مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی و وزیر امور خارجه آمریکا اخیراً نگرانی های خود را نسبت به جهت گیری برنامه هستهای ایران و نارضایتی از عدم پیشرفت در مسیر دیپلماتیک ابراز کرده اند. اما این تحولات برای کسانی که منطق و الگوهای رفتاری هستهای ایران را از نزدیک مطالعه میکنند ،کاملاً قابل پیشبینی است.
در قلب تلاشهای بین المللی برای مهار -یا آنطور که برخی جاهطلبانهتر آرزو میکنند عقب نشاندن – برنامه هستهای ایران، درک جهان از انگیزه ها و استراتژی تهران کاستی های عمیقی دارد. بسیاری از کارشناسان در مورد چالش هستهای ایران مطالبی نوشتهاند و تعداد بیشماری از متخصصان برای دو دهه قصد داشته اند مسیر آن را مشخص کنند. با این وجود، تا کنون تنها تلاشهای سیستماتیک اندکی برای بازسازی اصول بنیادین چشمانداز تهران انجام شده است تا بتواند با توسعه یک استراتژی منع اشاعه و ضد اشاعه اهداف هستهای آن را تعدیل کند.
مسلماً با توجه به ابهامها در زمینه مقاصد و استراتژی، این کار ساده ای نیست. این امر با توجه به چندگانگی نهادی، منافع سیاسی و تفکر کسانی که سعی در درک دیدگاههای تهران دارند ، پیچیدهتر میشود. با این وجود ، اظهارات ، اقدامات و ترجیحات آشکار ایران می تواند به ویژگی های اصلی استراتژی هستهای کشور اشاره هایی داشته باشد.
بلندپروازی تهران در دوران محمدرضا پهلوی برای اینکه روزی به یک کشور دارای سلاح هستهای تبدیل شود، مشهود بود. در طول جنگ خونین و آسیبزای ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰ ایران تصمیم به پیگیری برنامه هستهای گرفت. با این حال، ایران تا زمانی که به این وضعیت هستهای برسد، شانس خود را اینگونه امتحان می کند: پیشبرد تواناییهای خود در هر کجا که ممکن است، ایجاد امتیازات تاکتیکی در صورت لزوم و دستیابی به منابع بومی برای کاهش زمان گریز تا آستانه هستهای در صورت نیاز. ۲ عامل انگیزههای هستهای تهران را تقویت یا تحکیم میکند، در حالی که دو عامل دیگر تاکنون این انگیزه را تعدیل و مهار کردهاند.
عامل تقویتکننده
اولین محرک انگیزههای هستهای ایران ترکیبی از بدبینی و عزت نفس عمیق است. نخبگان ایرانی احساس عمیقی از قربانی شدن تاریخی دارند که بر اساس میراث شیعه (از قرن هفتم میلادی) و ویژگی های ایرانی آنها شکل گرفته است، زیرا ایران ماجراجویی ها و تجاوزهای مکرر خارجی را تجربه کرده است که در آن خارجی ها از ضعف آن سوءاستفاده کردند. به طور طبیعی، جمهوری اسلامی حسی شدیدتر از دولت قبل از خود دارد، تا جایی که ممکن است به ابتکارات خارجی خوب برای خروج از بن بست دیپلماتیک و ادغام مجدد اقتصاد ایران با سایر نقاط جهان، به چشم سم شیرین برای تضعیف خود ببیند. همچنین درس های هشداردهندهای در مورد آنچه به طرز فجیعی برای امثال رهبران لیبی و عراق -معمر قذافی و صدام حسین- پس از کنار گذاشتن انگیزههای هستهای رخ داده است، در مقابل رهبران ایران وجود دارد.
اما به همان اندازه، ایران خود را به عنوان یک تبار افتخار آمیز و تجسم مدرن یک تمدن بزرگ با علایق وسیع در نظر می گیرد، تمدنی که از آسیای مرکزی تا خلیج فارس تا دریای مدیترانه گسترده شده است. این منافع صرفاً سرزمینی نیست بلکه قومی ، مذهبی و کاربردی است و نه تنها به شیعیان مسلمان بلکه به جنبههای دیگر هویت ایرانی به عنوان کشوری با اکثریت مسلمان، طرفدار عدم تعهد دیپلماتیک و تولیدکننده عمده نفت و عضو مهم اوپک مربوط می شود. از نظر بسیاری از رهبران ایران از زمان جنگ جهانی دوم، ایران نه تنها سزاوار جایگاه بهتری بوده است، بلکه (حداقل در حال حاضر) تنها با برنامه فعال هستهای و ذخیرهسازی ظرفیت لازم برای توسعه آن است که میتواند جایگاه واقعی خود را تضمین یا تثبیت کند.
مسأله هستهای بر اساس این دیدگاه ایرانی با عظمت و شکوه همراه است. این امر بارها به رهبران ایران این امکان را داده است که قدرتهای بزرگ جهان را مجبور کنند که ایران را جدی گرفته و بنشینند و بارها و بارها در مورد موضوع هستهای مذاکره کنند، بنابراین ایران را قادر می سازد تا در ازای امتیازات هستهای نمادین ، انگیزههای خود را برآورده کند. به عبارت دیگر ، نه تنها اقدامات هستهای ایران، بلکه دیپلماسی هستهای طولانی مدت، یک احساس اهمیت را در تهران تقویت می کند. بنابراین دستیابی به یک توافق هستهای باز که این ابزار گرانبها را هدر دهد ، برای ایران قابل قبول نیست.
دومین عامل در تصمیم گیری ایران، ارزیابی موجود میان برخی نخبگان ایرانی است که اگر تهران از آستانه هستهای عبور کند، جامعه بین المللی در نهایت یاد میگیرد که آن را به عنوان واقعیت موجود بپذیرد. صاحبان این دیدگاه معتقدند که حتی اگر اعتراضات خارجی، تحریم ها و اقدامات خرابکارانه علیه تلاشهای هستهای ایران صورت گیرد، پس از اتمام این پرسه، همانطور که در مورد هند، پاکستان و اخیراً درباره کره شمالی اتفاق افتاده است، مخالفان تسلیم خواهند شد. هر دوی این اصول جهانبینی رهبران ایران در دهههای اخیر با هم ترکیب شدهاند تا تلاشهای راهبردی روشن و منسجمی را -همراه با انعطاف تاکتیکی- در جهت پیشبرد برنامه هستهای ایران ایجاد کنند.
عامل تعدیل کننده
یکی از عوامل تعدیل کننده حرکت ایران به سمت هستهای شدن، یک مفهوم عمیق با ریشههای اسلامی است که به عنوان یک اصل فرهنگی شیعه، یعنی صبر و استقامت استراتژیک بسیار تعمیق یافته است. همانطور که مسلمانان شیعه در ایران قرنها منتظر ظهور امام خود بودهاند و در عین حال گام های کوچکی برای تحقق این امر برداشتهاند، برنامه هستهای ایران نیز تنها یک احساس فوریت متوسط را نشان داده است، اما در نهایت از تعمیق یافتن آن استقبال می کند. رهبران ایران تلاش های هستهای تهران را بیشتر به عنوان یک ماراتن میبینند و نه یک دوی سرعت.
یکی از عوامل تعدیل کننده حرکت ایران به سمت هستهای شدن، سطحی از اختلاف نظر میان نخبگان ایرانی است که برخی از آنها درباره اینکه تهران برای حصول منافع مورد نیاز خود باید از آستانه هستهای عبور کند، تردید دارند و بیشتر بر این باور هستند که تهران می تواند با توقف حرکت خود پیش از آستانه هستهای، بسیاری از خواستههای خود را محقق کرده و در عین حال از هزینههای سنگین احتمالی عبور از آستانه هستهای اجتناب کند.
از سال 2003، نخبگان ایرانی برای حفظ هدف خود در جهت نزدیک شدن به آستانه هستهای به مصالحه دست یافتند اما با احتیاط پیش رفتند، بنابراین وضعیت این کشور در مواقع مختلف، بین پیگیری قاطعانه انگیزههای هستهای خود و اقدامات تاکتیکی (به صورت موقت) در رفت و آمد است. این سازشها همچنین با فتوای مذهبی که دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی از جمله سلاح هستهای را منع میکند، همراه شده است.
بدیهی است که همه رفتارهای ایران در این قلمرو (یا در هر زمینه دیگری) تابعی از یک فرایند تصمیم گیری کاملاً منطقی و منسجم نیست. با این حال، در سطح استراتژیک، با رفتار هستهای تهران تا حد زیادی سازگار بوده و عموماً در ایجاد تعادل در کشاکش انگیزههای هستهای خود و متقابلاً محدودیتهای گاه و بیگاه، موفق بوده است. ایران همچنین توانسته از سنگینترین تبعات اقتصادی ناشی از تحریمهای بینالمللی قبل از سال 2015 و دوباره پس از سال 2018 جلوگیری کند؛ بدون آنکه از انگیزههای هستهای خود دست کشیده باشد. ایران با اثبات اعتقادات هستهای خود و شیوه های محتاطانه پیگیری آن، تصمیم گرفته است تا غنی سازی هستهای خود را در کیفیت ، کمیت و سطح بسیار پیش ببرد. با این وجود، رهبران ایران نیز با جدیت از عملی شدن ایدههای برخی نخبگان برای حرکت به سمت تسلیحات هستهای ممانعت کردهاند.
همانطور که مکرراً توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی مستند شده است ، حتی پس از انعقاد توافق هستهای در سال 2015 ، ایران به طور مداوم همکاری تعیینشده با آژانس بین المللی انرژی اتمی را برای حفظ مشروعیت خود ادامه داده است و به طور جامع ماهیت مسالمت آمیز برنامه خود یا “صحت و کامل بودن” اجرای تعهدات خود را با تأکید بر امضای پیمان منع گسترش سلاح های هستهای نمایش میدهد. تهران حتی اکنون که به طور گسترده ای از تعهدات برجامی فراتر رفته، اما هرگز به طور رسمی تعهدات خود را بر اساس توافق هستهای کنار نگذاشته است و یا اخیراً، ایران ماه ها در از سرگیری مذاکرات وین تعلل کرده و در عین حال بارها به طور رسمی گفته است متعهد به انجام آن است.
به موازات آن، ایران حفاظت از برنامه هستهای خود را برای مقاومت در برابر اقدامات محرمانه خصمانه و حملات احتمالی نظامی سختتر کرده است. این امر باعث پراکندگی و گسترش تاسیسات عمیق زیرزمینی و تشدید تمهیدات امنیتی در داخل و اطراف آنها شده است. دولت ایران همچنین میتواند برای مهار و در صورت نیاز پاسخگویی به حملات احتمالی، از طریق ترکیبی از قابلیتهای حمله [موشکی] دقیق به دوردست از درون خاک خود و نیروهای متحد شیعه در لبنان ، سوریه ، یمن و ( از همه مهمتر) عراق، در بیرون از خاک خود استفاده کند. دولت ابراهیم رئیسی احتمالاً همکاری با کشورهای حوزه خلیج فارس را برای تضعیف تشکیل ائتلاف ضد ایران پیگیری میکند و همچنین تعامل دیپلماتیک با چین و روسیه را برای مقابله با آمریکا و اروپا افزایش میدهد.
آینده هستهای ایران
با توجه به گستردگی، عمق و موفقیت این استراتژی خوب ایران (هر چند بسیار پرهزینه)، تغییر دادن مسیر ایران بدون توجه به ریشه های یا ادراکات رفتاری این کشور بسیار دشوار است. این امر امروز حتی بیشتر صادق است ، زیرا جهان با خطرات حاد دیگری از جمله همه گیری ویروس کرونا ، تغییرات آب و هوایی و بی ثباتی گسترده سیاسی که تا حدی با افراط گرایی خشونت آمیز مرتبط است، روبرو است. در همین حال ،ایالات متحده همچنان متعهد است که خود را از هرگونه تنش خارجی خارج کند و بر یک برنامه داخلی تمرکز کند که تنها استثنای سیاست خارجی آن مشغله یکجانبه با چین است. این محدودیت ها ناگزیر باعث ایجاد محدودیت در مسیر تردد ایالات متحده در مسیرهای سابقاً پر رفتوآمد و به طور کلی عزم اندک ایالات متحده برای مقابله با چالشهای خاورمیانه و پرداختن به مسائلی از جمله پرونده هستهای ایران شده است. بنابراین ، جای تعجب نیست که رهبران ایران به طور فزاینده ای مطمئن شدهاند که غرب هیچ گونه طرحی برای تشدید تلاش های خود جهت مهار انگیزه های هستهای تهران ندارد، چیزی که اسرائیل به تنهایی (حتی با کمک کشورهای خلیج فارس) قادر به انجام آن نیست. این در حالی است که به نظر نمی رسد روسیه و چین منافع خود را برای تعدیل فعالیتهای هستهای ایران به خطر بیندازند.
بنابراین هنگامی که به نظر می رسد ایران برای نزدیک شدن به آستانه هستهای جدیتر است و احتیاط و اجتناب از خطر به طور چشمگیری در حال کاهش است، جهان به سرعت در حال نزدیک شدن به یک نقطه عطف است. این امر با توجه به صعود یک دولت محافظهکار بیشتر صادق است. پس از دو دهه، لحظه ای از حقیقت نزدیک می شود.توجه دقیق به پارامترهای پایدار و در حال توسعه برنامه هستهای ایران باید نقطه شروع یک استراتژی احیا شده برای مهار انگیزههای ایران هستهای و منطقه ای ایران باشد. اگر سیاستگذاران غربی به رهبری ایالات متحده سرانجام با ایران بازی سختی کنند، شانس موفقیت این استراتژی بیشتر خواهد بود و واقعاً احساس فوریت لازم برای کنار آمدن با خواستههای اصلی ایران را تحت تأثیر قرار میدهد.
این امر مستلزم دیپلماسی خلاق و ساخت ماهرانه یک استراتژی ترکیبی قوی و غیرمتعارف از انگیزههای مثبت و منفی است: هویج دیپلماتیک و اقتصادی در کنار چماقهای قدرتمند که دومی شامل دیپلماسی قهری (تحریم ها)، اقدامات مخفیانه و آماده سازی های نظامی (فقط و فقط به عنوان آخرین راه حل) است.
منبع:https://telegra.ph
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.