اهداف عربستان از کشاندن ترکیه به جنگ یمن چیست؟

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
وضعیت شکننده و رو به وخامت نیروهای وابسته به ائتلاف در جبهه مأرب موجب شده تا سعودی چاره کار و گزینه برون رفت برای خروج از وضعیت موجود جهت حفظ مأرب و تحکیم موقعیتش را طراحی بازی جدید در میدان یمن بداند.

 

مأرب و نبرد حساس در آن به نقطه مشترکی برای نزدیکی ریاض و آنکارا و بازسازی روابط میان آنها تبدیل شده است. در واقع آنچه در یمن در حال روی دادن است از حیث رسانه ای و عملیاتی معطوف به اتفاقات در مأرب می باشد. بطوریکه چگونگی رقم خوردن تحولات در این استان راهبردی می تواند آینده آرایش نیروهای سیاسی و بازیگران موجود در یمن را مشخص کند. وضعیت شکننده و رو به وخامت نیروهای وابسته به ائتلاف در جبهه مأرب موجب شده تا سعودی چاره کار و گزینه برون رفت برای خروج از وضعیت موجود جهت حفظ مأرب و تحکیم موقعیتش را طراحی بازی جدید در میدان یمن بداند.

سعودی با عنایت و آگاهی از شرایط بحرانی نیروهای تحت امرش در محورهای درگیری در مأرب، همانگونه که سیاست انتقال و فراخواندن تروریست های داعش و القاعده را از مناطق شرقی و جنوب شرقی به سمت مأرب در دستور کار قرار داده، تلاش دارد با وارد کردن ترکیه به عنوان متحد به صفوف بازیگران همراه خود، روند شکست تقریبی در مأرب را به سود خود تغییر دهد و ورق را به نفع جبهه ائتلاف برگرداند.


در واقع انتخاب ترکیه از سوی ریاض بنا به چند دلیل و هدف صورت گرفته است. اول اینکه، نیاز مبرم ریاض به تغییر معادلات در یمن بویژه در مأرب موجب شده است تا آنکارا را بهترین گزینه برای تغییر شرایط ببیند. دوم اینکه ورود آنکارا به یمن آن هم به شکل آشکار و با پیشنهاد و چراغ سبز ریاض که مدعی است یمن حیات خلوت آن می باشد گویای درک محیطی و دریافت ژئوپلیتیکی سعودی از شرایط موجود در مأرب است. سوم، با توجه به رابطه معنوی آنکارا با اخوانی ها، ریاض می خواهد از نفوذ ترکیه در راستای تهییج اخوانی های یمن در عرصه نبرد در مأرب استفاده کند. به عبارت بهتر با توجه به تیرگی روابط میان ریاض و حزب الاصلاح به عنوان پیاده نظام دولت مستعفی در استان مأرب در ماه های اخیر، ریاض سعی دارد از طریق ترکیه، روابط با رهبران حزب الاصلاح را از سر بگیرد. هدف چهارم ریاض از تصمیم مذکور جهت پیشنهاد حضور ورود ترکیه به یمن جهت ایجاد تعادل در جبهه نبرد در مأرب، می تواند در راستای عادی سازی روابط میان طرفین باشد. در واقع ریاض با این سیاست می خواهد روند عادی سازی روابط را تسریع ببخشد و با کمک آنکارا در میدان های منطقه ای و چالش های مرتبط با آن با شاخص های بین المللی بر مشکلات و تهدیدات بالقوه ای که وجود دارند فائق آید و یا اینکه آنها را بی اثر و خنثی سازد.

به علاوه اینکه یکی از اهداف و دلایل مهم ریاض در ذیل این تصمیم، مقابله با حضور معنوی و نفوذ نرم ایران در یمن است. به بیان دیگر اینکه ریاض با کشاندن آنکارا به صف مقابله با انصارالله و دولت نجات ملی در مأرب اولاً درصدد است تا روند پیشروی ها و موفقیت های میدانی صنعاء را متوقف کند و در مراحل بعدی نیز زمینه های شکست همه جانبه صنعاء را کلید بزند. دوماً با حمایت آنکارا و همکاری با آن به عنوان دو قدرت سنتی منطقه ای تلاش دارد تا ایران را تحت فشار قرار دهد. این موضوع در ارتباط با وضعیت میدانی یمن و حمایت های سیاسی – معنوی ایران از صنعاء می تواند گام اول دو ضلع کلاسیک قدرت در عرصه منطقه ای علیه ضلع سوم آن یعنی ایران باشد.


از سوی دیگر باید این نکته را نیز مورد توجه و تأکید قرار داد که ریاض به دلیل رقابت با امارات و بی میلی ابوظبی جهت فعالیت در یمن تحت نام ائتلاف، از جهت حقوقی عزم خود را جزم کرده است تا نام ائتلاف را به سبب بار حقوقی و کارکرد آن در عرصه اعتبار بخشی به تجاوز حفظ کند. به همین دلیل آنکارا می تواند نقش یک عامل هویت ساز برای زنده نگهداشتن نام ائتلاف داشته باشد. مضافاً اینکه عدم تمایل و حتی بی توجهی امارات به نبرد مأرب و تحولات در آن و تفویض این افق فکری – عملی به وابسته یمنی خود یعنی شورای انتقالی در ممانعت به اعزام نیرو به مأرب موجب شده است تا ریاض دست به دامان بازیگری جدید در یمن به نام آنکارا شود و آن را وارد میدان یمن جهت کمک به خود کند.


واقعیت امر این است ریاض که در این روزها در وضعیت کیش و مات شدن در صفحه شطرنج یمن قرار دارد، درصدد است از تمام ابزار و امکاناتی که می تواند در این باره به آن کمک کند و یا آنها را از وضعیت فشار و استیصال بوجود آمده نجات دهد، استفاده کند و بهره ببرد. از این رو راهبرد همکاری با آنکارا را به عنوان یک راهکار کوتاه مدت در یمن عملیاتی کرده و به منصه اجرا در آورده است. به بیان جامع تر اینکه راهبرد فراخواندن آنکارا توسط ریاض جهت همکاری با هم و نبرد با دولت نجات ملی در قالب ائتلاف از یکسو و تهییج و تشویق نیروهای میدانی در جبهه درگیری در مأرب با هدف تغییر موازنه نبرد با توجه به وضعیت در ضعف قرار داشتن ریاض و همپیمانان یمنی آن از سوی دیگر، ریاض را به سمت کمک گرفتن از آنکارا سوق داده است.     

 


اگرچه حضور ترکیه در یمن در حوزه کمک و امداد رسانی با اعزام کشتی های هلال احمر آغاز شد و در مراحل بعدی فعالیت های خود را در یمن به حوزه اطلاعاتی کشاند و افسران اطلاعاتی خود را از طریق گذرگاه «صرفیت» به طور پنهانی وارد «المهره» کرد و در ماه های اخیر نیز فعالیت پررنگی جهت حضور در ساحل غربی(نفوذ در المخا در تعز) داشته است، اما این بار ماجرا شکل دیگری دارد و متفاوت از آنچه می باشد که ترکیه در گذشته در ارتباط با یمن سیاستگذاری کرده بود. بنحویکه آنچه در گذشته از سوی آنکارا در یمن دنبال شده است بر مبنای راهبرد نفوذ و توسعه طلبی ترکیه در میدان های منطقه ای و در قالب رقابت و حتی نبرد های مستقیم و یا نیابتی بوده است. بطوریکه در مورد اخیر دعوت از ترکیه برای پیوستن به صف متجاوزان در یمن بنا به درخواست ریاض بوده و این بار آنکارا و ریاض در قالب یک راهبرد مشترک(نه متعارض و متضاد) برای حصول به یک هدف مشترک در کنار هم به ایفای نقش خواهند پرداخت؛ نقشی که می تواند منافع طرفین را در یمن تأمین کند. منافع ریاض در یمن با توجه به شرایط موجود در جبهه های درگیری بویژه در مأرب، تقویت نیروهای نظامی –  عملیاتی در محورهای درگیری با دولت نجات ملی و انصارالله است که با این راهبرد می تواند بارقه های امید را برای ریاض زنده نگه دارد. از سوی دیگر نیز دعوت از ترکیه برای حضور فعال در یمن و آمادگی برای پذیرش نقش جدید در این کشور را باید در قالب منافع تعریفی آنکارا در عرصه سیاست خارجی و در راستای حضور فعال در میدان های بحران منطقه ای ارزیابی کرد

 

منبع:https://rahbordemoaser.ir/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟