چرا و چگونه چین به صنعتی شدن آسیای مرکزی کمک می‌کند

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
کشورهای آسیای مرکزی، حتی فقیرترین آنها، فضای کافی برای تعاملات اقتصادی خود با پکن و شرکت‌های چینی دارند.‌ البته این تعاملات تجاری به اندازه سه عامل – ثبات آسیای مرکزی، ثبات هیدروکربن های صادر شده توسط آنها و توافق سیاسی با پکن – برای دولت چین مهم نیست. در این پس زمینه، پکن آماده است تا جایگزینی برای انحصارات مالی و فناوری آمریکا به کشورهای منطقه ارائه کند. در عین حال، تحریک چین به ساخت زیرساخت‌های اساسی، دیگر اولویت اصلی برای دولت‌های آسیای مرکزی نیست. در عوض، این دولت‌ها از شرکت‌های چینی می‌خواهند فرصت‌هایی را برای صنعتی‌سازی مجدد، کسب دانش و مهارت‌ها و افزایش سرمایه انسانی در منطقه فراهم کنند.

“دیرک ون در کلی”، پژوهشگر دانشگاه ملی استرالیا و “نیوا یاو”، پژوهشگر آکادمی سازمان امنیت و همکاری اروپا در بیشکک و موسسه تحقیقات سیاست خارجی در فیلادلفیا در یک تحقیق مفصل برای بنیاد کارنگی می‌نویسند که چین بیشتر به پروژه‌های صنعتی در آسیای مرکزی علاقه‌مند است. این پروژه‌ها که قادر به تولید محصولات با ارزش افزوده و ظرفیت صادرات بالاتر هستند، اغلب کارگران آسیای مرکزی را که در شرکت‌های چینی آموزش فنی دیده‌اند، استخدام می‌کنند.
دلایل این تغییرات چیست؟ این تغییرات، بیشتر نتیجه تلاش‌های مداوم دولت‌های آسیای مرکزی برای مشارکت چین در برنامه‌های اقتصادی خود پیرامون افزایش فرصت‌های شغلی، صادرات، درآمدهای دولتی و بهبود زندگی جوامع محلی هستند. بنابراین، اگر شرکت‌های چینی برنامه‌های بلندمدتی برای آسیای مرکزی دارند، نمی‌توانند این خواسته‌ها را نادیده بگیرند. آنها در پاسخ، به عنوان مثال بومی سازی (تعداد کارگران محلی) را افزایش دادند و شروع به کمک به جوامع محلی و غیره کردند.
چین در سه حوزه زیر دارای منافع مهمی در آسیای مرکزی است: واردات تضمینی هیدروکربن‌ها، ثبات اقتصادی و سیاسی منطقه و همکاری ضمنی (یا حداقل عدم انتقاد) کشورهای آسیای مرکزی با چین.
در پنج سال اخیر پکن بیشتر به صنعتی سازی کشورهای منطقه توجه داشته است. وام‌های بزرگ برای توسعه زیرساخت‌ها که مشخصه مشارکت اقتصادی چین در آسیای مرکزی بودند، عملا متوقف شده‌اند. آخرین قرارداد پرداخت وام‌های بزرگ برای قرقیزستان یا تاجیکستان – دریافت کنندگان اصلی منطقه‌ای وام‌های چینی – در سال 2014 به امضا رسید. شرکت‌های چینی هنوز هم این نوع زیرساخت‌ها را در آسیای مرکزی می‌سازند. برخی از شرکت‌های چینی در مناقصه‌های بانک های توسعه چندجانبه برنده می‌شوند.
به عنوان مثال، گروه ساخت راه و پل هونان در سال 2021 با حمایت مالی بانک توسعه آسیا، صندوق توسعه بین المللی سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و دولت تاجیکستان، شروع به ساخت جاده‌ای در تاجیکستان کرد. چین و قزاقستان در مجموع بر روی 55 پروژه به توافق رسیده‌اند که برخی از آنها با زیرساخت‌های برق و حمل و نقل در ارتباط هستند.
در عوض، اکنون شرکت‌های چینی سعی دارند کارخانه‌ها و کارگاه‌ها را بسازند، تأسیسات فرآوری مواد اولیه را توسعه دهند و تأسیسات کشاورزی محلی را مدرن کنند. این تلاش‌ها بخش جدایی ناپذیر جهش استراتژیک به سمت توسعه صنایع صادراتی کشورهای آسیای مرکزی (به جز ترکمنستان که از نظر اقتصادی و سیاسی بسیار منزوی است) است.

چرا چین شروع به کمک به آسیای مرکزی برای صنعتی شدن کرده است؟
اولا، کشورهای آسیای مرکزی یاد گرفته‌اند دولت چین و شرکت‌های چینی را به برآوردن نیازهای خود متقاعد کنند. آنها برنامه‌ها و مقرراتی را برای استخدام و افزایش تخصص کارگران محلی بیشتر طراحی کرده و مقام‌های دولتی در منطقه شروع به هماهنگ سازی اقدامات خود با شرکت‌های چینی و دولت چین برای طراحی برنامه‌های مشترک توسعه کرده‌اند. آنها در حال حاضر، برخلاف گذشته به دنبال سرمایه‌گذاری هستند، نه وام‌های دولتی.
ثانیا، دولت مرکزی چین و دو بانک سیاسی بزرگ آن – بانک توسعه چین (CDB) و اکسیم بانک چین – نیز خواستار سرمایه گذاری‌ها و امتناع از پروژه‌های زیرساختی بزرگ هستند.
ثالثا، شرکت‌های چینی در حال سازگاری با این محیط جدید هستند. بسیاری از شرکت‌های چینی به دلیل فرصت‌های ارائه شده توسط بازارهای خارجی، رقابت شدید داخلی، ظرفیت مازاد تولید، گران بودن کارگران چینی و مقررات سختگیرانه زیست محیطی در چین، در خارج از کشور سرمایه گذاری می‌کنند.
این روند در اواخر دهه 2000 آغاز شد. در آن زمان برخی از سرمایه گذاران چینی شروع به ایجاد مشاغل در آسیای مرکزی در صنایع مختلف کردند. آسیای مرکزی علی‌رغم محیط تجاری چالش برانگیز خود، بازارهایی با رقابت کمتر را ارائه کرد. هزینه‌های پایین نیروی کار و معافیت‌های مالیاتی از سوی برخی دولت‌ها نیز توجه‌ چین را به خود جلب کرد.

تلاش برای تغییر تصویر منفی
اگرچه نمی‌توان گفت احساسات منفی نسبت به چین در سراسر آسیای مرکزی گسترش یافته است، اما بسیاری از نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که تعداد افرادی که دیدگاه مثبت نسبت به چین دارند در سال‌های اخیر به طور قابل توجهی کاهش یافته است.
این نگرش منفی نسبت به چین یک مشکل برای شرکت‌های چینی فعال در آسیای مرکزی است. بسیاری از آنها با مخالفت‌های محلی و اعتراض‌های مکرر مواجه می‌شوند که پروژه‌های آنها را به تاخیر می‌اندازد. شرکت‌های چینی یاد گرفته‌اند با دریافت نوعی مجوز اجتماعی (یا رضایت عمومی) برای فعالیت خود، پیامدهای افکار عمومی منفی را کاهش دهند.
شرکت‌های چینی سعی دارند با برآوردن خواسته‌های مقام‌های محلی برای افزایش سهم اقتصادی خود، بر احساسات ضد چینی در آسیای مرکزی غلبه کنند. CNPC، شرکت نفت چین و بزرگ‌ترین سرمایه گذار چینی در قزاقستان ادعا می‌کند که 97 درصد نیروی کار این کشور بومی هستند.
کارمندان دو شرکت اصلی مخابرات چین – ZTE و Huawei، خاطرنشان می‌کنند که بیش از 80 درصد مشاغل شرکت‌های قزاقستان را ساکنان محلی در اختیار دارند.
فشار بر شرکت‌های چینی نه تنها توسط مقام‌های دولتی سراسر آسیای مرکزی، بلکه از سوی اتحادیه‌های کارگری و فعالان مدنی در قرقیزستان و قزاقستان که خواستار بومی سازی نیروی کار هستند اعمال می‌شود. دولت‌های آسیای مرکزی سعی دارند با تجویز تعهدات مناسب برای استخدام کارگران محلی، ایجاد تناسب بین کارمندان محلی برای تمام پروژه‌های تامین‌ مالی شده از خارج و همچنین با محدود کردن تعداد مجوزها برای کارگران خارجی، رشد مشاغل محلی را تشویق کنند.
در عین حال، دولت قزاقستان با کاهش سهمیه کارگران خارجی و افزایش بازرسی‌های برای افرادی که قوانین را نقض می‌کنند، در حال تشدید چنین اقداماتی است. در سال 2019، برای کارگران خارجی 49000 شغل تعیین شد. این میزان در سال 2020 تا 29000 کاهش یافت. براساس قانون تاجیکستان، کارگران خارجی نمی‌توانند بیشتر از 30 درصد کل نیروی کار شرکت باشند. در اینجا یک سیستم سهمیه بندی وجود دارد. در سال 2019، این سهمیه، 7500 کارگر بود.
قرقیزستان نیز دارای قوانین محلی سازی (بومی سازی) است، اما فشار برای بومی سازی نه تنها از سوی دولت، بلکه مستقیما از سوی عوامل محلی که اعتراض‌ها را سازماندهی می‌کنند اعمال می‌شود.

انگیزه اقتصادی
معمولا دستمزد کارگران محلی در سراسر آسیای مرکزی کمتر از دستمزد کارگران وارداتی چین است. در برخی موارد این عامل، دلیل افزایش بومی سازی بوده است. عامل دستمزد پایین در کشورهای فقیرتر آسیای مرکزی (قرقیزستان و تاجیکستان) که کمترین میزان دستمزد را دارند، بیشتر تاثیر دارد. اما این اصل در مورد کشورهای ثروتمند آسیای مرکزی (قزاقستان و ازبکستان) هم صدق می‌کند.
شرکت‌های چینی به هنگام استخدام کارگران چینی با هزینه‌های بالاتری مانند صدور ویزا، پرداخت مزایا در شرایط دشوار و رفت و آمد رایگان مواجه می‌شوند.
شرکت های چینی قصد دارند افراد محلی بیشتری را استخدام کنند، چرا که ارزان‌تر هستند. یکی از این شرکت‌ها، شرکت صنعت و معدن تاجیکستان-چین، سرمایه گذار بزرگ چینی در تاجیکستان است. این شرکت میادین سرب و روی را در شمال غربی منطقه سغد استخراج می‌کند. این شرکت سعی دارد با استخدام کارگران چینی کمتر در عملیات خود، هزینه های نیروی کار را کاهش دهد.
یکی از مزیت‌های رقابتی اصلی شرکت صنعت و معدن تاجیکستان- چین هزینه نیروی کار آن است. همانطور که دولت تاجیکستان می‌خواهد، این شرکت نسبت 3 (کارگران چینی) به 7 (کارگران تاجیکی) را برای کارگران حفظ کرده است. با این حال، از سال 2016، این شرکت به تدریج تعداد کارمندان چینی را محدود کرده است. شرکت صنعت و معدن تاجیکستان-چین امیدوار است که پس از سه تا پنج سال کار سخت، نسبت کارگران چینی را به تاجیکی به 1 در 9 محدود کند.
در حال حاضر، سطح دستمزد ماهانه کارگران تاجیکی که برای شرکت صنعت و معدن تاجیکستان-چین کار می‌کنند از 300 دلار بیشتر نیست. این شرکت امیدوار است از طریق اصلاح نسبت کارگران چینی به تاجیکی و تعداد کل کارکنان هزینه‌ها را تحت کنترل داشته باشد.

مشکل مهارت‌ها
صنعتی شدن دوران شوروی در آسیای مرکزی تا حد زیادی به متخصصان بسیار ماهر روسی که به منطقه فرستاده شده بودند بستگی داشت. اما این مدل با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید. فرار مغزها و کمبود کارگران ماهر در بسیاری از حوزه‌ها باعث غیرصنعتی شدن کشورهای منطقه بین سال‌های 1991 تا 2015 شد.
وزارت تجارت چین ضمن تاکید بر وجود این مشکل در قزاقستان برای سرمایه‌گذاران بالقوه چینی خاطرنشان می‌کند که «مهارت‌های کارگران صنعتی در قزاقستان پایین است و مشکلات بزرگی برای حفظ کارگران وجود دارد. کمبود تکنسین‌های حرفه‌ای و متخصصان بسیار ماهر هنوز هم باید برطرف شود. به گزارش SINOSURE (شرکت بیمه اعتبارهای صادراتی چین)، نیروی کار محلی در تاجیکستان امکانات فنی نسبتا پایینی داشته و نمی‌تواند الزامات مشاغل مهم را برآورده کند. این امر مشکلات زیادی را برای فعالیت‌های تجاری شرکت‌های چینی در تاجیکستان ایجاد کرده است.
اما چین مصمم است این کمبود را برطرف کند. وزیر امور خارجه چین در دیدار با پنج همتای خود در آسیای مرکزی در ماه می سال 2021 خاطرنشان کرد که طی سه سال آینده، دولت چین در هر کشور یک مرکز آموزش حرفه‌ای به نام ” LUBAN WORKSHOP” ایجاد خواهد کرد. میزان این آموزش‌ها مشخص نیست، اما این ایده می‌تواند معادل حرفه‌ای موسسه کنفسیوس باشد.
در یک برنامه مستند در تلویزیون مرکزی چین (CCTV) اشاره شده است که 95 درصد فناوری‌های ارائه شده برای مدرنیزه‌سازی پالایشگاه نفت در پاولودار قزاقستان، از چین سرچشمه می‌گیرد. (این مستند در قزاقستان و با مصاحبه با تکنسین‌های چینی و قزاقی تهیه شده است). همانطور که CCTV اعلام کرد، معاون رئیس کارخانه فرآوری آلومینیوم در پاولودار که توسط یک شرکت چینی ساخته شده است اغلب به چین سفر می‌‌کند، چرا که تکنولوژی‌ها دائما در حال به روز شدن هستند و باید کارهای عقب افتاده جبران شود.
بر اساس این مستند، 90 درصد فناوری‌های نیروگاه برق آبی مویناک قزاقستان نیز ساخت چین است.
هماهنگی سیاست اقتصادی با دولت چین بهترین گزینه برای غلبه بر موانع ساختاری دیرینه‌ای است که کشورهای منطقه با آنها روبرو هستند.
می‌توان انتظار داشت که در آینده مدیران محلی بیشتری در شرکت‌های چینی در آسیای مرکزی حضور داشته باشد. براساس گزارش Sinosure در سال 2015، تاجیکستان به طور غیرمستقیم نیاز دارد که 50 درصد پست‌های مدیریتی در اختیار ساکنان محلی باشد.
موانع زبانی نیز برای برخی از شرکت‌ها مشکل ساز هستند. اما حتی کارگرانی که به خوبی به زبان چینی صحبت می‌کنند نمی‌توانند در شرکت‌های چینی شغل پیدا کنند، زیرا به مهارت‌های فنی نیاز دارند نه مهارت‌های زبانی. بسیاری از شرکت‌ها به جای استخدام چینی‌های آسیای مرکزی به کارکنان خود آموزش زبان می‌دهند، زیرا برای مهارت‌ها و تجربه کارگرانی که در حال حاضر در اختیار دارند ارزش قائل هستند.
به طور کلی، دولت‌های آسیای مرکزی نگرش جدی نسبت به صنعتی کردن اقتصاد خود و بهبود تخصص نیروی کار خود دارند. شرکت‌های چینی و هماهنگی سیاست اقتصادی با دولت چین بهترین گزینه خارجی برای دستیابی به این هدف و غلبه بر موانع ساختاری طولانی مدتی است که کشورهای منطقه با آنها روبرو هستند.

چه درس‌هایی می‌توان گرفت؟
کشورهای آسیای مرکزی، حتی فقیرترین آنها، فضای کافی برای تعاملات اقتصادی خود با پکن و شرکت‌های چینی دارند.‌ این تعاملات تجاری به اندازه سه عامل فوق الذکر – ثبات آسیای مرکزی، ثبات هیدروکربن های صادر شده توسط آن و توافق سیاسی با پکن – برای دولت چین مهم نیست. در این پس زمینه، پکن آماده است تا جایگزینی برای انحصارات مالی و فناوری آمریکا به کشورهای منطقه ارائه کند.
در عین حال، تحریک چین به ساخت زیرساخت‌های اساسی، دیگر اولویت اصلی برای دولت‌های آسیای مرکزی نیست. در عوض، این دولت‌ها از شرکت‌های چینی می‌خواهند فرصت‌هایی را برای صنعتی‌سازی مجدد، کسب دانش و مهارت‌ها و افزایش سرمایه انسانی در منطقه فراهم کنند. سیاست‌مداران آمریکایی و اروپایی اغلب این واقعیت را فراموش می‌کنند. در حال حاضر، بسیاری از آنها در حال ترویج طرح‌های تأمین مالی زیرساختی جایگزین، مانند پروژه « Build Back Better World » جو بایدن برای رقابت با BRI چین بوده و نمی‌دانند که سیاست‌ها و رویه‌های چین از ساخت زیرساخت‌های فیزیکی به توسعه سرمایه انسانی تغییر کرده است.
شرکت‌کنندگان چینی در پاسخ به سیگنال‌هایی که دولت‌ها و جوامع آسیای مرکزی به شرکت‌های چینی ارسال می‌کنند، بیشتر به ایجاد شغل، توسعه صنایع صادرات محور و تقویت بودجه آسیای مرکزی از طریق افزایش درآمدهای مالیاتی توجه دارند. باید اعتراف کرد که هرگونه استراتژی همکاری یا رقابت از جانب واشنگتن، بروکسل، توکیو یا موارد مشابه بخش کلیدی از فعالیت‌های چین در منطقه است.
چین بیشتر به ایجاد فرصت‌های شغلی، توسعه صنایع صادرات محور و تقویت بودجه آسیای مرکزی از طریق افزایش درآمدهای مالیاتی توجه دارد.
از این نظر، کشورهای آسیای مرکزی قربانیان ساده لوح دولت غارتگر چین نیستند. آنها به خوبی از خطرها و فرصت‌های تعامل اقتصادی با پکن آگاه بوده و سعی دارند از این فرصت‌ها برای رفع نیازهای خود به رشد اقتصادی، افزایش و بهبود نیروی کار، نوآوری و توسعه استفاده کنند. مقام‌های دولتی در سراسر منطقه مشتاق تغییر هستند، اما نه تغییرات تدریجی که شکاف و اختلاف را با کشورهای توسعه یافته‌ از بین نمی‌برد. آنها حتی اصرار دارند که شرکت‌های چینی ارزش افزوده بیشتر پروژه‌های سرمایه گذاری منطقه‌ای خود را در آسیای مرکزی حفظ کنند.
کشورهای آسیای مرکزی معقتداند که خودشان باید برای گنجاندن اهداف توسعه اقتصادی در قراردادها و تقویت انتظارات خود از سرمایه گذاران چینی تلاش کنند. اگرچه چین ممکن است حمایت مالی و فنی ارائه کرده و بازار خود را برای صادرات آسیای مرکزی باز کند، اما این دولت‌ها باید با اعمال اصلاحات ساختاری متهورانه‌تر و عمیق‌تر، بر چالش‌های داخلی که اقتصادشان با آنها مواجه است غلبه کنند. این واقعیتی است که هر سرمایه‌گذار خارجی بزرگ، چینی یا غیره، باید آن را در نظر بگیرد.
در عین حال، سرمایه گذاران چینی همچنان با بی‌اعتمادی شدید ساکنان محلی در آسیای مرکزی مواجه هستند. نگرش ساکنان منطقه نسبت به چین روز به روز منفی‌تر می‌شود و این عقیده در جامعه وجود دارد که دولت‌های آسیای مرکزی امتیازات بیش از حد سخاوتمندانه‌ای به شرکای چینی خود می‌دهند. این جریان‌های نارضایتی، قرقیزستان را به مکانی دشوار برای سرمایه‌گذاری چینی تبدیل کرده است. اما علی‌رغم این بیزاری و بی اعتمادی، چین هنوز هم بازیگر اصلی اقتصادی در منطقه، بویژه در غیاب دیگر جایگزین‌ها است.

 

منبع:http://www.iess.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟