مدتی پیش، پایگاه خبری احوال ترکیه گزارش داد که دولت عراق از رجب طیب اردوغان ، رئیس جمهور ترکیه را به یک نشست امنیتی منطقه ای دعوت کرد که شامل ایران، سوریه، عربستان سعودی، اردن، کویت و حتی یک عضو اتحادیه اروپا نیز می شود. سپس سایر رسانهها گزارش دادند که لیست مهمانان شامل امارات متحده عربی، قطر و مصر نیز می شود. این نشست که در اواخر آگوست برگزار شد، تازه ترین تلاشی است که از سال 2019 از سوی رهبری عراق در راستای تبدیل بغداد به یک نیروی سازنده در خاورمیانه آغاز شده است.
این نشان دهنده یک تغییر کامل نسبت به گذشتهای مملو از بی ثباتی داخلی ، خشونت و فساد است که پس از حمله آمریکا به داستانهای اصلی در مورد عراق تبدیل شد و رسانهها، تحلیلگران و مقامات دولتی در ایالات متحده بر این کشور به عنوان منبع بیثباتی منطقه تمرکز کردند. البته بدون دلیل منطقی عراقیها در تلاش برای سرنگونی ملک حسین پادشاه اردن در سپتامبر 1970 نقش داشتند. یک دهه بعد، صدام حسین ، رئیس جمهور عراق، عملیات نظامی را آغاز کرد که به جنگ ایران و عراق تبدیل شد و هشت سال به طول انجامید و بین یک تا دو میلیون نفر تلفات داشت. سپس صدام در آگوست 1990 به کویت حمله کرد و آن را استان نوزدهم عراق اعلام کرد.
اکنون ، مصطفی الکاظمی ، نخست وزیر عراق، که به دلیل عزم خود برای تغییر وزن سیاسی و اقتصادی عراق تقریباً از همگان نمره بالایی می گیرد ، به این باور رسیده است که برای حل مشکلات داخل عراق ، باید در زمینه کمک به حل مشکلات پیرامون آن نقش داشته باشد. بی ثباتی در همسایگی عراق به مشکلات متعدد این کشور دامن می زند، اما آیا بغداد از نفوذ، منابع و اعتبار کافی برای ایجاد یک منطقه با ثبات تر برخوردار است؟ رهبر عراق داراییهایی در اختیار دارد که می تواند از آنها استفاده کند، وی بیشتر اعتبار خود را از روابطی که بین سالهای 2016 تا 2020 به عنوان رئیس سرویس اطلاعاتی عراق ایجاد کرده بود، میگیرد. اما هنوز مشخص نیست که چرا سعودی ها ، اماراتیها یا مصریها به کمک عراق نیاز دارند؟
اولین نشانه از رویکرد جدید و سازنده تر دولت عراق در منطقه ، در واقع قبل از ورود کاظمی به نخست وزیری است. در بهار سال 2019 ، مصر ، اردن و عراق قصد خود را برای ایجاد مکانیسمی برای همکاری اقتصادی و ژئوپلیتیک اعلام کردند. در آن زمان ، تعداد کمی متوجه شدند و دستاندرکاران نیز این تلاشها را به عنوان پروژه ای که به طور فزاینده ای بی ربط بود، نادیده گرفتند. بغداد از زمان عملیات آزادسازی عراق با مشکلات سیاسی و امنیتی بی شماری دست و پنجه نرم کرده بود و روابط سخت و دشواری با دیگر قدرت های منطقه ای داشت. مصر به سمت داخل چرخیده بود و ظرفیت کمی برای شکل دادن به وقایع در منطقه فراتر از نوار غزه نشان داده بود. اردن در سالهای اخیر موقعیت خود را از دست داده بود زیرا دولت ترامپ و دولت نتانیاهو در اسرائیل ترجیح می دادند با سعودی ها و اماراتیها در تماس باشند.
در طول دو سال و طی چهار ملاقات رهبران کشورها، عراق، مصر و اردن موافقت کردند که خط لوله ای از بصره به عقبه بسازند و قصد دارند خط لوله را تا مصر گسترش دهند ، مصر و اردن شبکه های برق خود را برای کاهش وابستگی عراق به ایران، به این کشور متصل کرده و نیاز برقی عراق را تأمین کنند، و شرکتهای مصری و اردنی می توانند در بازسازی عراق مشارکت کنند. همانطور که اغلب اتفاق می افتد، آنچه روی کاغذ آمده است ممکن است عملی نشود ، اما حتی اگر این برنامه ها فقط تا حدی محقق شوند ، به احتمال زیاد به نفع عراقی ها خواهد بود.
همچنین منافع سیاسی و ژئواستراتژیک آشکار در روابط سه جانبه برای کاظمی و عراق وجود دارد. در آخرین دیدار رهبران مصری، عراقی و اردنی در اواخر ماه ژوئن ، نخست وزیر تاکید کرد که کشورهای عربی به دنبال ایجاد «چشم انداز مشترک از طریق همکاری و هماهنگی برای حل مناقشات در سوریه، فلسطین، لیبی و یمن هستند». در نگاه اول ، این به نوعی سطور دورریختنی به نظر می رسید که رهبران از آن برای پر کردن فضای متن و افزودن جاذبه به بحث خود استفاده می کنند، اما در این کانتکست، این موضوع در واقع معنایی دارد.
کاظمی اشاره می کند که با انتقال قدرت به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در حدود یک دهه پیش ، محیط امنیتی منطقه رو به وخامت گذاشت. عراق ، مصر و اردن اکنون آماده برداشتن گامهایی برای تقویت ثبات هستند. بدون شک این یک اظهارنظر است و حتی کاملاً درست نیست. به عنوان مثال، مصری ها در نابودی غزه شریک هستند ، پشتیبان جنگ خلیفه حفتر در لیبی هستند، و از حاکمیت سوریه نیز بی سر و صدا حمایت می کنند. نه دقیقاً به عنوان یک نیروی تثبیت کننده، اما در مورد عراق، کاظمی بی سر و صدا کارها را پیش برده است تا به رقابت های منطقه ای که هم مشکلات عراق و هم خاورمیانه را تشدید کرده است، پایان دهد.
بهار سال گذشته ، ناظران خاورمیانه از گزارش هایی مبنی بر میانجیگری بغداد بین عربستان سعودی و ایران بسیار هیجان زده شدند. عراقیها همچنین به تلاش برای آشتی بین ترکیه و مصر، اذعان می کنند و شایعاتی وجود دارد که آنها بین آنکارا و ابوظبی نیز همین کار را پیش میبرند. با این حال به نظر می رسد، تمرکز اصلی تلاش میانجیگرانه بغداد معطوف اصلیترین و خطرناکترین تقابل منطقه، یعنی منازعه دیرپای بین ایران و عربستان سعودی است که منطقه را روی خطوط گسل مذهبی، قومیتی و ملیتی دچار دوقطبی خصومتآمیز کرده است. مصطفی الکاظمی، نخست وزیر عراق از روابط خود با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی و مقامات ایران استفاده کرد تا دو طرف را به هم نزدیک کند و در نهایت در ۹ آوریل (۲۰ فروردین) مقامات ارشد نظامی و اطلاعاتی عربستان و ایران، در بغداد ملاقات کردند.
نخست وزیر عراق در تلاش است شرایط بیرونی که منجر به تشدید و تمدید بیثباتی داخلی میشوند را از طریق جایگزینی فضای تعامل به جای تقابل، تغییر دهد. از همین رو کاظمی تلاش کرد ایران، عربستان سعودی، امارات متحدهی عربی، ترکیه، مصر، قطر و دیگر بازیگران اصلی بر سر یک میز گرد هم بیاورد.کاهش این رقابتهای منطقهای مطمئناً به نفع یمنیها، فلسطینی ها، لیبیایی ها، سوریها و عراقیها خواهد بود. اما یک جنبه ایرانی نیز در این روندها وجود دارد و کاظمی آنقدر باهوش هست که بداند نمیتواند نفوذ ایران را در عراق به راحتی کاهش دهد، بنابراین باید ظریفتر و نامحسوس عمل کند.ایجاد روابط قوی با قدرتهای مهم منطقه ای مانند مصر ، اردن ، ترکیه ، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به تلاش او عمق و قدرت بیشتری میدهد تا عراق را از زیر نفوذ ایران خارج کند. البته عراقیها واقعبین هستند. ایران همیشه در عراق دارای نفوذ و منافعی گهگاه مشترک است، اما کاظمی با ایفای نقش بزرگتر برای خود در میان کشورهای عربی ، شانس بیشتری برای ایجاد چیزی شبیه روابط دولت-دولت با ایران دارد تا رابطهای که شاید بیشتر مانند تسلیم به نظر می رسد.
شانس موفقیت کاظمی چقدر است؟ برای شروع ، به تلاش رهبر عراق اعتبار دهید. حل مشکلات داخلی عراق به سختی می تواند بدون کاهش تنشهای منطقهای حل شود. به عنوان مثال ، در اواخر سال 2019، حملات هوایی ترکیه در شمال شرقی سوریه دهها هزار کرد سوری را وارد عراق کرد و بر بار این کشور افزود.
به نظر می رسد، تمایل واقعی برای کاهش تنشهای منطقهای وجود دارد، اما در اینجا مشکلی وجود دارد برای اینکه اعلام کنیم “عراق بازگشته است” و بغداد تبدیل به مرکز سیاستهای آمریکا در منطقه شده است: اینکه چقدر کسی میتواند در تلاش های الکاظمی، تمایل به کاهش تنش را به خود رهبران ایران، عربستان، ترکیه، امارات یا مصر نیز نسبت دهد؟ شاید آنها برای منافع سیاسی و ملی خود تصمیم گرفتهاند که اکنون زمان آن است که سیاست های کمتر متضاد را دنبال کنند.سیاست خارجی تهاجمی بیهوده اردوغان در چند سال گذشته ترکیه را در خاورمیانه منزوی کرده و از متحدان آنکارا در اروپا و ایالات متحده بیگانه شده است. اخبار بد اقتصادی و بی کفایتی در رسیدگی به بلایایی مانند COVID-19 و آتشسوزیها رئیس جمهور ترکیه را از نظر سیاسی در وضعیت سختی قرار داده است. در نتیجه، از منظر آنکارا به نظر می رسد این لحظهای مناسب برای جستجوی روابط بهتر با عربستان سعودی، امارات متحده عربی و مصر است.اماراتی ها را نیز در نظر بگیرید. آنها اعلام کردهاند که دیگر در تلاش برای شکل دادن به ژئوپلیتیک منطقه نیستند و در حال عقب نشینی از لیبی و خروج نیروهای خود از یمن به منظور تأکید بر توسعه اقتصادی هستند. به نظر می رسد که رهبران اماراتی هم با ایران و هم با ترکیه به یک روش جدید ادامه دهند.
وقتی صحبت از مذاکرات عربستان سعودی و ایران می شود، ملاقات سعودی ها با ایرانیان در بغداد هیچ هزینه ای ندارد و حتی ممکن است باعث افزایش اعتبار و قدرت حاکمیت عراق شود که این یک مزیت خالص برای ریاض است. در واقع عمده تلاشهای الکاظمی جهت تنشزدایی در منطقه، بر روابط تهران-ریاض متمرکز بوده است که نتیجه آن مذاکراتی بود که از بهار امسال میان مقامات ایران و عربستان سعودی برگزار شد (گفته میشود پیش از اولین نشست اصلی در آوریل، ۵ دیدار دیگر در ماههای نخست سال جاری [میلادی]، میان هیئتهایی از ایران، عربستان، امارات، مصر و اردن، همگی به میزبانی عراق انجام شده بود). اما پس از چند دور گفتوگو، با توجه به برگزاری انتخابات و سپس روند انتقال دولت در ایران، مذاکرات بغداد نیز مانند مذاکرات وین با وقفه مواجه شد. از همین رو نشست امنیتی بغداد میتواند به عنوان فرصتی برای فراهم کردن اقدامات اولیه جهت ازسرگیری تعامل آشتیجویانه ۲ رقیب تلقی شود.
علیرغم این چشمانداز امیدوارکننده و با وجود تمام تلاشهای میانجیگرانه نخست وزیر الکاظمی، مصریها و ترکها علیرغم انتظاراتی که در ماه مه یا ژوئن میرفت، هنوز روابط خود را عادی نکردهاند. همچنان هیچ علاقهای در میان رهبران ترکیه و همتایان اماراتی آنها مشاهده نمیشود. سعودی ها و ایرانیان همچنان دشمنان محتاطی هستند و به نظر نمیرسد به بازسازی روابط دیپلماتیک نزدیکتر از زمانی باشند که خبر مذاکره آنها با میانجیگری عراق در مطبوعات فاش شد.با این وجود، برای همه بهتر است که دولت عراق بخواهد کمککننده باشد. در حالی که در نشست ۲۸ آگوست در بغداد ایده همه افراد برای مقصد یکسان نبود، اما میتواند گامی مهم جهت جایگزینی ناامیدی سالهای اخیر با چیزی باشد که عراق کمبودش را داشته است – امید.
منبع:https://telegra.ph/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.