عربستان سعودی: جنگ داخلی آینده

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در مواجهه با سیاست های غیر مسئولانه حکومت، تعداد زیادی از اعراب سعودی و کارگزاران خارجی با مشکلات اقتصادی عدیده مواجه هستند که در نوع خود بی سابقه است. آنها دیگر سکوت نخواهند کرد.

جده، شهر پرجنب و جوش سعودی و مرکز اقتصادی عربستان است. اما دیگر مانند قبل نیست؛ این روزها جده مانند شهر ارواح شده است. دیگر این شهر زرق و برق سابق را نداشته و امیدوارکننده نیست.

البته این وضعیت فقط محدود به این شهر نیست. کسب و کارها در تمام کشور برای برآورده سازی تعهدات مالی خود با مشکل مواجه هستنند. این تعهدات شامل هزینه های ثابت و عملیاتی آنها مانند پرداخت حقوق، اجاره ها و الزامات و هزینه های در حال افزایش حکومتی می شود.

بازار کار

حکومت عربستان کارگران خارجی در بازار کار عربستان را به مثابه منبع قانونی درآمدزایی دائم می بیند. براساس گزارش بانک سعودی فرانسوی که در ماه جولای منتشر و در رسانه های سعودی بازتاب داشت، حدود 11.7 میلیون خارجی در عربستان سعودی زندگی می کنند، که 7.4 میلیون نفر آنها در حال کار و 4.3 میلیون نفر همراهان آنها هستند.

در تاریخ 1 جولای 2017، مقامات جمع آوری مبلغی را در زمان تمدید کارت های شناسایی آنها اغاز کردند؛ کارت های شناسایی هویت هر ساله تمدید و تجدید می شوند. از این پس همراهان کارگران در حال کار در هر ماه باید مبلغ 100 ریال (معادل 26.66 دلار) را به حکومت پرداخت نمایند. براساس بررسی این بانک، تا سال 2020، این مبلغ تا 400 ریال در ماه (106.66 ریال) افزایش خواهد داشت و انتظار می رود که برای خزانه های عمومی چیزی حدود 20 میلیارد دلار درآمدزایی داشته باشد.

به نظر می رسد که تصمیم سازان در محافل تصمیم گیری خود توانایی دیدن ورای صورت مادی طرح های خود را ندارند. بله، این هزینه های جدید موجب ایجاد درآمد مستقیم می شوند، اما در عین حال موجب تخریب کارآفرینی کشور و کسب و کارهای کوچک و متوسط خواهد شد. چراکه این شرکت ها براساس منابع و بودجه های بسیار محدود عمل می کنند. بنابراین به جای حمایت از این بخش در حال چالش، قوانین جدید تنها این بخش را فشرده تر کرده و تحت فشار بیشتری قرار می دهد.

به همین دلیل بسیاری از کارفرمایان با انتقال مسئولیت این هزینه ها به کارمندان و کارگران خود، راه حل مناسب آن را یافته اند. در نتیجه، اکثریت کارگران خارجی از این پس باید این هزینه های جدید را از محل درآمدهای خود پرداخت نمایند. کارگران و کارکنان نیز به جای پرداخت این هزینه ها از کشور فرار کرده و این امر ادامه خواهد یافت.

بنابراین با افزایش سریع هزینه های کارگران و خدمات، بازار کار در عربستان به سرعت در حال کاهش و کوچک شدن است. قیمت بسیاری از کالاها و خدمات ارائه شده توسط این شرکت ها از این پس افزایش خواهد داشت.

باید توجه داشت تمام این حوادث در اقتصادی رخ داده است که از قبل در حال کوچکتر شدن بود.

قدرت خرید سعودی

این سیاست، یعنی فشار های بیش از حد بر شرکت ها و کسب و کارهای کوچک و متوسط باعث می شود که بسیاری از آنها دچار ورشکستگی شوند، چراکه قدر خرید مردم سعودی مدت هاست که در حداقل قرار گرفته و روز به روز بدتر هم می شود.

در گزارشی در سال 2016، بانک الاهلی اذعان داشت که در فوریه 2015، دریافت نقدی هر ساله 13.3 درصد کاهش داشته است، هرساله معاملات خرید و فروش تا 9 درصد کاهش داشته است که این میزان بیشترین میزان افت از سال 2009 بوده است.

“ما بر این باوریم که درآمد پایین تر قابل عرضه از افزایش قیمت حامل های انرژی و آب علاوه بر اثرات منفی ثروت حاصل از کاهش های پشت سر هم سالیانه در شاخص تداول (بورس عربستان سعودی)، هزینه های مصرف را تضعیف خواهد کرد.”

هم چنین این گزارش می گوید که مجموع سپرده ها در سیستم بانکداری عربستان در 2015، 1.9 درصد افزایش داشته است که این رقم “ضعیف ترین میزان از زمان جنگ خلیج فارس” بوده است.

براساس این گزارش، “بانک های سعودی عمدتا برای بسط و گسترش ترازنامه ها با توسعه خطوط اعتباری به بخش های خصوصی و عمومی، به سپرده ها تکیه دارند. در نتیجه، مطالبه کل سیستم بانکی، شامل اوراق قرضه کوتاه مدت و اوراق قرضه حکومتی در سال 2015 8.9 درصد کاهش داشته است.”

باید توجه داشت که این گزارش در سال 2016 منتشر شده است و این زمانی است که موج افزایش قیمت های حامل های انرژی و آب و هزینه تراشی های جدید حکومتی هنوز عملی نشده بودند. اما به محض اینکه نتایج این تصمیمات طی امسال و اوایل سال آینده حس شوند، بسیاری از کسب و کارهای کوچک و متوسط سعودی که حدود 90 درصد شرکت های عربستان را نیز تشکیل می دهند، از بین رفته است.

اقتصاد عربستان هنوز به انتها نرسیده است. هنوز هم هستند مواردی که پتانسیل بدتر شدن اوضاع را دارند. به عنوان مثال، شایعاتی وجود دارد که حکومت پس از اینکه استخدام های جدید در بخش عمومی را راکد رها کرده است، به شدت به دنبال کاهش مازاد ده ها هزار نفری کارمندان حکومتی است.

بنابراین جدای از شوک های روانی و مالی حاصل از رشد معکوس شدید و ناگهانی، از این پس خانواده های بیشتری به دلیل بیکاری های وسیع به زیر خط فقر سقوط خواهند کرد.

رفتار هزینه ای حکومت

چنین به نظر می رسد که عموم مردم در عربستان سعودی، دیگر حکومت را به عنوان بخشی از راه حل نمی دانند. بلکه بیشتر حس می کنند خیانتی توسط حکومت در حال وقوع است. حرکت سریع، ناگهانی و شدید کشور برای تخلیه اقتصاد، موجب تخریب مشروعیت حکومت در نظر مردم شده است. حکومت سعودی با بحران جدی اعتبار مواجه شده است که به کار جدی در ماه ها و سال های آتی برای فائق آمدن بر آن نیاز دارد.

عدم محبوبیت و رد گسترده چشم انداز 2030- برنامه اصلاحات اقتصادی ارائه شده توسط محمد بن سلمان در سال گذشته- یکی از موارد قابل توجه است. مردم اکنون در حال رویارویی با واقعیتی خشن و غیرمنتظره هستند و از اینکه حکومت خود را –که گمان می کردند محافظ منافع آنان است- در حال بروز رفتارهای غریب و غیرمسئولانه، آن هم درست در وسط یک بحران اقتصادی و جنگ با یمن می بینند، مبهوت مانده اند.

در طول دیدار اخیر دونالد ترامپ از عربستان، حکومت عربستان قراردادی 350 میلیارد دلاری را طی 10 سال به امضا رساند، که عموم مردم سعودی آن را تحقیرآمیز می دانند. حکومت وعده قراردادهای بیشتر در سال های آتی را نیز داده است. هم چنین به حکومت عبدالفتاح سیسی میلیارد ها دلار کمک سوختی، کمک نقدی و دیگر کمک های مالی را ارائه کرده است.

خشم عمومی در عربستان در حال افزایش است و هیچ کس نمی داند دقیقا چه وقت به نقطه اوج خود خواهد رسید. مردمی که از نوع هزینه کردهای حکومت به ستوه آمده اند، خواهان طرح های ابتکاری بهتر در حوزه طرح های ملی مربوط به سلامت، مسکن و ایجاد اشتغال هستند.

هرج و مرج داخلی

در میان تمام این هرج و مرج ها، رهبران سعودی همچنان مانند فاتحان ملت و کشور خود رفتار می کنند. آنها از این مغرور و سرمستند که با شمشیر بر سرزمین خود سلطه یافته اند.

نظام آنها سلطنت مطلقه ای است که هیچ فضایی را برای هیچ انحراف از دیدگاه و مواضع رسمی خود- مانند طرفداری و حمایت از جنبش یا نهضتی که حکومت نپذیرفته باشد یا کشوری که حکومت آن را نمی پسندد مانند قطر- مجاز نمی داند.

به عنوان مثال، اگر کسی از شهروندان سعودی به دلیل طرفداری از موضع حکومت قطر در مناقشه دیپلماتیک اخیر مجرم شناخته شود، به 15 سال حبس و پرداخت جریمه نیم میلیون دلاری محکوم خواهد شد. کدام رژیم در خرد صحیح خود بیان سیاسی یا همبستگی را جرم می پندارد و برای آن چنین محکومیت سنگینی قرار می دهد؟

بدیهی است که این قانون موجب موجی از تمسخر و استهزاء در رسانه های اجتماعی شده است. اما نکته اینجاست که حکومت عربستان از واقعیات دور بوده و نمی تواند میزان خستگی مردم از رفتارها و نگرش های خود را درک کند.

علاوه بر این، حکومت خرده های فرهنگ های محلی هر منطقه از عربستان به جز نجد، که زادگاه خود خاندان سعودی است، را به حاشیه رانده است. آنها لباس های سنتی محلی هر منطقه را منسوخ دانسته و لباس نجدی را برای استفاده عموم به رسمیت شناختند.

کارمندان حکومتی باید براساس قوانین ملی پوشش عمل کرده و نمی توانند در محل کار لباس های محلی خود را به تن کنند. مردم سعودی باید برای عکس کارت شناسایی و پاسپورت، لباس نجدی بر تن داشته باشند و در غیر اینصورت برای آنها کارت شناسایی و پاسپورت صادر نخواهد شد.

مردم نمی توانند لباس های سنتی مناطقی مانند حجاز و اثیر را بر تن کنند و باید لباس خاندان فاتح را بپوشند. این رفتار را فقط می توان با دشمن شکست خورده و نه مردمان خود داشت.

سناریوی جنگ داخلی

اکنون، بروز جنگ داخلی در عربستان سعودی فقط نیازمند یک جرقه است. این گزارش نه برای ایجاد این جرقه بلکه به عنوان هشداری در این خصوص نوشته شده است.

شاید این سوال پیش بیاید، که تفاوت در چیست؟ مشکلات اقتصادی لزوما عامل تعیین کننده برای تحریک مردم جهت مقابله با حکومت های متبوع شان نیست. ده ها کشور در سراسر جهان با شرایط اقتصاد بسیار بدتر از عربستان سعودی وجود دارد. اگر نگاهی به آفریقای سیاه یا آمریکای لاتین و یا دیگر نقاط جهان بیاندیزیم، می بینیم که حکومت های مستبد فراوانی بدون در نظر گرفتن وضعیت بد اقتصادی به حیات خود ادامه می دهند.

اما وضعیت در عربستان کمی متفاوت است. تصور کنید که یک خانه اجدادی دارید؛ خانه ای که تنها بعد از سال ها کار فراوان قادر به خرید آن خواهید بود. نسل های پی در پی در این خانه زندگی کرده اید و ناگهان آن را دست می دهید. چه حالی به شما دست می دهد؟

ناامیدی را تصور کنید: بعد از سال ها فکر اینکه از فقر رهایی یافته اید، اکنون خانواده خود را بی خانمان و فقیر می بینید. قطعا دیوانه کننده خواه بود.

در جامعه سعودی در کل این تنها یک معنی خواهد داشت؛ انقلاب. وقتی مردم هر آنچه دارند را از دست می دهند، در پاسخ می توانند تنها به خیابان ها بریزند.

جدای از از دست ناگهانی ثروت، تفاوت دیگر عربستان سعودی در این حقیقت نهفته است که فقرا در این سرزمین و هم چنین بخشی اعظمی از جمعیت در شهرها اسکان دارند. بنابراین، آنها از موانع ساختاری مقابل فعالیت های موثر مانند آنچه که افراد فقیر در دیگر کشورهای جهان سوم با آن مواجه هستند، رنج نمی برند.

درست همانند آنچه فقرا در تونس و مصر در انقلاب این کشورها نشان دادند، فقرای سعودی از زیرساخت های ارتباطی خوبی برخوردار بوده و به خوبی از نظر جغرافیایی به هم مرتبط هستند و بنابراین در صورت بروز ناآرامی به خوبی می توانند جمع آوری و سازماندهی شوند.

عامل مهم دیگر پول در سیاست های عربستان سعودی است که همیشه ابزاری برای توسعه نفوذ و ارتقای ثبات به واسطه هزینه کرد داخلی در اشتغال زایی و قرردادهای عمرانی بوده است. بنابراین، خشک شدن دریای پولی عربستان موجب بی ثباتی در این سرزمین در آینده نه چندان دور خواهد شد.

عوامل اجتماعی- اقتصادی هم هستند. فعالیت های اقتصادی پس رفت داشته اند. بدرفتاری های حکومت نسبت به مردم از نظر حقوق هویتی و دیگر آزادی ها موجب سقوط سریعتر اوضاع به سمت بن بست می شود. تاثیر هم افزای همه این عوامل در طول زمان منجر به بروز انقلاب می شود.

اگر تنها چند هزار نفر خشم خود را به خیابان ها بیاورند، کافی است تا پاسخ نیروهای امنیتی اولین مراحل یک جنگ داخلی را رقم زند.

در این خصوص لیبی بهترین مثال است. در طول بهار عربی، دیکتاتوری ظالم لیبی پاسخ مردمی که خواهان تغییر حکومت بودند را با سرکوب شدید اللحن آنها داد. همین امر منجر به نافرمانی برخی از نیروهای امنیتی شده و بعد از مدتی بخش اعظمی از این نیروها به مردم می پیوندند.

به محض اینکه یکبار چنین رویدادی در یک کشور رخ دهد، مرزهای کشور برای دخالت خارجی باز خواهد شد. بهترین موقع برای حکومت عربستان اکنون است که تا قبل از انفجار خشم عمومی، فکری به حال این وضعیت کند.

پیامدهای سیاسی

تنها راه برون رفت از این بحران، باز شدن فضای سیاسی است. باز شدن فضای سیاسی دیگر انتخابی اخلاقی نیست، بلکه بیشتر راهبردی برای بقای سیاسی است.

قانونگذاری باز، شفاف، موثر و انتخابی برای توزیع سیاسی مسئولیت ها مورد نیاز است. مردم به عنوان افراد رای دهنده، سهم مسئولیت خود را داشته و بنابراین نمایندگان آنها در شکل گیری و نتایج سیاست ها مسئول خواهند بود. همین امر بخشی از فشارها و تنش های داخلی پیش روی عربستان را کاهش می دهد.

علاوه بر این، حکومت باید حق آزادی بیان را برای شهروندان قائل باشد. آزادی بیان نه تنها حق انسانی بلکه نیاز انسانی است. از نظر روانی، مردم به این نیاز دارند که هر آنچه در ذهن دارند را آزادانه بیان کنند و طبیعتا بعد از بیان آزاد افکارشان احساس رهایی خواهند داشت. زمانی که بتوانند در مورد نگرانی ها و دغدغه های عمومی آزادانه حرف بزنند، احساس ارزشمندی و تعلق خواهند داشت. همین باعث ارزش افزوده ایجاد حس جدید و مثبتی می شود که دولت های آنها مشغول مسائل مهمتر از سیاست گذاری برای گفته های مردم هستند.

در مجموع عربستان سعودی در نقطه تعیین کننده تاریخ خود قرار دارد. می تواند به سمت مدرنیته رفته و باقی بماند و یا مقاومت کند و از بین برود. مدرن سازی اقتصاد در غیاب نظارت عمومی و پاسخگویی غیر قابل دستیابی است، چراکه در سایه و عدم شفافیت، انگیزه ها برای فساد و سوءمدیریت بیشتر از انگیزه برای منافع عمومی است.

در زمان هایی این چنین، زمانی که امور مالی کشور بیش از حد گسترش یافته است، حضور بیشتر مردم در تصمیم سازی ها دیگر امری لوکس و اضافی نیست؛ بلکه اگر رهبران خواهان محدود کردن خشم عمومی و دستیابی به فرصت هستند، فرصت قلمداد می شود.

عوامل اقتصادی- اجتماعی باعث افزایش خشم نسبت به حکومت می شود. علاج هم حکومتداری خوب است. هرگونه تاخیر در اتخاذ این راه “علاج”، تنها موجب بروز بدترین سناریو در این نتیجه اجتناب ناپذیر خواهد بود.

 

منبع:https://iiwfs.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟