناریوهای بدتر است. چراکه بحران در یک منطقه به نقطه پایانی نزدیک می‌شود و تمرکز برای مقابله با تروریسم، افراطی‌گرایی و گسترش آن تنها در افغانستان ادامه خواهد یافت و مطابق این سناریو، از ظرفیت طالبان نیز می‌تواند استفاده شود.

تا چه حد آمریکا به دنبال آزار رساندن به روسیه از ناحیه افغانستان است؟

به هر حال با نگاهی به مواضع دموکرات‌ها و تئوریسن‌های آنها در ایالات متحده در خواهیم یافت که سیاست آنها نسبت به روسیه، کنترل آنچه سیاست‌های توسعه‌طلبانه و بلندپروازی‌های کرملین می‌خوانند است و در گام بعد، انزوای سیاسی مسکو را دنبال می‌کنند. موضوعی که طی هشت ماه گذشته از سوی بایدن و تیم او با شدت دنبال شده است. طبیعتاً همان طور که پیش‌تر هم اشاره کردم، بحران افغانستان فرصتی است برای آمریکا تا بخش قابل ملاحظه‌ای از ظرفیت مالی، سیاسی، نظامی و امنیتی روسیه را درگیر آن کند و با خیالی آسوده به سیاست‌های مهار چین در شرق آسیا متمرکز شود. گزارش‌های اندیشکده‌های آمریکایی نشان می‌دهد که افغانستان دیگر منافعی برای واشنگتن و متحدانش در ناتو نداشته است و از طرفی خروج آنها از این کشور منافع ایالات متحده در جنوب آسیا را نیز تهدید نمی‌کند.

در پایان باید به این نکته هم اشاره کنم که مبارزه با تروریسم از سوی روسیه در سوریه و افغانستان یک تفاوت جدی دارد که همین موضوع باعث تغییر تاکتیک کرملین شده است. در سوریه افراط‌گراها از سرزمین‌های دیگری به آنجا آمده بودند،‌ اما طالبان شهروندان افغانستان هستند و نمی‌توان آنها را به جای دیگری فرستاد. از همین رو روسیه تنها راه مقابله با طالبان را تلاش برای تغییر رفتار این گروه می‌داند. اما اینبار روسیه از قدرت فرامنطقه‌ای که در سوریه برخوردار بود در افغانستان برخوردار نیست؛ چراکه نه از امکانات اقتصادی چین برخوردار است؛ نه ابزارهای اسلام سیاسی پاکستان را دارد؛ و نه مرز مشترک وسیعی همچون ایران با افغانستان دارد.

از طرفی، به دنبال تجربه حضور نظامی که در زمان شوروی در افغانستان داشته است، به نظر می‌آید که یک سندروم ضد حضور نظامی در افغانستان هم میان مقامات و مردم روسیه وجود دارد که بسیار پررنگ است. از این رو مهمترین اولویت روسیه این است که از انتقال نیروهای داعش که مطابق برخی گزارش‌‌ها اکنون در نه پایگاه نظامی بیش از ۳۰۰۰ هزار نفر از آنها در افغانستان حضور دارند، به آسیای مرکزی جلوگیری کند. در این میان اگر این سناریو که گفته می‌شود مذاکرات محرمانه‌ای بین داعش و طالبان وجود دارد،‌ صحت داشته باشد، بسیار وضعیت را دشوارتر می‌کند و این درست همان سناریوی مطلوب واشنگتن است که روسیه در یک بحران عمیق امنیتی در خارج نزدیک خود فرو برود و هیچ فرصتی برای گسترش نفوذ فرامنطقه‌ای نداشته باشد.

به نظر شما آیا امارت اسلامی طالبان از مشروعیت برخوردار خواهد بود؟

مردم جهان از آنچه در افغانستان طی ده روز گذشته صورت گرفته شوکه شده‌اند و ما با یک فاجعه انسانی روبرو هستیم که به دنبال به قدرت رسیدن گروه تروریستی طالبان، نه تنها نظم منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را تهدید می‌کند؛ بلکه از سوی دیگر سلطه افراطی‌گرایی دینی در افغانستان، مفاهیمی نظیر دموکراسی، حقوق بشر و به ویژه حقوق زنان را نیز در سطح بسیار بالایی ذبح کرده و همین موضوع سبب شد که شاهد تراژدی فرودگاه کابل باشیم که چگونه انسان‌هایی حاضر هستند کشته شوند اما در یک حکومتی استبدادی و رادیکال حیات نداشته باشند.

ما امروز شاهد به قدرت رسیدن دینِ حکومتی در این کشور هستیم که با استیلا و جبر، موفق به سلطه شده و فاقد مقبولیت است که طبیعتا از نگاه اندیشه اسلامی نیز از مشروعیت برخوردار نیست. حال اگر برخی کشورها گمان می‌کنند که در این زمان احیای زندگی، امنیت و صلح پایدار در این کشور متولد خواهد شد، به نظر می‌رسد که امید و انتظاری رویایی از گروهی دارند که در رزومه فعالیت‌های آنها، اقدامات و دیدگاه‌های افراط‌گرایانه از هرگونه رفتار دیگری پررنگ‌تر است.

 

منبع:https://www.ilna.news

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟